پیام فدراسیون فوتبال به مناسبت خداحافظی دژاگه: او شبیه به خودمان بود!

به گزارش رکنا، اشکان دژاگه شب گذشته با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش برای همیشه از دنیای فوتبال خداحافظی کرد تا کاپیتان تیم ملی در لباس مربی بازگشت احتمالی به فوتبال ایران داشته باشد.

در این بین رسانه رسمی فدراسیون فوتبال به انتشار پیامی نسبت به خداحافظی کاپیتان سابق تیم ملی ایران واکنش نشان داد که در زیر آن را می خوانید:

آن ضربه سر و آن فریاد بعد از عدم اعلام پنالتی، قاب‌های ماندگار بسیاری از ایرانیان از اشکان دژاگه است.

«از هم تیمی‌هایم، مربیانم، طرفداران و همه کسانی که در طول این سفر باورنکردنی مرا حمایت کردند، از صمیم قلبم سپاسگزارم!» این بند پایانی از نوشته خداحافظی اشکان دژاگه است. او در 37 سالگی تصمیم گرفت کوله‌بار سنگین بازیکن فوتبال بودن را زمین بگذارد، کفش‌هایش را آویزان کند، احتمالاً چند وقتی استراحت و بعد؟ ... شاید با آقای مربی روبرو شویم. چیزی شبیه دو بازیکن هم نسلش، جواد نکونام و مسعود شجاعی.

10 اسفند 1390 وقتی تیم ملی ایران در راه جام جهانی 2014 برزیل مقابل قطر ایستاد ما در ترکیب یک مرد جنگی تازه نفس داشتیم، پسری که از آلمان آمده بود، اما نه بور بود، نه بلوند! شبیه خودمان بود؛ صورت زخمی، سخت‌کوش، پر حرارت و تشنه درخشیدن. در همان بازی اول دو گل زد. یعنی فرش قرمز آمدنش را جوری پهن کرد که تا مدتها هیچکس نمی‌توانست به حضورش در ترکیب تیم ملی خرده بگیرد.

دژاگه با تیم ملی جوانان آلمان قهرمان اروپا شده بود. کنار مسعود اوزیل و سامی خدیرا. دو ستاره‌ای که در فوتبال جهان درخشیدند. او با ولفسبورگ، بوندس لیگا را فتح کرد، برای فولام و ناتینگهام فارست و العربی و الشحانیه و تراکتور و فولاد بازی کرد. هر جا بود کم نگذاشت، مردانه بازی می‌کرد و همه می‌دانستند می‌توانند روی قدرت بدنی، تکل‌های محکم، بازی‌خوانی و هوش بالایش در گلزنی و گل‌سازی حساب کنند. با این همه پر رنگ ترین قاب از او در خاطره‌های فوتبالی ما با لباس تیم ملی ایران است و صد البته آن بازی مشهور مقابل آرژانتین.

سرخیو رومرو دروازه‌بان آرژانتین در کارنامه‌ حرفه‌ایش گل‌های بد کم ندارد، از سمپدوریا تا منچستریونایتد. اما احتمالاً مهار ضربه سر اشکان دژاگه در لیست بهترین واکنش‌های همه عمرش قرار دارد. در نیمه دوم بازی ایران و آرژانتین برخلاف تمام پیش‌بینی‌ها ما تیم برتر بودیم. لیونل مسی و آگوئرو و هیگواین و دی‌ماریا و رفقایشان به دیوار بتنی ایران خورده بودند. وقتی پژمان منتظری از راست ارسال کرد و دژاگه به هوا پرید، ما هم با توپ روی آسمان بودیم، می‌خواستیم از روی نوک پنجه‌های رومرو رد بشویم و به تور بوسه بزنیم، همه چیز برای فریاد گلللللل آماده بود، اما در آخرین سانتیمترها انگشت‌های سرخیو رومرو رویای ما را نقش بر آب کرد ... حیف از آن ضربه. حیف از آن قضاوت مازیچ داوری که خطا روی دژاگه را پنالتی نگرفت تا بخت ما در آخرین ثانیه بازی با ضربه موزی شکل لیونل مسی سیاه شود.

آن ضربه سر و آن فریاد بعد از عدم اعلام پنالتی، قاب‌های ماندگار بسیاری از ایرانیان از اشکان دژاگه است. پسری که وقتی فریاد می‌زد رگ‌های گردنش برجسته می‌شد، حقش را می‌خواست و کسی نمی‌تواند بگوید او در پیراهن تیم ملی ایران هرگز گامی از ترس عقب گذاشت.

جمعه 28 اردیبهشت 1403 ستاره دیگری با لباس تیم ملی ایران خداحافظی کرد. مردی که در دو جام جهانی با اشک و لبخند همراه ما بود، وینگری که اگر چه از آلمان آمد اما با 59 بازی ملی و 11 گل زده، هم بازوبند تیم ملی ایران را به بازو بست و هم در قلب مردم سرزمین مادری‌اش خانه ساخت. ممنون کاپیتان اشکان برای همه لحظه‌هایی که کنار ما بودی.