شبی که به خاطر صیغه شدن مادرم فرار کردم...!
رکنا: از آن شبی که با کوله باری از غم و نفرت منزل مادربزرگم را ترک کردم حدود 4 سال می گذرد و من در این مدت کوتاه به خلافکاری حرفه ای تبدیل شدم به طوری که در بیراهه های زندگی همه چیزم را از دست دادم و به سوی انواع و اقسام جرایم کشیده شدم. آن شب قرار بود مادرم به عقد موقت مردی درآید که...
جوان 20 ساله که به اتهام سرقت Stealing اموال داخل خودروها، با تلاش ماموران انتظامی دستگیر شده بود در حالی که عنوان می کرد برای تامین هزینه های سنگین اعتیادم چاره ای جز سرقت نداشتم به کارشناس و مشاور کلانتری احمدآباد مشهد گفت: هیچ گاه دوست نداشتم روزی عنوان زشت «دزد» بر پیشانی ام خودنمایی کند اما من هم همانند خیلی از خلافکاران قربانی طلاق هستم. از روزی که به خاطر دارم پدر و مادرم مدام با یکدیگر دعوا می کردند. هنوز فریادهای دلخراش مادرم گوش هایم را می آزارد. آن روزها دعوا بر سر هزینه های اعتیاد پدرم بود. به طوری که پدرم نمی توانست مخارج زندگی را تامین کند و مادرم مجبور بود برای گذران زندگی، در بیرون از منزل به فعالیت بپردازد اما باز هم شب ها که به منزل می آمد سر و صدا و کتک کاری بر سر پول ها و درآمد مادرم شروع می شد چرا که پدرم معتقد بود مادرم بخشی از پول هایش را پنهان می کند. عاقبت این درگیری ها به آن جا کشید که مادرم به اصرار خانواده اش تصمیم به جدایی از پدرم گرفت با توجه به این که پدرم اعتیاد شدیدی به موادمخدر صنعتی داشت دادگاه یک طرفه رای طلاق را صادر کرد و من و خواهر و برادرم زندگی جدیدی را در خانه مادربزرگم شروع کردیم. این در حالی بود که مادرم برای سیر کردن شکم ما همچنان در بیرون از منزل کار می کرد تا این که دوباره سر و کله پدرم پیدا شد. او به بهانه دیدن فرزندانش به منزل مادربزرگم می آمد و با ایجاد سر و صدا و فحاشی تقاضای پول می کرد. رفتارهای پدرم دیگر باعث آبروریزی در محل شده بود و مادربزرگ بیمارم نمی توانست این شرایط را تحمل کند تا این که خاله ام برای رهایی از این وضعیت به مادرم پیشنهاد کرد با مردی که همسرش فوت کرده ازدواج کند. خاله ام می گفت این تنها راهی است که می توانی از دست همسر سابقت نجات پیدا کنی و سایه یک مرد بالای سرت باشد.
آرام آرام ماجرای ازدواج مادرم جدی شد و آنها قرار گذاشتند مادرم به عقد موقت مردی درآید که آشنای خاله ام بود. آن شب که صیغه عقد جاری شد غم بزرگی بر سینه ام نشست نمی توانستم این شرایط را تحمل کنم. در وجودم غوغایی برپا بود تا این که همان شب با یک تصمیم اشتباه از خانه فرار Escape کردم و به منزل یکی از دوستانم رفتم. بعد از آن هم شب ها را در پارک می خوابیدم و با خلافکاران رفت و آمد می کردم. طولی نکشید که به موادمخدر صنعتی آلوده شدم و برای تامین هزینه های اعتیادم به کیف قاپی روی آوردم. دیگر به دزدی theft کارتن خواب تبدیل شده بودم و سرقت های کوچک کفاف هزینه هایم را نمی داد. این بود که شگردهای دستبرد به خودروها را از دوستان خلافکارم آموختم و...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
این اخبار را از دست ندهید:
اقدام وحشیانه و شیطانی با زن جوان در کوچه خلوت / زن جوان از مترو به خانه بر می گشت که ... +فیلم(14+)
ناگفته های زن جوان از بلایی که برادر شوهرش بر سر او می آورد / شوهر که قرص می خورد ...
می خواهم حق «فاطمه» ام را از شهردار بگیرم / مادری که دخترش در آبنمای پارک قطعه قطعه شد +عکس
پدر با شلیک گلوله دختر 33 ساله اش را کشت و 24 ساعت به جنازه او نگاه کرد تا اینکه ...+عکس
نقشه شیطانی میثم برای زن تنها / برای فروش خانه ام آمد؛ وقتی به هوش آمدم او هر بلایی می خواست سرم آورده بود +عکس
محمد برادرش را سلاخی کرد + عکس قاتل
محبت دردسر ساز یک زن برای شوهرش / سه مرد نقشه عجیبی داشتند
شوهرم پس از 37 ساله مرا خواهر خود می داند! / طلاق می خواهم
بلای وحشتناکی که 3 دختر جوان بر سر پدر بی نوا آوردند + تصاویر
وحشت از روح سرگردان دختر جنگل+عکس
ارسال نظر