مرد جوان که ‌روز و شب غذای مادرش را می‌خورد، در نهایت مجبور به جدایی از همسرش شد. همسر این مرد که همراه او برای درخواست جدایی به شعبه 268 دادگاه خانواده آمده است.
در توضیح ماجرای زندگی اش به قاضی Judge می‌گوید: آقای قاضی شوهرم دستپخت مرا نمی‌خورد. او هر شب به خانه مادرش می‌رود، شامش را  می‌خورد، ناهار فردایش را هم می‌گیرد و به خانه می‌آید. هر بار هم که اعتراض می‌کنم، خیلی راحت می‌گوید از دستپخت تو خوشم نمی‌آید و به دستپخت مادرم عادت کرده‌ام. نمی‌توانم این رفتارش را تحمل کنم. برایم سخت است که شوهرم غذایی که با هزار عشق و علاقه برای او پخته‌ام را نخورد و سراغ مادرش برود. این باعث می‌شود من جلوی مادر شوهرم هم خجالت بکشم و آبرویم برود. الان چند ماه است که دارم تحمل می‌کنم و حرفی نمی‌زنم، ولی دیگر رفتارهای شوهرم مرا دیوانه کرده است. او به فکر غرور من نیست. 
مرتب مرا تحقیر می‌کند و با این کارش عذابم می‌دهد. هرچه با او صحبت می‌کنم و هر بار برایش سفره رنگین می‌چینم فایده‌ای ندارد و باز هم سراغ مادرش می‌رود. شاید باورتان نشود ولی مهدی در این مدت 10 ماهی که با هم ازدواج کرده‌ایم شاید یکی دو بار غذایی که من پختم را خورده است. بقیه روزها غذای مادرش را خورده و من دیگر تحمل این وضعیت را ندارم.
در این لحظه مرد جوان نیز به قاضی می‌گوید: آقای قاضی همسرم اگر به جای لجبازی کمی آشپزی کردن یاد می‌گرفت، الان ما اینجا نبودیم. دستپخت همسرم خوب نیست و من نمی‌توانم غذاهای او را بخورم. بارها هم به او گفتم که آشپزی یاد بگیر ولی فایده‌ای نداشت و باز هم همان غذاها را می‌پخت. من اگر به خانه مادرم می‌رفتم برای این بود که تلنگری باشد برای این‌که همسرم غذای خوشمزه بپزد، ولی او به جای این کار شروع کرد به دعوا و جنجال. برای همین بهتر است ما برای همیشه از هم جدا شویم.
در پایان تلاش قاضی برای منصرف کردن این زوج از جدایی بی‌نتیجه ماند و حکم طلاق برای این زوج صادر شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی