پدر جلوی چشمان دخترش قاتل شد / صحنه خونینی که باور نمی کنید

به گزارش رکنا، مهرسال 1401 به دنبال وقوع درگیری در محله فلاح، مأموران بلافاصله به آنجا اعزام شدند و پس از بررسی‌های اولیه مشخص شد نزاع میان دو دستفروش به نام‌های اکبر و سیروس رخ داده و هر دو آنها به علت جراحت به بیمارستان منتقل شده‌اند.

ساعاتی بعد سیروس به خاطر شدت جراحات وارده فوت کرد و رسیدگی به این پرونده وارد فاز تازه‌ای شد. وقتی متهم بازداشت شد، در بازجویی‌ها گفت: من و سیروس چند وقتی در یک محله دستفروشی می‌کردیم. من ساندویچ می‌فروختم و سیروس بلال زغالی می‌فروخت. البته ما باهم نسبت دور فامیلی هم داشتیم. روز حادثه دخترم کنار من بود. وقتی سیروس بساطش را پهن می‌کرد، متوجه شدم حالت طبیعی ندارد. همان موقع با یکی از مشتریانش دعوا کرد و من برای میانجیگری جلو رفتم تا دعوا تمام شود اما سیروس از من عصبانی شد و شیشه نوشابه‌ای را به لبه جدول کوبید و با سمت تیزش به من حمله کرد و یک ضربه به کتفم زد. من که نگران دخترم بودم، او را به سرعت به پشت کیوسکی که در نزدیکی ما بود هل دادم و چاقویی که در جیبم بود را درآوردم تا سیروس با دیدن چاقو بترسد و کوتاه بیاید اما او با همان شیشه شکسته دوباره به من حمله کرد و نمی‌دانم چطور چاقو به قفسه سینه‌اش خورد. وقتی او روی زمین افتاد خیلی ترسیدم و بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم. باور کنید قصدم کشتن او نبود.

در ادامه با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای این جلسه پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند.

سپس متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش در مراحل بازجویی گفت: من قصد کشتن سیروس را نداشتم فقط می‌خواستم خودم و دخترم در امان باشیم. من هیچ خصومتی با او نداشتم. فقط خواستم از خودم و دخترم دفاع کنم چون او حالت طبیعی نداشت.

با پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.