زن جوان شوهرش را که پلیس بود در افسریه تهران کشت + عکس

روز پر کاری داشتم. بررسی پرونده سه قتل Murder و حضور در سر صحنه جرم Crime ذهنم را حسابی مغشوش کرده بود. ساعت حدود 9 شب بود که به خانه رسیدم. در حال باز کردن در پارکینگ بودم که تلفنم زنگ زد. تماس از اداره آگاهی بود که خبر از وقوع یک قتل می‌داد. اما این بار یکی از مأموران نیروی انتظامی کشته شده بود که پرونده از حساسیت ویژه‌ای برخورداربود. به همین خاطر سردار هادیانفر – معاون وقت اداره آگاهی – تأکید کرده بود که این پرونده ازطریق من پیگیری شود.
بسیار خسته بودم، اما به خاطر دستور و تأکید مافوقم، بلافاصله در پارکینگ را بستم و به سمت صحنه جرم رفتم. محل وقوع قتل خیابان 15 متری دوم در افسریه تهران بود. ساعت 10 شب به محل رسیدم. اما نه خبری از قتل بود و نه نشانی از مقتول!
بلافاصله با اداره تماس گرفتم و گفتم: اینجا کسی نیست وانگار اطلاعات را اشتباه به من داده‌اید که پس از بررسی همکارانم در اداره آگاهی معلوم شد جسد مقتول در خودرواش به کلانتری افسریه انتقال داده شده و به همین خاطرصحنه جرم به طور کامل به هم خورده بود.
فوراً خودم را به کلانتری افسریه رساندم و در جریان کامل ماجرا قرار گرفتم. استوار مأمور کلانتری 7، به قتل رسیده بود و قاتل The Murderer یا قاتلان جسد را داخل خودرواش در محدوده خیابان افسریه رها کرده بودند.
قاضی کوه کمره‌ای، کشیک ویژه قتل بود که در آن ساعت از همسر مقتول بازجویی می‌کرد. به محض اطلاع از جزئیات جریان قتل، با ناراحتی و تعجب به مأموران کلانتری گفتم: چرا صحنه جرم را به هم زده اید؟ چرا خودرو را به کلانتری منتقل کرده‌اید؟به اعتقاد من این کار بزرگترین اشتباهی بود که مأموران کلانتری انجام داده بودند. به هرحال مکان وقوع جنایت Crime می‌توانست یکی از مؤلفه‌های مهم در تشخیص هویت قاتل یا قاتلان باشد.
با خواست من به همراه یکی از مأموران کلانتری به محل پیدا شدن خودروی مقتول رفتیم تا صحنه را مورد بررسی قرار دهیم. از مأمور همراه پرسیدم: منزل مقتول کجاست؟ که نشانی چند خیابان بالاتر را داد. پس از بررسی مسیرهای منتهی به محل کشف جسد و خانه مقتول به این نتیجه رسیدم که نزدیکترین مکان به محل کشف جسد و خودرو منزل مقتول بوده است. از خانه او تا محل پیدا شدن جسدش مسیری حدود یک کیلومتر در سرازیری بود. به کلانتری برگشتیم و به سراغ خودرو کشف شده رفتم. در صندوق عقب را باز کردم تا جسد را ببینم. مقتول لباس کار بدون درجه بر تن داشت. جسدش بدون هیچ کفش یا دمپایی، داخل یک چادر شب پیچیده شده بود که نشان می‌داد قتل در یک خانه رخ داده و قاتل برای خارج کردن جسد از پوشش چادر استفاده کرده و او را داخل صندوق عقب خودرو قرار داده است. به بررسی داخل خودرو پرداختم و هرچه به دنبال سوئیچ خودرو گشتم پیدایش نکردم. وقتی درباره سوئیچ پرسیدم، مأمور کلانتری گفت: ماشین روشن نمی‌شد و سوئیچ هم نداشت به همین خاطر آن را تا کلانتری هل داده‌ایم.پس از بررسی همه جوانب به این نتیجه رسیدم که قتل باید در منزل استوار اتفاق افتاده باشد. چراکه مقتول هیچ کفش و دمپایی به پا نداشت و شواهد نشان می‌داد قاتل تلاش کرده تا جسد را از صحنه جرم دور کند.معمولاً قاتلانی که با قربانی آشنایی دارند، تلاش می‌کنند، برای گمراه کردن کارآگاهان و دور شدن پلیس Police از واقعیت، تا حد امکان جسد قربانی را از صحنه جرم دور کنند تا هویت مقتول مجهول بماند. وگرنه قاتل می‌توانست در همان محل جنایت، مقتول را رها کند و متواری شود. بنابراین پی بردم قاتل هم آشناست و هم در محل زندگی مقتول سکونت دارد. بلافاصله با قاضی Judge کوه کمره‌ای تماس گرفتم و از او حکم ورود به منزل مقتول را خواستم که ایشان هم حکم را صادر کرد.
من در خانه استوار به دنبال دو چیز بودم تا مطمئن شوم قاتل، همسر مأمور کلانتری است. اول دمپایی یا کفشی از مقتول و دوم سوئیچ خودرو. اما متأسفانه در آن بازرسی نتوانستم هیچ‌کدام از این دو مورد را پیدا کنم. پس تصمیم گرفتم با همسایه‌ها گفت‌و‌گویی کنم تا شاید سرنخی به دست آورم. ساختمان محل زندگی مقتول، آپارتمانی در یک ساختمان چهار طبقه بود. از همان طبقه اول شروع به پرس و جو از همسایه‌ها کردم و تا طبقه چهارم، مطلب خاصی نصیبم نشد. اما در طبقه چهارم که زنی تنها زندگی می‌کرد، اطلاعات و سرنخ‌های زیادی به من داد. حدود یکی – دو ساعتی در پشت بام ساختمان با او صحبت کردم و به حقایقی از زندگی زن مقتول پی بردم.بعد از آن برگشتم و به سراغ همسر قربانی رفتم و بدون هیچ گونه تهدید و خشونتی فقط اطلاعات لازم را به اودادم و این زن وقتی فهمید که راه گریزی ندارد و من همه چیز را درباره‌اش می‌دانم، لب به اعتراف گشود.او گفت: «دیروز وقتی همسرم از سرکار برگشت، با کمک خواهرزاده‌هایم او را با طناب خفه کردیم و بعد هم برای آنکه هویت شوهرم فاش نشود و کسی هم ما را متهم نکند، جسدش را داخل چادر شب پیچیدیم و به داخل صندوق عقب خودرواش انداختیم. پس از آن هرچه به دنبال سوئیچ گشتیم پیدا نکردیم و مجبور شدیم در سرازیری خیابان ماشین را سه نفری هول بدهیم تا کسی هم به ما مشکوک نشود. بعد از چند صد متر خودرو را رها کردیم وهرگز گمان نداشتم که به این سرعت شناسایی و دستگیر شوم.
به این زن گفتم: باید به من ثابت کنی که ماجرا را درست تعریف کرده‌ای و ادعاهایت را ثابت کنی.
پرسید: چکار کنم؟
گفتم: باید سوئیچ و کفش مقتول را به من نشان دهی تا به‌عنوان سند حرف‌هایت به پرونده ضمیمه کنم. من هرچه منزل‌تان را گشتم آن را پیدا نکردم.
زن مقتول پاسخ داد: آن روز پس از برگشتن به خانه دیدیم سوئیچ و کفش‌های شوهرم روی جاکفشی بوده و ما به خاطر استرس آن را ندیده بودیم. به همین خاطر با سرعت به کانالی که نزدیک خانه‌مان بود رفتیم و سوئیچ خودرو و کفش‌های شوهرم را داخل کانال انداختیم.
از او پرسیدم: انگیزه ات برای قتل همسرت چه بوده؟
گفت: من وهمسرم مشکلات زیادی داشتیم وسرانجام وقتی دیدم طلاقم نمی‌دهد مجبوربه کشتن Killing اوشدم.البته این ادعای زن مقتول بود و برای ما اثبات نشده بود. ضمن آنکه برای ما به‌عنوان کارآگاه هیچ فرقی نمی‌کند که مقتول چه کسی است و چه کار انجام داده است. برای ما گرفتن حق کسی که دستش از دنیا کوتاه شده، در اولویت است.در ادامه تحقیقات به کانال رفتیم و موفق شدیم سوئیچ و کفش‌های مقتول را پیدا کنیم و پس از آن همکارانم دو همدست همسر مقتول را نیزدستگیر کردند و با بازسازی صحنه جرم توسط سه متهم، پرونده تکمیل شد و هرسه را تحویل مقامات قضایی دادیم. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

