این مطلب از گروه وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد
زن متقاضی طلاق: وضع مالی خوبی داشتم، همدم میخواستم!
یک زن متقاضی طلاق گفت : همسرم به خاطر پول با من ازدواج کرده است.
یک زن متقاضی طلاق در شورای حل اختلاف گفت: من در زندگی چیزی کم نداشتم فقط به دنبال همدم بودم ولی بعدها فهمیدم که همسرم به خاطر پول با من ازدواج کرده است.
در روزهای گذشته به شورای حل اختلاف در میدان ونک سر زدیم. جایی که پیشتر مجتمع قضایی خانواده شماره ۲ تهران بود و حالا با عنوان مجتمع قضایی شهید باکری با ۸ شعبه شورای حل اختلاف ویژه دعاوی خانواده فعالیت میکند.
مجتمع قضایی خانواده شماره ۲ تهران نیز در حال حاضر در محله ولنجک، بلوار دانشجو، میدان یاسمن، خیابان عدالت واقع شده است.
شوراهای حل اختلاف به منظور حل اختلاف و صلح و سازش بین اشخاص حقیقی و حقوقی خصوصی، زیر نظر قوه قضائیه تشکیل شده و برخی دعاوی خانواده در صلاحیت این مرجع است.
طبق قانون حمایت خانواده مصوب ۹۲، رسیدگی به امور و دعاوی مانند نامزدی و خسارات ناشی از برهم زدن آن، نکاح دائم، موقت و اذن در نکاح، شروط ضمن عقد نکاح، ازدواج مجدد، جهیزیه، مهریه، نفقه زوجه و اجرت المثل ایام زوجیت، تمکین و نشوز، طلاق، رجوع، فسخ و انفساخ نکاح، بذل مدت و انقضای آن، حضانت و ملاقات طفل، نسب،رشد، حجر و رفع آن، ولایت قهری، قیمومت، امور مربوط به ناظر و امین اموال محجوران و وصایت در امور مربوط به آنان، نفقه اقارب، امور راجع به غایب مفقود الاثر، سرپرستی کودکان بی سرپرست،اهدای جنین، تغییر جنسیت و ...در صلاحیت دادگاه خانواده است. همچنین مطابق قانون حمایت خانواده مصوب ۹۲، ثبت طلاق و سایر موارد انحلال نکاح و نیز اعلام بطلان نکاح یا طلاق در دفاتر رسمی ازدواج و طلاق حسب مورد پس از صدور گواهی عدم امکان سازش یا حکم مربوط از سوی دادگاه مجاز است.
ادعای عاشقی و خیانت مرد؛عامل درخواست طلاق
به طبقه دوم از ۴ طبقه مجتمع باکری رفتم و در راهرو مقابل یکی از شعب نشستم و کنارم خانمی بود که با چند برگه در دست مدام به در شعبه نگاه می کرد و منتظر بود تا صدایش کنند. می دانستم که انتظار بدترین زمانی است که انسان سپری می کند. ناخودآگاه از او پرسیدم البته دروغ چرا کنجکاو هم بودم بدانم حضورش در مجتمع برای چیست؟
اسمش مریم بود و در پاسخ به سوالم گفت که با همسرش در خیابان آشنا شده و سه سال است که ازدواج کرده است. از همان روز اول دعوا داشتهاند. مشکلاتشان بی شمار بود، از خیانت گرفته تا فحاشی و ضرب و شتم از سوی شوهرش.
این زن جوان گفت: مدتی است همسرم منزل را ترک کرده و انگار جای زن و مرد در زندگی ما عوض شده است. وضع مالی بسیار خوبی دارم، تک دخترم، دو برادر و خانواده با اصالتی دارم و در زندگی چیزی کم نداشتم، فقط به دنبال همدم بودم. تقاضای طلاق کردم و اینجا هم آمدم تقاضای مهریه کنم و می خواهم او را اذیت کنم؛ همانطور که در این سه سال مرا اذیت کرد وگرنه نیازی به یک سکه او هم ندارم. ما فقط اختلافمان عدم تفاهم نبود بلکه ادعای عاشقی هم داشت؛ بعدها فهمیدم فقط به خاطر پول با من ازدواج کرده است.
پس از آنکه دفتر شعبه اسمش را خواندند، با عذرخواهی سریع رفت.
ادعای عدم استطاعت مالی زوج؛ راهی برای فرار از پرداخت نفقه
بانوی دیگری را دیدم، کنارش نشستم و به چهره او نگاه کردم. چین و چروک های صورتش نشان می داد که رنج های زیادی را در زندگی کشیده و دلی پر داشت و مدام می گفت خدایا با همه این مشکلات شکرت.
سارا گفت که از سال ۹۸ از همسرش جدا شده و یک پسر ۱۵ ساله دارد.
او گفت که در سال ۹۸ شوهرش به اتهام حمل مواد مخدر به حبس محکوم شده بود و در همان سالی که او زندان افتاده بود، با بخشیدن مهریه و در نظر گرفتن اندکی نفقه برای فرزندش طلاقش را می گیرد. حال آمده بود که مبلغ نفقه فرزندش زیاد شود زیرا نفقه ای که برایش در نظر گرفته بودند بسیار ناچیز بود. حالا همسرش از زندان آزاد شده و وضع مالیش هم خوب شده بود ولی به او نگفته بود.
پشیمان بود که مهریه اش را بخشیده است. می گفت همسرش گولش زده و همان زمان هم وضع مالیاش خوب بوده است.
هر طبقه از مجتمع که می رفتم مراجعه کننده زیاد بود، مملو از انسان هایی خسته و با انبوهی از مشکلات.
از ناراحتی و گفتار انسان هایی که کنارم دردل می کردند ناراحت می شدم و می دانستم که کاری از دستم بر نمی آید ولی نوشتن کمترین کاری است که می توانم برای بیان شاید یک هزارم از مشکلاتی که در این مجتمع های قضایی وجود دارد، انجام دهم.
اعتیاد؛ یکی از عوامل طلاق
در پرونده دیگر با بانویی همکلام شدم که در ۱۷ سالگی ازدواج کرده بود و حالا ۲۰ سال از آن زمان می گذشت، یک پسر ۱۸ ساله داشت، مربی بدنسازی بود و منبع درآمدی برای خودش دست و پا کرده بود.
او گفت ازدواجش سنتی بوده و همسرش پسرخاله اش است. از همان ابتدا همسرش اعتیاد داشت ولی به دلیل اینکه زود بچه دار شده بود، به خاطر فرزندش صبوری کرده است. حالا اما همسرش با یک کارتن خواب هیچ فرقی ندارد.
نرگس گفت: ۸ ماه است که به دنبال کارهای طلاقم هستم. اکنون برای صدور حکم جلب همسرم آمدم و امیدوارم که پرونده طلاقم به زودی بسته شود.
بر اساس این گزارش، دختری که میخواهد ازدواج کند، مبنایش زندگی کردن است نه طلاق گرفتن. اگر از همان ابتدا و قبل از ازدواج، زوجین راهنمایی شوند، در کلاس های مشاوره شرکت کنند، خانوادهها از همدیگر شناخت کافی داشته باشند و ملاک ازدواج فقط پول نباشد و مسایل دیگری همچون شرایط خانواده ها، شغل زوج، اخلاق طرفین و... هم در نظر گرفته شود، شاید بتواند اندکی از حجم انبوه دعاوی مربوط به دادگاههای خانواده را بکاهد.
ارسال نظر