وقتی باردار بودم شوهرم را هنگام خوابیدن با خواهرم دیدم

آفرین به این زن. الحمدلله که خودش شاغله و چشمش به دست مرد نیس... و البته تف به چنین خواهری

چه بی چشم و روست این مرد:به او علاقه زیادی دارم ولی با او بودن مرا شاد نمی‌کند و زمانی که کنارش هستم احساس خاصی ندارم. ...پس باید بروی چنین خطایی و غلطی بکنی. تف به ذات چنین نا مردانی

روایت داریم وقتی حیا و عفت از یک دیار رفت ، در اون شهر خیانت زیاد میشود- عزیز ترین کسا به همدیگه خیانت میکنن.
ضمن اینکه حیا و عفت فقط مال خانوما نیست بلکه مرد هم باید در پوشش، گفتار، رفتار و .... حیا و عفت داشته باشه.
به نظر من اول مرد ها دچار ضعف ایمان شدند بعد خانما. اگر مرد از نظر اعتقادی سالم باشه به ندرت پیش میاد که زن دچار مشکل و خطا و انحراف بشه- چون زن ذاتا تابع مردش هست. از اونطرف وقتی این زن با پوشش بد میاد توخیابون یک مرد سالم رو به انحراف میکشه و این اتفاق بصورت زنجیر وار جلو میره تا .....
این انحرافا همش از صدقه سر ماهواره ها و امکانت امروزی هست که اکثر ما ایرانی فرهنگ استفادش رو بلد نیستیم.
متأسفانه ههمون خوابیم،‌دشمن رو پشت بام وبلکون خونمون که هیچ، داخل جیبمون که هیچ ،‌تو مغزمون اومده کی بیداربشیم الله اعلم.
اون خانومی که میگه الحمدلله خودش شاغله و چشمش به دست مردش نیست بدونه که شغل خانم و مهریه سنگین هیچ وقت تضمین خوبی برای ثبات زندگی نبوده و نیست شما سوراخ دعا رو گم کردی اتفاقا این دو مورد در خیلی موارد عکس مطلب رو نشون میده. یکم بیشتر مطالعه و تحقیق کن تا راه حلش رو پیدا کنی

ماشاالله به این خانم که بهترین تصمیمو گرفت و حاضر به زندگی با خفت و خواری نیست. مرد یا زن خیانتکارو باید زیر پا له کردو رفت. راجع به خواهرشم حرفی ندارم. به نظرم این خواهر نیس.

من اگه جای این زن بودم اول از همه حساب خواهرمو میرسیدم خیلی سخته که خواهر آدم بهش خیانت کنه

اینا چیزی نیست من همسردوم مردی هستم که سه تا پسر داره از بچه 7ساله تا 14ساله اینا مادر خودشون از کوچیکی باهاشون کار بد می‌کرده .الان هم یکی یکی من بدبخت بردم تیمارستان بستریشون کردم به دادگاه هم نتونستم ثابت کنم چون میگن تو نامادری هستی .بخاطر این که خودم یه بچه از ای مرد دارم دارم می‌سوزم ومیسازم .بچم میمیره برادرش دلم نمیاد جداشون کنم .اما زندگی باشه تا بچه سلوک و اختلال دوقطبی برام سخت .بله ازاین مادرها هم پیدا میشه .عزیزان بخدا راست میگم مادر این بچها خودش بیماری سایکوپت اختلال روانی شدید داره .اما متاسفانه چون اینا بچه بودن کسی حرفشون باور نکرد.فقط بستری شدن دوماه تیمارستان .اما زندگی من برام کردن کابوس حتی پسر بزرگ تو غذای من مرگ موش ریخت .زندگیم نابود کرد برای این که بره با مادرش کار زشت انجام بده البته اینا رو بعد تیمارستانش گفت .عزیزان من هم مجبور شدم بیام جزیره خارک زندگی کنم تا مادر متون بیاد پیش بچه‌اش همش حقیقت تلخ .اما باورش سخت