مهندس فائقی : با مدیریت “دو کلاجه” نمی توان ورزش را اداره کرد
رکنا: اهل میانه است و "میانه رو " .مردی 65 ساله با صراحت لحجه و صداقت کلامی. کمتر کسی را می توان سراغ داشت که با نام سعید فائقی در ورزش ایران آشنا نباشد .
مدیری قابل احترام و خوش نام که هر جا اسمش به میان می آید همگی با احترام از او یاد می کنند . مهندس فائقی حتی برای غیر ورزشی ها هم نامی آشناست . مدیری که علاوه بر معاون قهرمانی سازمان تربیت بدنی وقت در دوره مهندس هاشمی طبا ، مدیر عاملی شرکت پست جمهوری اسلامی را نیز در دولت دوم سید محمد خاتمی در کارنامه خویش دارد . با این حال هر جا صحبت از مدیریت ورزش به میان می آید محال است که از او اسمی به میان نیاید . مدیری که درب دفترش در دفتر مشترک فدراسیون های ورزشی در مجموعه ورزشی شهید شیرودی همیشه به روی ارباب رجوع باز بود و محال بود کسی را ناامید از دفترش بازگرداند . شاید همین روحیه و منش مردمی سعید فائقی بوده که نامش را با ورزش ایران عجین ساخته است .
هر چند این مدیر در ابتدای دولت اول روحانی و در پروسه انتخاب وزیر ورزش طرف مشورت بود و برای همین نیز وی در کمیته ورزش به همراه تنی چند از اعضاء ماموریت داشتند تا بهترین و واجد صلاحیت ترین فرد را برای تصدی وزارت ورزش به دولت معرفی کنند ، اما او که مدیری سرد و گرم چشیده است خیلی زود دستگیرش شد انتخاب ها در جایی دیگر صورت می گیرد و نظرات کارشناسی چندان مورد توجه نیست .
مهندس سعید فائقی امروز نه از برای پست و مقام، بلکه به جهت دلبستگی اش به ورزش کشور منتقد وضع موجود است و به استعاره مدیریت ورزش ایران را بسان سیستم دو کلاجه ای می داند که فرمان به جای اینکه دست روسای فدراسیون ها و افراد متخصص باشد ، دست مدیران بالادستی است و برای همین تاکید دارد تا این رویکرد عوض نشود نمی توان به آینده ورزش چندان امید بست . “فرهنگ ایرانیان” در راستای آسیب شناسی مدیریت کلان ورزش سه سئوال را با این مدیر با تجربه مطرح کرده است که در زیر تقدیم نظر می شود .
به نظر جنابعالی طی این سالها چه اقداماتی در ورزش باید صورت می گرفت که مغفول مانده است ؟
اول باید ببینیم چه اقدامات زیر بنایی در ورزش صورت گرفته است . قبول بفرمایید که برنامه های توسعه پنجساله که اکنون در آستانه تدوین برنامه هفتم توسعه هستیم محملی اساسی برای رشد و پیشرفت هستند و قانون بالادستی آنها چشم انداز ۱۴۰۴ را مورد توجه قرار داده است . گر چه قانون برنامه پنحم توسعه در دولت قبلی تدوین شد اما قانون برنامه ششم در دولت دکتر روحانی تدوین شده و متاسفانه در زمینه ورزش نگاه تحول خواه مورد توجه قرار نگرفته و در خصوص اقتصاد مقاومتی هم ورزش نتوانست اقدام خاصی صورت دهد .
بنابراین آنچه در این سالها می توانست بعنوان اقدام اساسی در ورزش صورت داد ، مغفول مانده که در ذیل آنها را بر می شمارم . قانون ورزش ما آماتوری است تا حرفه ای الف : تدوین و تصویب قانون جدید ورزش بر اساس وزارتخانه ورزش و جوانان ؛ متاسفانه وزارتحانه جدید با قانون سال ۱۳۵۰ هیچگونه سنخیتی ندارد ، بویژه که قانون گذشته برای ورزش آماتوری بوده و نیاز امروز تدوین قانون برای ورزش حرفه ای است . مشکلات فدراسیون ها و باشگاهها بیشتر به دلیل نداشتن قانون در ورزش حرفه ای است . نظام ورزش باید بسان نظام مهندسی و پزشکی باشد ب : فرابخشی بودن ورزش ایجاب می کند که نظام ورزش بسان نظام مهندسی و نظام پزشکی باشد . امروز برای فعالیت های ورزشی به صدور مجوزهای متعدد در حوزه های مختلف نیاز است که وزارت از پاسخگویی به آنها عاجز است. ضمنا برای توسعه بخش خصوصی ورزش نیاز است که در دل سازمان ورزش اتاق های ورزشی بسان اتاق های بازرگانی شکل گیرد و پارلمان خصوصی ورزش از دل آن بجوشد . لزوم تدوین منشور توسعه ورزش پ: منشور پیشرفت ورزش بایستی تدوین شود. بعد از طرح جامع که متاسفانه بعد از تدوین به حالت تعلیق درآمد نگاه آینده نگر به ورزش مغفول مانده است .
