چگونه می توان به احساسات کودکان پی برد؟

بنابراین رمزگشایی و یا فهمیدن احساسات کودکان باعث می‌شود تا کلید ارتباطی شادتر و زیباتر با آنها پیدا کنید.

به گزارش رکنا ، مطمئناً نمی‌توانید فردی را پیدا کنید که تا به حال احساسات تند و شدیدی را در زندگی خود تجربه نکرده باشد. به عنوان مثال هنگامی که کسی جای پارک ماشینی را که شما به سختی پیدا کرده‌اید تصاحب می‌کند، یا غمگین شدن از مرگ نزدیکان و یا شاد شدن از به‌دنیا آمدن یک کودک تازه‌وارد. ‌

کودکان مانند افراد بزرگسال، یاد می‌گیرند که به چه طریق احساسات خود را بیان کنند و از عهده آن برمی‌آیند. اما در کودکان سنین پایین‌تر ممکن است هنوز این سیستم تکامل پیدا نکرده باشد به همین دلیل ما باید به آنها کمک کنیم تا احساسات درونی خود را کشف کنند و راه و روش رویارویی با آنها را یاد بگیرند.

به‌وجود آوردن حس اعتماد در کودکان

پرورش دادن یک کودک اجتماعی و احساساتی نیاز به یک عشق بدون قید و شرط از طرف کسانی دارد که به او اهمیت می‌دهند. در کنار نیازهای فیزیکی او مانند غذا،‌محیط آرام و راحت و گرم او احتیاج به اطمینان و پشتگرمی دارد چیزی که او واقعاً دوست دارد و می‌خواهد.

به این طریق آنها یاد می‌گیرند به افرادی که از آنها نگهداری می‌کنند اعتماد کرده و در رویارویی با مردم دارای احساسات و عواطف باشند. بنابراین در ارتباطات اجتماعی عشق و محبت را از افراد گرفته و در عوض به آنها محبت می‌کنند.

داشتن احساسات با ارزش و مطلوب به رشد خویشتن‌شناسی مثبت در کودکان کمک می‌کند. این رشد اجتماعی و احساسی از اوایل دوران کودکی آغاز می‌شود و در مراحل مختلف سنی تغییر می‌کند. کودکان یاد می‌گیرند لبخند بزنند و بصورت گنگ نامفهوم صحبت کنند،‌در مقابل آینه حرکاتی از خود نشان می‌دهند و خود را می‌شناسند.

کودکانی که تازه به راه افتاده‌اند یاد می‌گیرند صحبت کنند، خودشان غذا بخورند و از توالت استفاده کنند اما تمام داستان به همین جا ختم نمی‌شود. احترام به نفس در کودکان از سنین بسیار پایین شروع به شکل‌گیری می‌کند. او احساس می‌کند که والدینش از صحبت با او لذت می‌برند و به همین دلیل او برای بعضی چیزها ارزش قائل می‌شود.

اگر او در مورد خودش احساس خوبی داشته باشد در سن سه سالگی بسیار باهوش و زیرک با حالتی دوستانه،‌ علاقه‌مند و متوجه خواهدبود.

به او کمک کنید تا بتواند خود را بیان کند

چهار حس اولیه وجود دارد که شامل خشم، لذت، ترس و غم می‌شود و احساسات دیگر از ترغیب شدن این 4 حس اصل به وجود می‌آیند. از این دسته می‌توان حس حسادت را مثال زد که حاصل ترکیب خشم و ترس است.

کشف کردن این احساسات و کمک کردن به کودکان تا بتوانند بصورت یک هنر عملی آنها را ابراز کنند به کودکان یاد خواهد داد که این احساسات را بفهمند و در نهایت آنها را در یک راه مثبت و منطقی کنترل کنند.

البته تشخیص دادن عصبانیت بسیار راحت است. کودکتان به نظر مانند یک صاعقه می‌آید. داد می‌زند و ممکن است اگر بخواهید به او نزدیک شوید بخواهد که شما را بزند. در این شرایط شاید شما از کوره در بروید و عصبانی شوید، اما کودک شما احتیاج دارد که شما خود را کنترل کنید و بهترین روش این است تا آنجا که ممکن است آرام باشید. او باید یاد بگیرد چگونه احساسات منفی خود را با یک روش قابل قبول اجتماعی بیان کند.

