به گزارش گروه جنایی رکنا، ساعت 6 بامداد سی و یکم شهریور 92 زن جوانی به نام عفت با پلیس Police ملارد تماس گرفت و از خودکشی Suicide شوهر 45 ساله‌اش به نام حجت خبر داد. پلیس وقتی به خانه این زن رفت با جنازه مرد میانسال روبه‌رو شد که یک باند دور گردنش پیچیده شده بود.
زن 30 ساله گفت: صبح از خواب بیدار شدم و در اتاق با جنازه حلق‌آویز شوهرم روبه‌روشدم. من بلافاصله باندی را که شوهرم خودش را با آن حلق آویز کرده بود بریدم و جنازه را پایین آوردم.
در حالی که زن جوان اصرار داشت همسرش خودکشی کرده پزشکی قانونی اعلام کرد حجت به‌خاطر مسمومیت با سم و خفگی جان سپرده است. به این ترتیب پرونده رنگ و بوی جنایی به خود گرفت و همسر قربانی به‌عنوان نخستین مظنون بازداشت شد.
پلیس در بررسی‌های بعدی به رابطه پنهانی عفت با یک مرد میوه فروش به نام عزت پی برد و این زن به قتل Murder شوهرش با همدستی مرد 50 ساله اعتراف کرد.
عفت گفت: پاییز سال 90 شوهرم به رابطه پنهانی من و عزت مشکوک شد و به همین خاطر مرا مجبور کرد تا مرد میوه فروش را با نقشه از پیش طراحی شده به خانه‌مان دعوت کنم. وقتی عزت به خانه‌مان آمد شوهرم که پشت مبل پنهان شده بود به او حمله کرد و با تهدید چاقو دست و پایش را بست. شوهرم با سیخ داغ عزت را شکنجه Torture داد و بدنش را سوزاند. بعد از این ماجرا بود که عزت کینه شوهرم را به دل گرفت و به فکر انتقام افتاد.
وی ادامه داد: عزت گرد سفیدی به من داد تا در غذای شوهرم بریزم. وقتی شوهرم با خوردن غذای مسموم بیهوش شد عزت به خانه مان آمد و شوهرم را خفه کرد. سپس برای گمراه کردن پلیس جنازه‌اش را حلق آویز کرد.
به‌دنبال اظهارات تکان‌دهنده زن جوان، عزت نیز به قتل اعتراف کرد.
متهمان پای میز محاکمه ایستادند و قضات دادگاه عزت را به قصاص و عفت را به 15 سال زندان Prison محکوم کردند. حکم زندان عفت در دیوان عالی کشور تائید شد اما قضات دیوان عالی کشور حکم قصاص عزت را شکستند.
به این ترتیب این مرد دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران بار دیگر از خود دفاع کرد.
در این جلسه عزت گفت: من حجت را نکشتم. گرچه او مرا شکنجه داد و از شکنجه‌هایش فیلم تهیه کرد ولی من او را بخشیده و به خدا واگذار کردم.
این متهم ادامه داد: من با عفت هیچ رابطه‌ای نداشتم. او چندبار مقابل در مغازه‌ام آمد و از من پول خواست. چون به او جواب منفی داده بودم همراه شوهرش با نقشه مرا به خانه‌شان کشاندند. روزی که حجت کشته شد قرار بود عفت و حجت به دادگاه بروند و از هم جدا شوند. گمان می‌کنم عفت به تنهایی شوهرش را کشته و به دروغ پای مرا به این پرونده کشانده است.
سپس عفت که به عنوان شاهد از زندان به دادگاه منتقل شده بود روبه‌روی قضات ایستاد و گفت: من نمی‌دانم چه کسی همسرم را کشته ولی حقیقت اینجاست که وقتی همسرم به رابطه من و عزت پی‌برد او را به خانه مان کشاند و شکنجه داد.
در پایان این جلسه، هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی