به گزارش گروه حوادث Accidents رکنا، زن 27 ساله که کودک سه ساله ای را در آغوش می فشرد هراسان وارد کلانتری شد و با بیان این که از چنگ همسرم گریخته ام راز پنج سال زندگی توام با ترس و وحشت و کتک کاری را فاش کرد، گفت: هفت سال قبل با شور و شوق عجیبی وارد دانشگاه شدم می خواستم با ادامه تحصیل مسیر زندگی ام عوض شود اگرچه در یکی از رشته های کاردانی تحصیل می کردم اما دوست داشتم در مقاطع بالاتر ادامه بدهم و این گونه با فردی تحصیل کرده و شایسته ازدواج کنم. تازه بعد از پایان مقطع کاردانی خودم را برای آزمون کارشناسی آماده می کردم که «اسحاق» به خواستگاریم آمد. او تا سوم راهنمایی درس خوانده بود و خانواده ما هیچ شناختی از او و خانواده اش نداشتند.
تنها واسطه این خواستگاری که زن همسایه بود از پدر اسحاق به عنوان مردی ساده و با ایمان نام می برد که با کارگری و سختی روزگارش را می گذراند. 
پدرم وقتی این حرف ها را شنید گفت همین اندازه که پدرش مردی زحمت کش است و حلال و حرام را تشخیص می دهد کافی است چرا که حتما فرزندانش را هم خوب تربیت کرده و به همین دلیل بدون انجام هیچ گونه تحقیقی موافقت خودش را با ازدواج ما اعلام کرد.
این گونه بود که چند روز بعد من درحالی پای سفره عقد نشستم که درگیری و فحاشی هنگام برگزاری مراسم عقدکنان بین چند نفر از جوانان مهمان رخ داد. عده ای می گفتند از دوستان داماد هستند که به خاطر نوشیدن مشروبات الکلی از حالت طبیعی خارج شده اند. با این وجود اسحاق همه چیز را انکار کرد و گفت آن ها را نمی‌شناسد! 
درست یک هفته از ازدواجمان می گذشت که شبی بوی زننده مشروبات الکلی در فضای اتاق پیچید آن جا بود که فهمیدم همسرم مشروبات الکلی مصرف کرده است. آن شب درگیری لفظی بین ما درحالی رخ داد که او از حالت طبیعی خارج شده بود و من می ترسیدم بیشتر از آن ماجرا را کش بدهم. طولی نکشید که دریافتم اسحاق به مصرف مواد الکلی اعتیاد دارد. 
چندین بار تلاش کردم او را از این کار زشت بازدارم تا مصرف مشروبات را ترک کند اما موفق نشدم. وقتی موضوع را با خانواده اش مطرح کردم پدرش گفت: مسائل خانوادگی شما به ما مربوط نمی شود و ما در این گونه مسائل دخالت نمی کنیم.
تو باید زندگی خودت را اداره کنی! این در حالی بود که هر روز اخلاق همسرم وحشتناک تر می شد به طوری که یک بار درحالی که از خود بیخود شده بود، سعی کرد فرزند کوچک ام را از پنجره بیرون بیندازد. دیگر هر بار که از این زهرماری ها می نوشید مرا کتک می زد و داخل سرویس بهداشتی حبس می کرد.

کارش به جایی رسید که دیگر به راحتی در منزل مشروبات الکلی تهیه می کرد تا مجبور به خرید آن نباشد. کاری از دست من ساخته نبود . برای آخرین بار یک روز تمام مرا در سرویس بهداشتی حبس کرد که من بی هوش شدم. بعد از این حادثه Incident از یک فرصت مناسب استفاده کردم و با در آغوش گرفتن پسرم از چنگ او گریختم و به قانون Law پناه آوردم. اما ای کاش ...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

عکس های دردناک از خارج کردن اجساد مسافران هواپیمای تهران-یاسوج از زیر برف 16+

ناگفته های شبی که کنار لاشه و اجساد مسافران هواپیما در کوه دنا ماندیم + عکس و گفتگو

نقشه شوم برای فیلمساز جوان تهرانی / 6 مرد تحت تعقیب قرار گرفتند

مردزن نما در تهران زیر اتوبوس رفت / او زن جوانی را به خانه وحشتناکش برده بود! + عکس

زن خون آشام / او روزانه یک و نیم لیتر خون می خورد + عکس

امدادرسانی پلیس وظیفه‌شناس راهور در بزرگراه به زن جوان

از زبان دزد حرفه ای بشنوید که چه زمان هایی از شما دزدی می شود!+ فیلم تکان دهنده 

فرود اضطراری پرواز دبی بخاطر کثافت کاری مرد مسافر

بلایی که سر خانم ها با لاک طلایی می آید / این هشدار راجدی بگیرد + عکس

نگار برای ارتباط عاشقانه ای که با او برقرار کرده بودم، پول خواست و من از خود بی خود شدم! + عکس

پرویز مرا با تهدید اسلحه از جلوی مدرسه سوار خودرواش کرد و به خانه اش برد / باشهلا درددل کرده بودم اما در دام افتادم

ماجرای چک گرفتن از خلبان قبل از پرواز تهران -یاسوج چه بود؟!

فوری / انتشار اولین تصاویر از حضور کلاه سبزها در کنار لاشه هواپیما تهران - یاسوج

مرد شیطان صفت نقشه کثیفی برای در اختیار گرفتن زن شوهردار در تهران کشید/ او به عاقبت شومی دچار شد

فوری / پیکر 2 مامور گارد امنیت پرواز تهران-یاسوج پیدا شد + عکس

وبگردی