اگر او به شما مشت بزند و سعی کند که شما را بزند، سپس احساس می‌کند که قلدر شده است، اما وظیفه شما این است که سعی کنید یک تعادل صحیح برقرار کنید.

چه اتفاقی ممکن است بیفتد هنگامی که کودک شما به دلیل اینکه تلویزیون را خاموش کرده‌اید، عصبانی می‌شود؟

کودکتان احتیاج دارد که بتواند خشم و عصبانیت خود را در قالب کلمات بیان کند. ابتدا به او یاد بدهید تا بگوید که عصبانی است و سپس برای شما توضیح بدهد که چرا دچار چنین احساسی شده است. سپس به او نشان بدهید که چگونه می‌توان با یک روش مثبت و صحیح این مشکل را حل کرد.

شما می‌توانید به او بگویید:‌می‌دانم از اینکه پدر تلویزیون را خاموش کرده است، ناراحت و عصبانی هستی، اما الان وقت شام است اگر این تقاضا را بدون عصبانیت و کمی مهربان‌تر بکنی، می‌توانی بعد از شام برای مدت کوتاهی دوباره تلویزیون تماشا کنی.

به آنها نشان دهید که شما نیز عصبانی می‌شوید، اما سریعاً روش درست و راه حل آن را پیدا می‌کنید. به عنوان مثال هنگامی که به دلیل از دست دادن اتوبوس عصبانی شده‌اید به او دلیلش را بگویید تا او متوجه شود چون نتوانسته‌اید سوار اتوبوس شوید عصبانی شده‌اید، اما بلافاصله برای او توضیح دهید که هیچ ایرادی ندارد زیرا خیلی زود یک اتوبوس دیگر خواهد رسید و نشان دهید که دیگر عصبانی نیستید و در حال حاضر احساس آرامش دارید.

من این مامان را خیلی دوست دارم

لذت بردن حسی است که وقتی همه چیز روبه‌راه است و خوب پیش می‌رود آن را حس می‌کنید در این زمان شما از اینکه در این دنیا زندگی می‌کنید، احساس رضایتبخشی دارید. وقتی که کودکان خوشحال هستند بسیار دلگرم و مطمئن قدم برمی‌دارند. لبخند می‌زنند، زیاد صحبت می‌کنند و آمادگی تجربه کردن چیزهای جدید را دارند. در حقیقت می‌توان گفت در این حالت آنها می‌درخشند. کودکی که خوشحال است علاقه‌مند است تا با بچه‌ها ارتباط داشته باشد و آنها در اطراف او باشند.

چه اتفاقی ممکن است رخ دهد هنگامی که در یک روز آفتابی شما در یک پارک زیبا در کنار کودکتان ساعات خوشی را می‌گذرانید؟

هنگامی که او به دلیل شادی و خوشحالی در حال صحبت کردن است با او همراهی کنید. به او پیشنهاد کنید که بازی «گرگم به هوا» در این پارک و با این هوا خیلی لذت دارد و مطمئناً به ما خوش خواهد گذشت.

سعی کنید کارهایی را انجام دهید که باعث شود شما و کودکتان بخندید مثلاً یک جوک تعریف کنید یا یک داستان خنده‌دار تعریف کنید و یا اینکه یک نقاشی بامزه و خنده‌دار بکشید.

یک هیولا زیر تخت من است

کودکان کم سن و سال ظاهراً از چیزی نمی‌ترسند. اما کودکان سه تا پنج ساله کاملاً ترس و وحشت خود را نشان می‌دهند. کمی عصبانی به نظر می‌آیند،‌خود را پشت سر شما مخفی می‌کنند یا حتی در بعضی مواقع رنگشان می‌پرد. این مرحله در زندگی کودکان بسیار با اهمیت است و به این معنی است که او خطر را در اطراف خود احساس می‌کند. اما ترس بیش از حد زندگی کودکان را دچار مشکل خواهدکرد. بنابراین کودکان احتیاج دارند که یاد بگیرند چگونه با ترس مواجه شوند.