گر چه در این سالها منشور توسعه و پیشرفت کشور تهیه شده اما همپای آن منشور توسعه ورزش هم باید مدون می شد که اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است . بی توجهی به پیش نیازهای خصوصی سازی ج: سالهاست در ورزش شعار خصوصی سازی داده می شود، غافل از آنکه برای خصوصی سازی پیش نیازهایی وجود دارد که در ورزش مغفول مانده . گام اول آزادسازی است، گام دوم تربیت مدیران با نگاه خصوصی است ، گام سوم ایجاد بازار سرمایه در ورزش است ، گام چهارم ترویج نگاه بنگاهداری ، گام پنجم تبدیل وضع سهامی خاص به سهامی عام و … بی شک بدون شکل گیری گام های فوق و مهمتر از همه تدوین قانون خصوصی سازی در ورزش با توجه به اینکه هنوز قانون ملی شدن باشگاهها مصوب شورای محترم انقلاب است . با وجود این قانون ایجاد هر باشگاهی در بخش خصوصی غیر قانونی است . باشگاههای پرسپولیس و استقلال بواسطه آن قانون ملی شده اند و واگذاری آنها نیازمند قانونی بسان قانون اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی است . کلاج ورزش دست مقام بالا دستی است چ : مدیریت ورزش دو کلاجه است . از یک طرف وزارتخانه و قانون حاکمیتی آن ، از طرف دیگر استقلال فدراسیون ها و نهادهای دیگر که عضویت قاره ای و جهانی دارند . منظور از دو کلاجه بودن مدیریت اینکه راننده سخت تعلیم می بیند که اتومبیل را بخوبی هدایت کند اما در حقیقت هدایت خودرو دست تعلیم دهنده است .
رییس فدراسیون فکر می کند فدراسیون تحت مدیریت اوست اما کلاج را مقام بالاتر در اختیار دارد. بنابراین باید به این وضع در ورزش خاتمه داد . ورزش نیاز به مدیران مستقل در سطح طراز جهانی دارد و این در شرایطی است که در زمینه تربیت مدیران بین المللی در ورزش غفلت شده است . توقف روند صعودی ورزش ح : در این سالها سرانه های ورزشی توسعه لازم را نیافته است . رنکینک ها به تدریج کاهش یافته و حتی تنها رکورد جهانی و المپیکی( قویترین مرد جهان )از دست رفت و بسیاری اتفاقات دیگر که باید مطالعه کنیم چه غفلت هایی صورت گرفته که نتوانستیم روند صعودی خود در ورزش را حفظ کنیم .حتی در صعود به قلل مرتفع جهان هم مثل گذشته نتوانستیم ظاهر شویم . بی توجهی به برگزاری جلسات شورای عالی ورزش خ : درد زیاد است اما به همین مختصر اکتفا می کنم. البته اگر شورای عالی ورزش در این سالها تشکیل می شد می توانست بسیار موثر باشد. بنابراین یکی از غفلت های مهم و تاثیر گذار عدم تشکیل شورایعالی ورزش به ریاست رییس جمهور بوده است .
با توجه به تصویب اساسنامه فدراسیون فوتبال ، چشم انداز این رشته را چگونه ارزیابی می کنید ؟
اساسنامه و تصویب آن امر مفید و مثبتی است . گر چه نقد زیبا و شیوای شما و برخی از عزیزان متخصص بیانگر وجود برخی کاستی هاست که می توان آنها را به تدریج اصلاح کرد اما قبول بفرمایید اساسنامه راهنمای عملی است و آنچه فدراسیون و فوتبال ما را جلا می بخشد اجرای برنامه مفید ، مثبت و رو به آینده است . برای مثال در اساسنامه قدیم تدوین استراتژی ملی استعدادیابی و اجرای آن از وظایف فدراسیون بود که اگر عملی می شد فوتبال ما را متحول می کرد . یا مطابق قانون بالادستی چشم انداز ۱۴۰۴ ما بایستی سرآمد جهان باشیم . این امر در فوتبال به معنی حداقل صعود از مرحله مقدماتی بازیهای جام جهانی به مرحله بعدی است که گویا به آرزویی دست نیافتنی تبدیل شده است . داشتن اساسنامه ما را به این آرزو نمی رساند بلکه مدیریت قوی و برنامه منسجم و عمل طلایی می تواند ما را در فوتبال سرآمد جهان کند . اگر وضع به همین منوال باشد و از مدیران شناسنامه دار استفاده نکنیم و به مدیریت دو کلاجه ادامه دهیم و سرمربی ، مربیان ، بازیکنان و …توسط کابینه در سایه انتخاب شوند، رشد ما کما فی السابق آکواریمی خواهد بود . روزی به آقای مایلی کهن عرض کردم خدا خیرت دهد آنقدر مقاومت کردی و به سفارش هیچکس گوش نکردی ، امروز کار به جایی رسیده که همه در کار فوتبال دخالت می کنند . در سفر به استرالیا برای انجام بازی برگشت در راه حضور در جام جهانی ۹۸ فرانسه از “ویرای” برزیلی سوال کردم که استاد شما بازی فلان بازیکن را اصلا ندیدید چگونه او را انتخاب کردید ؛ در پاسخ گفت فلانی هم در حد داشتن یک سهمیه در تیم ملی بود . !
