فیلم گفتگو با قاتل بی رحم که پیرزن تهرانی را بخاطر طلاهایش فجیعانه کشت / جسد سوخته در بومهن پیدا شد + جزییات

به گزارش خبرنگار جنایی رکنا،29 آذر ماه خبر فقدان زن میانسالی از طریق خانوده او جهت کشف به اداره 4 پلیس آگاهی تهران گزارش شد.

او آخرین بار صبح روز 25 آذر ماه به قصد رفتن به استخر از خانه خارج شد و دیگر به خانه برنگشته و تلفن همراه او چند روز است خاموش شده ، ما چند روز منتظر شدیم و به دنبال او گشتیم اما نتوانستیم به هیچ طریقی با او ارتباط برقرار کنیم برای همین تصمیم گرفیتم به پلیس گزارش این فقدان را اعلام کنیم.

با  شروع تحقیقات در خصوص این پرونده ، کارآگاهان اداره 4 پلیس اگاهی اطلاع پیدا کردند که آخرین بار فقدانی در زمان سوار شدن به یک خودروی پراید سفید رنگ که 2 سرنشین داشته دیده شده است، بنابراین دستور بازبینی فیلم دوربین مداربسته استخر مجدد مورد بازبینی قرار گرفت و با اقدامات پلیسی انجام شده موفق به شناسایی مالک خودرو شدند همچنین در این فیلم مشخص شد این خودرو یک سرنشین در صندلی عقب نشسته بوده که این زن نیز سوار ماشین شده و سپس حرکت کرده و به سمت شهر پردیس حرکت کرده است.

کارآگاهان اداره 4 با انجام تحقیقات فنی پلیسی از دوستان فقدانی اطلاع پیدا کردند که او در زمان خروج از استخر مقداری پول نقد و طلا به همراه داشته است و همین موضوع کافی بود که کارآگاهان علت فقدان او را سرقت در نظر بگیرند .

تیم پلیسی در گام بعدی با بررسی اطلاعات فقدانی و مالک خودرو توانستند مظنونین را شناسایی و در یک اقدام غافلگیرانه و در تعقیب و گریز های زیاد آنها را در شهر جدید پرند شناسایی و در میدان آزادی تهران دستگیر کردند.

متهم به بازپرس گفت: صبح روز 25 دی ماه وقتی زن تنها از استخر خارج شد به عنوان تاکسی پیش پای او ایستادیم وقتی سوار ماشین شد برادر که در صندلی عقب به عنوان مسافر نشسته بود او را بیهوش کردیم و به باغی که در آن زندگی می کردیم به بومهن رفتیم، پول و 3 النگوی همراهش را برداشتیم ، زن تنها به کام مرگ فرو رفته بود و برای رهایی از جسد روی او بنزین ریختیم و جسدش را سوزاندیم، بعد از آن جسدش را مثله کردیم، داخل کیسه زباله قرار دادیم و در راه از بالای پل به داخل رودخانه پرتاپ کردیم.

گفتگو با قاتل

در ادامه گفتگوی با پدرام یکی از عاملین قتل زن میانسال را می خوانیم که به عنوان برادر بزرگتر و طراح اصلی این جنایت خونین دست به قتل و آتش زدن جسد زده و هنوز باور ندارد که برای پول دستش به خون آغشته شده است.

چند سال داری؟

45 سال

بچه چندم خانواده هستی؟

2 برادریم، من برادر بزرگتر هستم

مادر و پدرت کجا در قید حیات هستند؟

سن کمی داشتم وقتی پدرم فوت کرد، مادرم هم بعد از چند سال با یکی از هم محلی هایمان ازدواج کرد و چند سال بعد از هم جدا شدند تا اینکه 7 سال پیش فوت کرد.

تنها زندگی می کنی؟

خیر، من و برادر با هم هستیم

در کدام منطقه زندگی می کنید؟

قبلا که مخارج زندگی سنگین نبود در تهران اما بعد به بومهن و پرند رفتیم.

دلیلتان از اجاره باغ در بومهن چه بود؟

زمان جابجایی خانه مان که شد در بومهن به دنبال اجاره خانه بودم که خیلی اتفاقی با صاحب باغ آشنا شدم، وقتی متوجه شرایط زندگی من و برادر کوچکترم شد  با هم قرار گذاشتیم تا در قبال اجاره باغش کارهای آنجا را هم انجام دهیم اما بعد از 3 ماه منصرف شد و از من خواست تا پول بیشتری به او بدهم.