چه اتفاقی ممکن است رخ دهد وقتی که کودک شما از تاریکی می‌ترسد؟

هیچ‌گاه ترس را در کودکان خود نادیده نگیرید. حتی اگر زمانی از نظر شما چیز ترسناکی وجود ندارد. اما او باز می‌ترسد در این حالت بهتر است با او در مورد ترس و نگرانی‌اش صحبت کنید. شما می‌توانید به او بگویید:‌پس تو تاریکی را دوست نداری، ما چه‌کار می‌توانیم انجام دهیم تا تاریکی دیگر برایت ترسناک نباشد؟ شاید اگر بتوانیم درها را باز بگذاریم تا تقریباً اطراف نور داشته باشد و تو بتوانی اطراف را ببینی بهتر باشد. سپس سعی کنید او را آرام در اتاقش بخوابانید. برای مدتی در کنار او باشید و برایش کتاب داستانی بخوانید که راجع به ترس صحبت کرده باشد.

در مورد مواجه شدن با ترس با او صحبت کنید. مثلاً به او بگویید من از زنبور کمی می‌ترسم. چون ممکن است نیش بزند اما اگر بدون حرکت بایستم او پرواز خواهد کرد و خواهد رفت.

من ناراحتم و دوست دارم گریه کنم

گریه کردن هنگامی که راحت هستید یک واکنش کاملاً طبیعی است و باعث تحریک شدن و آزاد شدن هورمون اندروفین (endorphins) می‌شود. به این ترتیب گیرنده‌های درد مسدود می‌شوند و شخص احساس آرامش و راحتی می‌کند و به همین دلیل است که شما بعد از اینکه مفصل گریه‌کرده‌اید احساس سبکی و آرامش می‌کنید.

کودکان فکر می‌کنند هنگامی که گریه می‌کنند شما می‌دانید که دلیل گریه آنها چه چیزی است. اگر شما می‌دانید که دلیل گریه او چه چیزی ممکن است باشد، به او کمک کنید تا برای شما بگوید که چرا احساس ضعف و ناراحتی می‌کند و اگر دوست دارد گریه کند به او اجازه دهید تا گریه کند.

سپس به او کمک کنید تا یک راه‌حل ممکن و درستی را پیشنهاد کند به عنوان مثال به او بگویید:‌می‌دانم به دلیل اینکه کودک همسایه با تو بازی نمی‌کند، ‌تو گریه می‌کنی، اما شاید او می‌خواهد فردا بیاید و با تو بازی کند ما از او می‌خواهیم که فردا به اینجا بیایند و او را برای عصرانه دعوت می‌کنیم. هنگامی که ناراحت هستید و گریه می‌کنید در این مورد نیز با او صحبت کنید. به عنوان مثال به او بگویید من از اینکه این زن در فیلم می‌میرد خیلی ناراحت شدم و گریه‌ام گرفت.

مواجه شدن با احساساتی که غیرقابل کنترل هستند

کودکان باید یاد بگیرند برای رسیدن به اهداف خود نمی‌توانند به همسن و سالان اطراف خود صدمه بزنند. اگر کودک شما عصبانی شد اول او را از محلی که قرار دارد دور کنید و به او بگویید تا زمانی که درست و خوب و مهربان نباشد و رفتار نکند نمی‌تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و به دیگر کودکان بپیوندد.

1ـ از رفتار خوب و شایسته کودکان خود تقدیر کنید به این طریق این پیغام را به او می‌رسانید که رفتار خوب قابل تقدیر است و گاهی اوقات جایزه نیز دارد.

2ـ اگر کج‌خلقی و اوقات‌تلخی او مشکل‌ساز شد، تنها سعی کنید که آرام و خونسرد باشید و خشم و غضب او را تحمل کنید و سعی کنید اوضاع و احوال را تغییر دهید و به هیچ وجه در این شرایط به او فرمان ندهید.

3ـ رفتارهای اجتماعی را به او بیاموزید مثل اینکه به او بگویید به مردم نگاه کند و مؤدبانه به آنها سلام کند.

به کودکان خود گوش دهید و همیشه این شانس را به آنها بدهید که مسائلی را که از نظر آنها غلط است به شما گوشزد کنند.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

مهسا مقدمی