زن 19 ساله در حالی که عنوان می کرد هیچ گونه اطلاعاتی درباره تفاوت های فرهنگی وطبقاتی در ازدواج نداشتم و تنها عاشق یک پسر شهری شده بودم به کارشناس اجتماعی کلانتری  گفت: در یکی از روستاها و در یک خانواده 5 نفره زندگی می کردم. پدرم اعتیاد داشت و راننده کامیون بود و به عنوان راننده کمکی در روزهایی که مالک کامیون نیاز داشت در جاده ها رانندگی می کرد ولی درآمد او تنها مخارج اعتیادش را تامین می کرد و مادرم با کار در زمین های کشاورزی بیشتر هزینه های زندگی را می پرداخت به همین دلیل هم من پس از پایان مقطع ابتدایی ترک تحصیل کردم چرا که باید برای ادامه تحصیل به شهر می آمدم و این کار برای خانواده ام مقدور نبود.

15 ساله بودم که روزی برای عیادت یکی از اقوام به بیمارستانی در مشهد آمدیم. آن جا بود که متوجه نگاه های «مهدی» شدم. دیگر عیادت از بیمار را فراموش کرده بودم و مدام با لبخند به مهدی می فهماندم که عاشقش شده ام. لحظاتی بعد به بهانه تعارف شیرینی کنار او قرار گرفتم و شماره تلفنی بین ما رد و بدل شد.

اگرچه اولین بار بود که به صورت تلفنی با پسری صحبت می کردم اما خیلی خوشحال بودم که با یک پسر شهری رابطه دارم. مادرم نیز وقتی متوجه ماجرا شد لبخندی از رضایت زد و از آن روز به بعد با هر بهانه ای مرا به شهر می آورد تا این که در جریان همین رفت و آمدها مهدی از من خواستگاری کرد و ما به عقد یکدیگر درآمدیم اما اختلافات ما از آن جا آغاز شد که همسرم اجازه نداد جهیزیه ای را که مادرم تهیه کرده بود به خانه ام بیاوریم.

او معتقد بود با این جهیزیه اندک آبرویش می رود و اگر یک کامیون جهیزیه به همراه 10 میلیون تومان پول به شهر نیاورم زندگی ام را سیاه خواهد کرد. این در حالی بود که من پس از 5 ماه زندگی مشترک فهمیدم همسرم بیماری صرع دارد و داروهایش را خواهرش به طور پنهانی به او می دهد با آن که صاحب یک فرزند شده بودم او هیچ گاه اجازه نمی داد، مادرم به منزل ما بیاید و مدام اعتیاد پدرم را به عنوان یک چماق بر سرم می کوبید.

او حتی طلاهایی را که هدیه مراسم عقدکنان بود به زور از من گرفت و مدام عنوان می کند که مادرم در زندگی او دخالت دارد حالا هم تهمت زده است که از منزل خودم مبلغ 100 هزار تومان پول، طلا و یک فلش که گویا عکس های خانوادگی خواهرش در آن بوده را سرقت Stealing کرده ام دیگر امیدی به این زندگی ندارم و از توقعات بی جای آنها خسته شده ام. کاش قبل از ازدواج شناختی از خانواده او داشتم. شاید...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

شوهرم را تعقیب کردم و درخانه خانم حسابدار شرکت در وضعیت بدی مچ اش را گرفتم و ..!

تجاوز به فاطمه 17 ساله در کارگاه قنادی / وقتی کارم تموم شد عماد مرا نگه داشت و ...!

این جوان شیطان صفت را می شناسید؟/او دانش آموز پسر را به جنگل لویزان برد و ..!+عکس بدون پوشش

بزرگ­ترین و مرگ­بارترین زلزله‌­های 110 سال اخیر ایران

دختر 3 ساله که درهواپیما جامانده بود + عکس

عجیب ترین مهریه برای خانم مجری!+ فیلم

زهره زن مطلقه بود با من ازدواج کرد/او رفتارهای کثیفی داشت تا اینکه..!

کیوان 19 ساله عاشق زن شوهردار شد! / فرزانه 35 ساله در کوچه خلوت غافلگیر شد و ..! + عکس

اقدام شیطانی پسردایی عروس / تازه داماد در پارک یافت آباد سر قرار رفت و ..!

175 سال زندان برای پزشک شیطان صفت / او به دختر 6 ساله هم رحم نکرده بود! +عکس

برادر ناتنی ام دور از چشم مادرش به من محبت می کرد تا اینکه خانم معلم راز سیاه مرا فهمید و ..!

تصمیم جنون آمیز عروس / صبح وقتی بیتا را دیدم وحشت کردم و ..!

4 ماه حبس برای مرد متاهلی که کانال بی بند و باری را اداره می کرد

شوهرم فهمید بچه از او نیست و ..! + عکس

فداکاری خانم دکتر عباسی برای نجات جان یک بیمار

اقدام عجیب داماد بی غیرت با نوعروس جوانش / از برادان زنم کتک خوردم و ..!

راز کشته شدن سلطان سیمان ایران در دره وحشت جاده هراز + عکس

آخرین گفتگو با سهیلا جورکش/ بینایی چشم چپم را با روش جراحی نوین به دست آوردم + عکس

دانشجوی دکترا، عضو باند سرقت های میلیاردی / دوستان که درس نمی خواندن شرایط بهتری از من داشتند!

وبگردی