سرهنگ نصرالله شفیقی،  رئیس پیشین اداره ویژه قتل پلیس آگاهی تهران    

اخبار اختصاصی حوادث رکنا را از دست ندهید:

جزئیات پیدا شدن سر بریده شده زن و مرد جوان در شیخ بهایی + فیلم و عکس 

اقدام هولناک مادر سنگدل با دختر 9 ساله اش/این دختر کرمانی با سری تراشیده به قتل رسید

اعتراق پزشک شیطان صفت به آزار 118 بیمار در اتاق معاینه

مرگ مروز 2 نوجوان در دل جنگل های مینودشت / 6 روز از این دو پسر خبری نبود!+ عکس

وکیل کله زن/ واکنش به درگیری نماینده مجلس با مامور پلیس

در آرزوی طلاق...! / ازن این زن بدبخت تر کسی دیده

شوخی امام(ره) در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری 36 سال پیش که حسن روحانی در آن می خندد+فیلم

فاطمه دختر 5 ساله بوشهری به پارک رفت و دیگر بازنگشت / او را دیده اید + عکس

بلایی که سر ثریا و ملیکا 2 خواهر دو قلو در جشن شبانه آمد / معین نوشیدنی داد و ...

اقدام هولناک در باغ ویلا / 100 سکه به زنی که شاسی بلند سوار بود دادم و ... +عکس

دومین ازدواج شوم زن سیاه‌بخت/ جلیل با لباس های تنش آمد و با یک چمدان ناپدید شد! + عکس

زن جوان شوهرش را که پلیس بود در افسریه تهران کشت + عکس

فوری / شهادت پلیس یگان تکاوری بم در درگیری با اشرار

وبگردی