به گزارش رکنا، زن جوانی با مراجعه به مشاوره پلیس اصفهان گفت: "چندی قبل با موافقت همسرم برای کار به آرایشگاه زن مطلقه ای به نام سوسن رفتم. او مهربان بود و خیلی زود اعتمادم را جلب کرد و کم کم محرم اسرار زندگی ام شد. تنها مشکلی که با او داشتم دوست پسرهایش بودند که هر روز با ماشین های مدل بالا جلوی آرایشگاه سبز می شدند. چند باری سوسن به من پیشنهاد کرد با آنها به رستوران بروم. اوایل مخالفت می کردم اما از ترس اینکه کارم را از دست بدهم بالاخره یک روز پیشنهاد آنها را قبول کردم و با آنها رفتم و این شد آغاز آشنایی من با دوست پسرهای سوسن. از آن به بعد اکثر روزها در کافی شاپ ها و رستوران های بالای شهر قرار می گذاشتم و ساعت ها با دوستان صاحبکارم خوش می گذراندم."
این زن افزود: "چند باری خواستم موضوع را به امیر بگویم اما ترسیدم برایش سوءتفاهم پیش بیاید و نگذارد سر کار بروم. تا اینکه یک روز که دوش به دوش دوست پسرهای سوسن از کافی شاپ بیرون آمدم وسط خیابان، امیر جلویم را گرفت. دوستان صاحبکارم تا فهمیدند این مرد شوهرم است به سرعت سوار ماشین شدند و رفتند و من که از ترس زبانم بند آمده بود با بهت زدگی به امیر خیره شده بودم که ناگهان او سیلی محکمی به صورتم زد و گفت طلاقت می دهم تا به خوشگذرانی هایت برسی. تا چند روز بعد از آن اتفاق، امیر سکوت عجیبی کرده بود و من هم جرات حرف زدن نداشتم. هرگز فکر نمی کردم او واقعا تصمیم به جدایی بگیرد اما متاسفانه دیروز احضاریه طلاق به دستم رسید. خیلی پشیمانم. امیر کوتاه نمی آید اما من می خواهم زندگی کنم."
با اظهارات این زن مشاوران ضمن یادآوری چارچوب های روابط اجتماعی به زن جوان، همسر او را احضار کردند تا بتوانند پیش از فروپاشی این زندگی مشترک بین زوجین مصالحه کنند.
باید طلاقش بدهد از قدیم گفته اند....
بايد طلاقش بدهد يعني چه رفته كثافت كاري كرده الان با يك معذرت خواهي برگرده سر زندگيش اين اشتباه بزرگي است حريم خانواده رو از بين برده اصلا صلاح نيست برگردن سر زندگيش فردا اگه شوهرش كشتش فردا ميشه قاتل ادم بده تورو خدا شما نياز نيست مصالحه كنيد اين يعني اوج بي غيرتي