وضعیت مالی خانواده ات چگونه بود؟

ما فامیل زیادی نداریم، تنها یک عمه و عموی ناتنی دارم که آنها هم ارث مارا بالا کشیدند و از ایران خارج شدند.

از دوران کودکی ات برایمان تعریف کن؟

وقتی مادرم با مرد همسایه ازدواج کرد زندگی برای من و پویا خیلی سخت شد، او هر بار بر سر مسائل بی اهمیت مارا کتک می زد و رفتار خوبی هم با مادرم نداشت ، یادم است وقتی 12 سال بیشتر نداشتم سر موضوع بی اهمیت با هم درگیر شدیم و من و پویا را به شدت کتک زد همان شد که از خانه خارج شدیم و دیگر برنگشتیم.

پس از خارج شدن از خانه کجا زندگی می کردید؟

اول در یک مسافر خانه یک اتاق اجاره کردیم، صبح درس می خواندیم و شب ها کار ،تا اینکه به تهران آمدیم و من در یک مغازه آرایشگری مشغول به کار شدم و حرفه آرایشگری را به صورت کامل یاد گرفتم و بعد از چند سال برای خودم مغازه باز کردم.

چه شد که تصمیم گرفتی که دست به سرقت و قتل بزنی ؟

من اصلا نمی خواستم کسی را بکشم فقط قصدمان سرقت طلاهای زن بود

پس چرا او را کشتی؟

نمی دانم هنوز دلیلش را برای خودم هم تشریح نکرده ام که آن لحظه چه شد که دست به قتل پیرزن زدم

اگر واقعا قصد کشتن نداشتید پس چرا همراهتان چاقو و شوکر داشتید؟

چون مسافر کشی می کردم برای حفاظت از خودم داخل ماشین نگه می داشتم

از زمان قتل برایمان تعریف کن؟

من به پویا پیشنهاد دادم که با ماشینمان در خیابان ها بچرخیم تا سوژه خوبی برای سرقت پیدا کنیم، همان موقع پیرزن از استخر خارج شد و برق النگوهایش چشمانمان را گرفت! زن برایمان دست تکان داد فکر کرد ما مسافرکش هستیم برق النگوهایش خیره ام کرد گفتم حتما پول و گوشی گرانقیمتی هم دارد این شد که سوارش کردیم.

به پویا گفتم تو در صندلی عقب بشین که فکر کنند ما مسافر کش هستیم برای همین وقتی جلوی پای پیرزن ایستادم او هم در جلوی ماشین را باز کرد و نشست ، بعد برادرم از پشت سر به او حمله کرد و گفت طلاهایت را به من تحویل بده، او شروع به فریاد زدن کرد مقاومت کرد همان لحظه او را خفه کردیم و با چاقو به او ضربه زدیم ، در همین حالت بود که کم کم از شهر خارج شدیم و به سمت باغ حرکت می کردیم.

بعد از نیم ساعت متوجه شدم زن نفس نمی کشد و مرده است شوکه شدم و ترسیدم برای همین داخل باغ شدیم، یک چاله کوچک کندم و او را آتش زدم بعد با برادرم مواد مصرف کردیم و خوابمان برد، صبح که بیدار شدیم تازه متوجه شدیم که چه کاری کرده ایم اما راه برگشتی برایمان نمانده بود ، نمی دانستم چه کاری باید انجام دهم تصمیم گرفتم از باغ خارجش کنیم برای همین دوباره آتشش زدم تا مثله کردنش راحت تر باشد! جسدش که خنک شد شروع کردیم به تکه تکه کردن بدن پیرزن! جسد پیرزن را داخل کیسه مشکی رنگ ریخته و در مسیر بازگشت به تهران داخل رودخانه انداختم و و فکر نمی کردم جسد پیدا شود و لو برویم.

چند ضربه چاقو به او زدی؟

نمی دانم شاید 10 تا 15 ضربه

برادرت ازدواج کرده؟

خیر، یک بار قصد داشت با دختر مورد علاقه اش ازدواج کند اما خانواده دختر در لحظه آخر پشیمان شدند همین موضوع او را عصبی کرد و بعد از آن بود که داروهای اعصاب و روان می خورد.

در تمام این مدت عذاب وجدان نداشتی؟

چرا خیلی حتی بک بار تصمیم گرفتم خودم را با ماشین از دره به پایین پرت کنم اما پشیمان شدم، برادرم بعد آز آن روز آنقدر عصبی شده بود که نمی دانست باید چیکار اما کاری از دستمان بر نمی آمد.

من به عنوان برادر بزرگتر در حق برادرم کوتاهی کردم!