دیگر آبرویی در محل برایم باقی نمانده است. وقتی همسرم با آن وضعیت ژولیده و چهره وحشتناکش به محل زندگی پدرم می آید و برای گرفتن مبلغی که بتواند با آن هزینه یک وعده مصرف مواد مخدرش را تأمین کند سر و صدا راه می اندازد دوست دارم زمین دهان باز کند و مرا ببلعد تا شاهد شکسته شدن غرور پدرم نباشم چرا که ۳ سال قبل پدرم با افتخار در بین همسایگان از دامادی سخن می گفت که در یکی از معتبرترین دانشگاه های خارجی درس می خواند اما اکنون...

زن جوان که کودک خردسالی را در آغوش داشت دادخواست طلاق را به مشاور کلانتری داد و در حالی که عنوان می کرد ازدواج شتاب زده و علاقه به گردش در خارج از کشور زندگی مرا به سوی نابودی کشاند به تشریح ماجرای ازدواجش پرداخت و گفت: سال آخر رشته پرستاری را در یکی از دانشگاه های معتبر کشور می گذراندم که «عرفان» به خواستگاری ام آمد.

واسطه این خواستگاری یکی از همسایگان قدیمی مان بود که ادعا می کرد شناخت کاملی از خانواده عرفان دارد. او چنان از وضعیت مالی و فرهنگی آن خانواده سخن می گفت که همه اطرافیانم ندیده ، شیفته آن خانواده شده بودند. به همین دلیل هم پدرم در شب خواستگاری سنگ تمام گذاشت و همه نوع امکانات سطح بالا را فراهم کرد. آن شب یکی از بهترین و رویایی ترین شب های زندگی ام بود چرا که در افکار و تصورات خودم، گشت و گذار در خارج از کشور را تجربه می کردم.

خانواده «عرفان» مدعی بودند او در رشته پزشکی و در آلمان تحصیل می کند. پدر و مادر من نیز بدون هیچ گونه تحقیقی به این خانواده اعتماد کردند و بدین ترتیب تنها چند روز بعد، مراسم ازدواج ما در یک باغ ویلایی بزرگ به طرز باشکوهی برگزار شد به طوری که همه فامیل تا چند روز از این جشن صحبت می کردند. این گونه بود که زندگی مشترک من و عرفان در طبقه دوم خانه پدرم آغاز شد. او مدعی بود پس از پایان تعطیلات به آلمان بازمی گردد.

اما ماه ها سپری می شد و عرفان با پول پدر من زندگی می کرد و از ادامه تحصیلش خبری نبود. تا این که روزی به طور اتفاقی یکی از دوستان عرفان به در منزلمان آمد و طلب مالی اش را درخواست کرد. آن جا بود که فهمیدم او تا به حال رنگ خارج از کشور را هم ندیده و به خاطر داشتن اعتیاد از دانشگاه داخل کشور اخراج شده است. آن روز تصمیم به طلاق گرفته بودم که متوجه شدم باردار هستم. از سوی دیگر نیز همه فامیل، عرفان را دکتر صدا می زدند و نمی خواستم غرور پدرم جریحه دار شود.

به همین خاطر سکوت کردم تا شاید عرفان راه درست زندگی را بیابد ولی او با گذشت ۳ سال از زندگی مشترکمان به یک معتاد Addicted کارتن خواب تبدیل شده و هر بار که در محله زندگیمان پیدایش می شود با کتک زدن من و تهدید به مرگ فرزندم مقداری پول از پدرم می گیرد و باز تا چند روز گم می شود. امروز که فهمیدم پدرم هم این رنج ها را به خاطر من تحمل می کند تصمیم گرفتم از عرفان طلاق بگیرم تا بتوانم... برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

فوری / 2 دختر دبیرستانی در پل کابلی تبریز خودکشی کردند + عکس

خطر دراکولا در خیابان ولیعصر تهران + تصاویر

ممنوعیت فعالیت برخی از زنان مداح در دستور کار!

پدر حادثه نگاری ایران 82 ساله شد + عکس

دستگیری قاتلان شهید حسین احمدی در هرمزگان

گروگانگیر با زن جوان قرار گذاشت! + عکس

راز عجیب گذرنامه های برزیلی رهبران کره شمالی فاش شد / آنها شهروند عادی برزیل بودند؟ + عکس های محرمانه

درخواست عجیب 2 موتورسوار از زائر امام رضا(ع)

فیلم لحظه کشف جسد یک مرد در کانال آب هفت‌ تپه + عکس

من 4 شبانه روز اسیر 4 مرد خشن در خانه مخروبه بودم!

قطع شدن 2 پای مامور پلیس وظیفه شناس در قطار تهران - اهواز + عکس تکان دهنده

شکایت عجیب 2 دختر از مربی معروف

ارتباط شیطانی ام را با کامران، تا جایی پیش رفت که او دزدکی شب ها به خانه ام می آمد!

دختری که قبل از عروسی باردار شد و به دروغ گفت مرا دزدید بودند!

ارتباط غیراخلاقی شوهر کارداشیان با یک زن جوان لو رفت! + عکس

فیلم گفتگو با اعدامی که قبل از دفن شدن زنده شد

فیلم گفتگو با قاضی باردار اجرای احکام دادسرای تهران که توسط یک مرد چاقو خورد!

دختری که قبل از عروسی باردار شد و به دروغ گفت مرا دزدید بودند!

ارتباط شیطانی فروشنده دختر و پسر در یک مجتمع تجاری / فریادهای دختری که همه چیزش را باخت!

ارتباط حرام با دختر دانشجو در خانه مجردی / با پسرها سرکش شده بودم!

آیدا دو بار طلاق گرفت و بعد از خودکشی باز سر قرار شیطانی رفت!

شمارش معکوس برای اعدام زن صیغه ای در زندان کرج + عکس

 

وبگردی