آمال جنابعالی در ورزش چیست و آیا اصولا چشم به وزارت ورزش دارید ؟ این را از این جهت می پرسم که وقتی شما به سیاست دولت روحانی در ورزش انتقاد کردید در جواب گفتند چون مهندس می خواسته وزیر بشه و نشده این انتقادها را مطرح کرده است .!
بنده در درجه اول از این بابت به خدا پناه می برم و در پاسخ موارد ذیل را بیان می کنم .
۱- خاطرتان باشد در دولت اول دکتر روحانی کمیته های متعددی در خصوص معرفی افراد واجد صلاحیت برای وزارتخانه های مختلف تشکیل شد که یک کمیته هم کمیته ورزش بود که من نیز عضو آن بودم .
۲- ترکیب کمیته به شکلی بود که هیچ شانسی برای من متصور نبود . ضمن آنکه تلاش داشتیم افراد واجد شرایط و با صلاحیت را برای تصدی وزارت ورزش و جوانان معرفی کنیم .در میان حضار فقط حاج احمد آقای ناطق نوری مرا مورد لطف قرار داده و برای وزارت ورزش پیشنهاد دادند .
۳- در جلسه دوم کمیته به اعضای محترم عرض کردم که فرم هایی از پیش تکثیر شده و به برخی عزیزان ارسال شده و پیرامون وزیر ورزش نظرخواهی شده است . بنابراین فکر نمی کنم که ما تصمیم گیرنده باشیم و به نویی این کمیته سرکاری است .
۴- در همان زمان در حوالی خیابان شیخ بهایی در دفتر یکی از عزیزان که دستی در ورزش دارند جلساتی تشکیل می شد که امروز اکثر یاران آقای سلطانی فر در وزارت را آنها تشکیل می دهند که یکی دو جلسه نیز من در این نشست ها شرکت داشتم . در حقیقت تصمیم گیری اصلی آنجا صورت می گرفت که همه بر وزارت آقای سلطانی فراتفاق نظر داشتند .
۵- در همان روزها اگر اشتباه نکنم در یکی از برنامه های سیما با عنوان” شب آفتابی” نظر خود را صراحتا عرض کردم و در کمیته هم این نظر را داشتم . اعتقادم بر این بود که وزیر ورزش باید از میان متخصصان ورزش انتخاب شود و پیشنهاد خودم دکتر بیژن ذوالفقارنسب و سرکار خانم طاهریان بودند که حتما این صحبت من در آرشیو برنامه فوق در تلویزیون وجود دارد .
۶- در همان ایام متهم شدم که با نمایندگان محترم مجلس برای رای ندادن به آقای سلطانی فر رایزنی کرده ام که بایت این اتهام به خدا پناه می برم . آن زمان حتی یکبار هم به مجلس نرفتم و با هیچ نماینده ای مذاکره نداشتم .
۷- از آقای حقی در روزنامه مردم سالاری نهایت سپاس را دارم که در همان ایام مرا راهنمایی نمود و گفت این دولت شما را وزیر نمی کند و یک وقت گول شان را نخوری .
۸- در آن زمان سه نفر از عزیران کمیته جوانان جلسه ای با حقیر داشتند و مصاحبه ای در خصوص مسایل جوانان انجام دادند . از آنجایی که در شورای جوانان از طرف ورزش شرکت می کردم در این خصوص نظراتی داشتم که به استحضار آن عزیزان رساندم .بویژه در مورد جایگاه قانونی مربوطه که بسیار مورد توجه شان واقع شد ولی همان طور که عرض کردم یقین داشتم من جایگاهی در دولت ندارم و در تمام این سالها نه در خصوص ورزش و نه در هیچ امری خدا را شکر مورد وثوق نبوده ام. تجربه سالهای خدمتم به من این نکته را گوشزد کرده که هیچگاه از هیچ جریانی توقع و انتظاری تداشته باشم .
گفت و گو : حجت اله اکبرآبادی
منبع : فرهنگ ایرانیان
ارسال نظر