عشق سرکش من کل خانواده را نابود کرد / پدر گیتی خلافکار بود
رکنا: برای خرید به مغازه ام آمده بود. در نگاه اول،چشم هایم اسیر چشم های او شدند. به در پررویی زدم و سر صحبت را باز کردم. گفتم تازه به این محل آمده اید؟. لبخندی زد و جواب داد:بله ،من با برادرم و همسرش که تازه به اینجا آ مده اند زندگی می کنم.
این دختر غریبه با بازی چشم هایش دلم را لرزاند. گفتم شما اینجا غریب هستید و اگر کاری داشتید مرا در جریان بگذارید. شماره تلفنم را هم به او دادم و این زوری بود که رابطه عاطفی بین ما برقرار شد. از این بابت خوشحال بودم و با ذوق و شوق موضوع را به خانواده ام اطلاع دادم و گفتم بالاخره شریک زندگی ام را پیدا کرده ام.
پدر و مادرم خوشحال و شادمان آستین بالا زدند و به خواستگاری رفتیم. اما آنها در همان جلسه اول مخالفت شدید خود را اعلام کردند. پدرم می گفت این دختر و برادرش آدم های اصل و نسب داری نیستند و ... .
اما گوش من بدهکار این حرف ها نبود و اختلاف شدیدی سر این موضوع با خانواده ام پیدا کردم. کار به دعوا و مرافه کشیده شد و احترام پدر پیرم را زیر پا گذاشتم. چند هفته گذشت و گیتی به شهر خودشان برگشت. من هم که داشتم دیوانه می شدم کارم را ول کردم و یکه و تنها راهی شهر آنها شدم. گیتی را از پدرش خواستگاری کردم و بالاخره به خواسته دلم رسیدم. بعد هم برای خانواده پیامک فرستادم که ازدواج کرده ام. یک ماه از این ازدواج عجولانه گذشت و من با واقعیت های تلخی روبرو شدم.
تازه فهمیدم خانواده همسرم خلافکار هستند . گیتی هم گوش به حرفم نبود و هر طور دلش می خواست برخورد می کرد. من از خانه پدر زنم بیرون زدم و به شهر خودمان برگشتم. مدتی درگیر یک ماجرای کش و قوس دار شدم تا این که از او جدا شدم. بیچاره پدرم برای جور کردن نیمی از پول مهریه که باید می پرداختم زیر بار سنگینی رفت. این موضوع تمام شد و من که احساس شرمندگی می کردم دچار افسردگی شدیدی شدم. به پیشنهاد برادرم و همسرش به مطب آقای دکتر آمدم تا مشاوره بگیرم. می خواهم اشتباه های گذشته ام را جبران کنم.
در گفتگو با صالح محمدپور، روانشناس و طرح واره درمانگر به این موضوع پرداختیم:
پسران کودک
این فقط دختران نیستند که در پاسخ به سنت، فرهنگ و خانواده الگوی مهرطلبی دارند، بلکه پسران هم از این الگو تبعیت می کنند، پسرانی که شنا بلد نیستند اما می خواهند شناگر ماهری باشند برای همین "من کودک" آن ها گُل می کند و خود را وارد رابطه ای می کنند که مطابق الگوی آن هاست، الگویی که از کودکی به دلیل نداشتن مهر و عاطفه، با آن تجربه های زندگی را ادامه می دهند. من کودک به فرد اجازه می دهد که این کارها را انجام دهد:
۱ ـ باورها و ارزش های خود را کنار بگذارد.
۲ ـ از علایق و فعالیت های خود دست بکشد.
۳ ـ از خانواده و دوستان دور شود و با آن ها به مخالفت برخیزد.
پسران مهر طلب
همانطور که گفتم پسران هم مهرطلبی دارند و بر اساس آن به دلیل "من کودک" خود را در استخری می اندازند که شنا بلد نیستند و در نهایت غرق می شوند.
این عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران ادامه داد:
ابراز عواطف نیاز به مهارت دارد، زمانی که شخص مهارت آن را ندارد در آن غرق می شود یعنی همین که دیگر "من کودک" به او فرمان می دهد...
الگوی ” مهر طلبی” آسیب زاست. تنهایی باعث ایجاد وابستگی های سخت می شود. ایشان باید مدتی پیش خانواده شان بروند یا خانواده بیشتر سمت ایشان بیایند و منبع اعتماد به نفس برای ایشان باشند.
شخصی که از الگوی مهرطلبی پیروی حتما باید مهارت عاطفی را یاد بگیرد بدون شک بلد بودن بعضی نکات باعث می شود در روابط بیخود و بی جهت هزینه نکنند. روانتان سالم و مانا...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر