به گزارش رکنا، مرد جوان که تاییدیه پزشکی قانونی مبنی بر ضرب و جرح همسرش توسط دزدان نقابدار را در دست داشت،با بیان این که همسرم هنوز به خاطر این حادثه در شوک به سر می برد ، درباره این ماجرای تلخ به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: از روزی که فرزندم به دنیا آمد سعی می کردم بیشتر در کنار همسرم باشم تا او در آرامش به امور خانه داری بپردازد به همین دلیل زودتر از سر کار به منزل می آمدم تا به او کمک کنم ولی این بار وقتی به منزل رسیدم با صحنه عجیبی روبه رو شدم. زمانی که پله ها را برای رسیدن به طبقه چهارم مجتمع مسکونی طی می کردم ناگهان با شنیدن صدای گریه های فرزندم میخکوب شدم. نگرانی و اضطراب وادارم کرد تا پله ها را سریع تر پشت سر بگذارم. وقتی در واحد آپارتمانی را گشودم از شدت حیرت چشمانم از حدقه بیرون زد.

همسرم با دست و پا و دهان بسته درحالی داخل اتاق زندانی شده بود که فرزندم چند متر آن طرف تر از شدت گریه توان نفس کشیدن نداشت این درحالی بود که همسرم حتی نمی توانست او را در آغوش بگیرد و آرام کند. آن ها حدود سه ساعت در همین وضعیت به سر برده بودند به طوری که از شدت ترس همسرم فقط خیره خیره به من می نگریست. با آن که دست و پایم را گم کرده بودم ولی بلافاصله دست ها و پاهای همسرم را باز کردم و فرزند شیرخواره ام را به آغوش کشیدم.

سپس با پلیس تماس گرفتم که دقایقی بعد ماموران تجسس کلانتری سپاد به منزلم آمدند و به تحقیق در این باره پرداختند. آن جا بود که مشخص شد دو زن نقابدار با کتک زدن و زندانی کردن همسرم طلاهای او را به سرقت برده اند.

در این هنگام ماموران انتظامی پس از بررسی های تخصصی به همسایه های واحد روبه روی منزل مان مشکوک شدند و از آن ها پرسیدند چگونه گریه های چند ساعته و فریاد زن جوان را نشنیده اند که زن همسایه پاسخ داد: به خاطر این که صدای موسیقی در منزل مان بلند بود! وقتی نیروهای تجسس زن همسایه و دختر جوانش را با دستور قضایی دستگیر کردند و به کلانتری انتقال دادند ناگهان زن میان سال درحالی که در برابر بازجویی های تخصصی چاره ای جز بیان حقیقت نداشت به سرقت طلاهای همسرم اعتراف کرد و گفت: من به خاطر بلندپروازی های دخترم در چاه افتادم و فریب نقشه های او را خوردم. دخترم نقشه سرقت می کشید و من هم با او همکاری می کردم تا جایی که مدتی قبل گوشواره دختر یکی دیگر از همسایه ها را در حالی از گوش او بیرون کشیدم که زن همسایه مشغول آماده کردن جایی برای پذیرایی از ما بود.

یک بار نیز از یک فروشگاه مواد غذایی سرقت کردیم که فروشنده از طریق دوربین مدار بسته متوجه ماجرا شد و ما برای جلب رضایت او 500 هزار تومان پرداخت کردیم. آن زن همچنین در ادامه اعترافاتش گفت: من با آن که همسر زحمت کشی دارم اما فریب دخترم را خوردم حالا هم وقتی همسرم در جریان سرقت طلاهای همسایه آن هم با این شیوه قرار گرفت مرا تهدید به طلاق کرد و قصد دارد با دو فرزند دیگرم به شهرستان بازگردد تا از شر این همه آبروریزی و رسوایی خلاص شود! ...

مرد جوان افزود: با این حال من به خاطر لحظات دردناکی که همسر و فرزندم تحمل کرده اند هیچ وقت از این مادر و دختر نمی گذرم.

شایان ذکر است به دستور سرگرد زمینی (رئیس کلانتری سپاد مشهد) متهمان به مراجع قضایی معرفی شدند.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

 

وبگردی