ماجرای خلوت 2 پسرخاله کنار دیگ نذری / این جوان از مادرش طلب دعا کرد
حوادث رکنا: 7ماه قبل که برای آخرین بار به عنوان مظنون به سرقت دستگیر شده بودم، برای لحظه ای به خود آمدم. آن شب وقتی برای اولین بار به چهره شکسته مادرم نگاه می کردم در زلالی قطرات اشکش همه بدبختی ها و اشتباهاتم را به چشم دیدم و همان جا از او خواستم تا شکایتش را از دوست موادفروشم پس بگیرد و به جای نفرین او، مرا دعا کند تا ...
جوان 27ساله ای که برای کمک به یکی از دوستان معتادش وارد کلانتری شده بود، وقتی در برابر نگاه های حیرت انگیز ماموران قرار گرفت به تشریح 10سال زندگی فلاکت بارش پرداخت و به مشاور کلانتری طرقبه گفت: پدر و مادرم هر دو فرهنگی و از خانواده ای آبرومند هستند من هم به خاطر پرورش در چنین خانواده ای همواره به دنبال تحصیل علم بودم و در اوقات فراغت نیز به طور حرفه ای ورزش Sport می کردم رفتار مودبانه ام در مدرسه و محل زندگی زبانزد خاص و عام بود و همیشه سعی می کردم در مراسم مذهبی شرکت کنم اما زندگی فلاکت بار من از شبی شروع شد که قرار بود خاله ام آش نذری بدهد. آن شب وقتی با پسرخاله ام کنار دیگ آش تنها شدیم او مقداری مواد مخدر Drugs از جیبش بیرون آورد و گفت اگر این ها را مصرف کنیم تا صبح خوابمان نمی برد و به تنهایی آش نذری را آماده می کنیم. آن شب تاثیر شیشه بر روح و روانم موجب شد تا باز هم به سوی مصرف مواد کشیده شوم در این میان با جوان دیگری به نام امین آشنا شدم. او فروشنده مواد بود و ارتباط ما با یکدیگر خیلی زود صمیمی شد. مدت زیادی نگذشت که برای تامین هزینه های اعتیاد دست به سرقت Stealing زدم تا این که برای اولین بار و در 18 سالگی روانه زندان Prison شدم، اما پس از آزادی Freedom دوباره به سراغ مواد مخدر و سرقت رفتم آن روزها دیگر تحصیل را رها کرده بودم و به اشک ها و آه و ناله های مادر دل شکسته ام توجهی نمی کردم پدرم از خجالت نمی توانست از منزل بیرون بیاید اما من تنها امین را می شناختم و شب و روز را در کنار او سپری می کردم در این سال ها 10بار به جرم Crime سرقت و مواد مخدر روانه زندان شدم ولی هیچ گاه نتوانستم راه درست را انتخاب کنم تا این که 7ماه قبل وقتی برای آخرین بار و به عنوان مظنون به سرقت دستگیر شدم باز هم مادرم را در کلانتری دیدم که برای آزادی من تلاش می کرد او از امین هم به خاطر معتاد Addicted کردن من شکایت کرده بود. آن شب برای یک لحظه اشک های مادرم را باتمام وجود حس کردم و از او خواستم برایم دعا کند وقتی از کلانتری آزاد شدم یکسره به کمپ ترک اعتیاد رفتم و نذر کردم خداوند توفیقی برای نجات از هیولای مرگ به من بدهد که پس از آن هم بتوانم به دوستان دیگرم کمک کنم حالا هم علاوه بر آن که موفق به اخذ دیپلم شده ام با کمک پدرم مغازه ای تاسیس کردم تا ...
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
تجاوز به زن دایی در نیمه شب بارانی تهران / مرد جوان به شلاق و تبعید محکوم شد
جزئیات تحقیق از ناظم دبیرستان معین در غرب تهران/ شکایت 15 دانش آموز در دادسرا
ازدواج دوم و بلایی که سر بازیگر زن مشهور آورد + عکس
روابط قبل از ازدواج باعث شک و شبهه شوهر سومم به فرزندمان شده است
وقتی با کامران در خانه مجردی تنها شدیم خودم را کاملا در اختیارش گذاشتم
درگیری لفظی شدید لاریجانی و کواکبیان در صحن علنی مجلس
ارتباط عضو هیئت مدیره مدرسه جنجالی غرب تهران با مسیح علینژاد + عکس
شکایت 50 دختر دانشجو و بیمار زن از یک پزشک منحرف زنان و زایمان +عکس
بازیکن تیم ملی فوتبال هنرپیشه معروف زن را صیغه کرد! / مادرم مخالف ازدواج بود، صیغه اش کردم
تجاوز به 2 دختر نوجوان توسط مرد 96 ساله!+عکس کفتار پیر
تجاوز وحشیانه به دختر 15 ساله همسایه / وقتی تنها بودم از دیوار وارد خانه شد و ... + عکس
ارسال نظر