به گزارش رکنا، زن جوان مضطرب و بغض در گلو و گویا منتظر تلنگری برای ترکیدن بغض گریه ها بود، وارد اتاق مشاور کلانتری 11 آمل شد و با نیم نگاهی به مشاور روی صندلی نشست و به زمین خیره شد او سعی داشت مانع حرکت عصبی صورتش و ترکیدن بغض در گلویش شود.

مشاور در کنارش نشست و در حالیکه لیوان پر آب را به سمت او گرفته بود از زن جوان خواست تا سکوتش را بشکند.

در این موقع زن جوان در حالی که لیوان آب را به دستانش گرفته بود نفس عمیقی کشید و بعد بغض گلویش ترکید و لیوان آب بر زمین افتاد و گریه ها شروع شد.

زن جوان در حالیکه اشک می ریخت گفت : ای کاش که "نه" گفتن را یاد می گرفتم یا چیزی به نام رودربایستی در من نبود ...

سه سال پیش با محمد ازدواج کردم و زندگی خوبی داریم، محمد عاشق من است و من و او هیچ چیز را از هم پنهان نمی کنیم ، عشق بین من و محمد زبانزد فامیل است از همه مهمتر اعتماد ویژه ای است که محمد و خانواده او به من دارند، مشکل مالی نداریم و مهمترین سرمایه زندگی مان دختر دو ساله مان است.

یک هفته قبل پدرم مریض بود و در بیمارستان بستری شد  برادرم همراه او بود، من و زن داداشم به نوبت برای او وعده های غذایی شام و ناهار می بردیم.

کاش به حرف محمد گوش می کردم و با ماشین خودمان به بیمارستان می رفتم.

دم غروب خواستم بروم بیمارستان که محمد گفت با ماشین خودمان برو و من قبول نکردم، گفتم با تاکسی می روم، شاید جای پارک پیدا نکنم بعد با یک آژانس به بیمارستان رفتم و غذای برادرم را تحویل دادم و پدرم را ملاقات کردم و بعد  جلوی در بیمارستان رفتم و در میان چند راننده که به دنبال مسافر می گشتند، سوار یکی از خودروها شدم و به صورت دربستی به سمت خانه حرکت کردم.

چند متری نرفته بودیم که راننده شروع به گشتن داخل جیب و داشبورد و زیرپای خودش کرد و بعد بر شیطون لعنتی کرد که معلوم نیست گوشی خودش رو کجا گذاشته و بعد از داخل آینه نگاهی به من کرد و گفت: ببخشید خانم، من امشب میهمان دارم قرار بود خرید میوه رو من انجام بدم می خوام به همسرم زنگ بزنم، من هم قدری مکث کردم و با خودم گفتم اشکالی ندارد بعد گوشی رو به راننده دادم. راننده شماره را گرفت و بعد از چند ثانیه گویا کسی گوشی را جواب نداد و گوشی را قطع کرد.

راننده خودرو گفت: همسرم به تماسهای ناشناس جواب نمی دهد، یک پیام به او بدهم و خودم را معرفی کنم، بعد با گوشی من پیامی به همسرش فرستاد و بعد چند ثانیه دوباره تماس گرفت و پس از لحظاتی گوشی را قطع کرد و بعد از چندبار تماس موفق به صحبت شد و با همسرش درباره خرید میوه صحبت کرد و گوشی را به من پس داد.

در نزدیکی خانه بودیم که راننده شیطان Evil صفت شروع به صحبت با من کرد که از او رو برگرداندم که ناگهان وی پیشنهاد سیاهی را به من داد که از او خواستم توقف کند تا از خودرو پیاده شوم.

زن جوان در حالیکه اشک می ریخت گفت: راننده تاکسی وقتی گوشی موبایلش را به من نشان داد متوجه شدم او متنی با گوشی من برای خودش ارسال کرده که در آن نوشته شده بود من به او علاقه دارم و از شوهرم بیزارم و خودم پیشنهاد رابطه شوم را به او داده ام.

تازه متوجه نقش پردازی مرد شیطان صفت شدم و او تهدید کرد اگر تسلیم خواسته اش نشوم پیامک هایم را به شوهرم نشان می دهد و توانست با زور اقدام شیطانی اش را به اجرا برساند.

وقتی به خانه رفتم، چهره آشفته ای داشتم و محمد فکر می کرد به خاطربیماری پدرم ناراحت هستم.

پس از دو روز راننده شیطان صفت دوباره با من تماس گرفت و ادعا کرد که از رابطه شیطانی اش با من فیلم برداری کرده و اگر دوباره سر قرار با او حاضر نشوم فیلم را برای شوهرم ارسال می کند.

نمی خواستم زندگی ام خراب شود و هر چه التماسش کردم که دست از سرم بردارد بی فایده بود و به اجبار سر قرار حاضر شدم اما توانستم با داستانسرایی و بیماری ام او را از نیتش پشیمان کنم و قرار شد 2 روز دیگر در محل قرار حاضر شوم.

پس از آن به خانه یکی از دوستانم رفتم و با او درباره تهدیدهای شیطانی راننده جوان صحبت کردم که او پیشنهاد داد تا ماجرا را با مرکز مشاوره پلیس Police در کلانتری در میان بگذارم تا راه حلی جلو من بگذارند تا از دست مرد شیطان صفت نجات پیدا کنم و آرامش به زندگی ام بازگردد.

اگر شوهرم از این ماجرا باخبر شود زندگی ام را از دست می دهم و پدرم نیز با افشای این راز پنهان طاقت نخواهد آورد.

نظریه کارشناس:

در بررسی این مشکل باید عوامل عاطفی و شناختی و آموزشی و ارتباطی خانواده را موثر دانست، یکی از ضعف های مشهود در این مشکل ضعف در کسب مهارت ارتباط جمعی و اجتماعی شخص بزه دیده و عدم آشنائی کافی زوجین نسبت به روحیات هم مشهود است که در چند نکته قابل تعمق طرح می شود.

1 – ضعف خانواده در آموزش و فراگیری آسیب های اجتماعی و عدم توجه به مخاطرات و هشدار های امنیتی انتظامی.

2 – عدم استفاده از سرویس های ایاب و ذهاب مجاز موجود.

3 – اعتماد نا به جا به راننده و دادن گوشی همراه به شخص ناشناس.

4 – عدم آشنائی به محدوده تعاملات اجتماعی در بهره گیری از تکنولوژی موبایل.

5 – عدم فراگیری و تقویت اصول ارتباط جمعی و اجتماعی مثل فراگیری "نه" گفتن به خواسته ها.

6 – عدم آشنائی کافی و بی اعتمادی خانم نسبت به روحیات شوهردر خصوص مواقع مواجهه با موارد مشابه. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

حسن اسماعیلی معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی شهرستان "آمل"