شوهرم برای درآمد بیشتر مدام در شرکت بود و اضافه کاری می کرد. اگرچه تقریبا نیاز مالی نداشتیم و از زندگی متوسطی برخوردار بودیم اما شوهرم گویی برای پول در آوردن حریص شده بود در این میان من هم که در خانه حوصله ام سر می رفت پای فیلم های ماهواره می نشستم به طوری که همه روح و روانم تحت تاثیر این گونه فیلم ها با مضمون «خیانت» قرار گرفته بود تا این که روزی هنگام تماشای یک فیلم، پیامکی از فرد ناشناسی دریافت کردم .
زن جوان که همراه مرد غریبه توسط نیروهای پلیس Police 110 به کلانتری انتقال یافته بود با سروصورتی زخمی و در حالی که بیان می کرد پس از چند سال زندگی آرام لگد به بخت خودم زدم درباره چگونگی ماجرای کتک کاری و اتهام خیانت، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری الهیه مشهد گفت: اگر چه در یک خانواده پر جمعیت به دنیا آمدم و پدرم وضعیت مالی مناسبی نداشت اما همه تلاشش را برای فراهم کردن یک زندگی آرام به کار گرفته بود تا مشکل خاصی نداشته باشیم. 3 تن از برادرانم از همان دوران کودکی کار می کردند و کمک خرج خانواده بودند. 
من و خواهرم نیز در همین شرایط تحصیل می کردیم تا این که بعد از گرفتن دیپلم و با کمک برادرانم بالاخره ازدواج کردیم و به دنبال سرنوشت خودمان رفتیم اما در این میان سرنوشت من به گونه دیگری رقم خورد. 3 سال از ازدواجمان نگذشته بود که خداوند فرزند پسری به ما عطا کرد که زندگی ما رنگ و بوی دیگر یافت. «امید» بیشتر از من خوشحال بود و سعی می کرد همه امکانات را برای پسرمان فراهم کند.
به همین خاطر بر تلاش خود می افزود و ساعت های زیادی را اضافه کاری می کرد هنوز چند سال از زمان ازدواجمان نگذشته بود که صاحب خانه و خودرو هم شدیم اما همسرم گویی به پول زیاد حریص شده بود و همواره به اضافه کاری در شرکت ادامه می داد به طوری که دیگر من و فرزندم را فراموش کرده بود من هم که در خانه تنها می ماندم برای آن که سرگرم شوم پای سریال‌های ماهواره می نشستم و به همه ماجراهای خیانت Cheat بار این سریال ها توجه می کردم تا جایی که موضوعاتی مانند خیانت به شوهر برایم طبیعی جلوه می کرد تا این که حدود یک سال قبل زمانی که پای یکی از همین سریال ها نشسته بودم پیامکی از فردی ناشناس برایم ارسال شد.
متن عاشقانه ای که در آن پیام بود با آن چه در این فیلم‌ها می دیدم تفاوتی نداشت به همین خاطر دچار وسوسه‌های شیطانی شدم و با آن فرد ناشناس ارتباط برقرار کردم. خودم را جای بازیگران نقش اول این سریال ها گذاشته بودم و به همان شیوه عمل می کردم. بعد از چندبار ملاقات خیابانی با آن مرد ناشناس روزی که همسرم به ماموریت خارج از شهر رفته بود او را به خانه دعوت کردم اما ناگهان همسر و برادرم وارد خانه شدند و تا جایی که در توان شان بود ما را کتک زدند بعد از آن هم با پلیس تماس گرفتند .
بنا به این گزارش، دستور سرهنگ توفیق حاجی زاده (رئیس کلانتری) متهمان این پرونده به دستگاه قضایی معرفی شدند.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

بلای شوم بر سر دختر بدنساز در تهران!

این دکتر منحرف به بیمارانش رحم نمی کرد! + عکس

وحشتناک ترین لحظه برای 2 دختر موسیقیدان در شهرک غرب!+ عکس

علی بی غم را می شناسید؟! / او زندان را دوست دارد؟! + فیلم گفتگو

شهلا چرا نزد پلیس تهران مشهور شد! + فیلم مصاحبه

مرگ غم انگیز پسربچه زباله گرد در ماهشهر زیر چرخ های اتوبوس !

فوری / سعید براتی، سرباز مرزبانی پس از 15 ماه آزاد شد + تصاویر

حامله شدن از جسد شوهر ! + عکس

زن صیغه ای حمید را با لگد از خانه بیرون انداخت! / آنها 22 سال فاصله سنی داشتند!

نامادری بی رحم پسر 5 ساله بوکانی ، او را با دندان پاره پاره کرد و کشت / تصاویر اختصاصی

وقتی صیغه نامه دوستم با شوهرم را دیدم خشکم زد!

تجاوز 2 خواهر به پیرمرد همسایه !+عکس

پریا 17 ساله در خانه مجردی آرمان به 8 پسر هدیه داده شد!

وبگردی