مرگ مرد معلول تهرانی از گرسنگی و تشنگی / این زن او را به کشتن داد + جزییات

حوادث رکنا: رسیدگی به این پرونده از زمستان سال ۱۴۰۰ به دنبال ناپدید شدن مرد ۳۳ ساله ای به نام رامین آغاز شد.

مادر وی که با پلیس تماس گرفته بود گفت: پسرم به طور نا مادرزادی 2 پا ندارد و معلول است . او روی ویلچر می نشیند و در حوالی میدان شوش دستفروشی می کند تا زندگی من و خودش را تامین کند. حالا یک ماه است که پسرم ناپدید شده و من هیچ خبری از او ندارم. گوشی موبایل او خاموش است و پاسخ مرا نمی دهد. سابقه نداشته پسرم بدون اطلاع من به جایی برود.

با این شکایت ماموران پلیس به بررسی پرداختند تا ردی از مرد کم توان به دست بیاورند.

کشف جسد بعد از ۴۰روز

10 روز از این ماجرا گذشته بود که مرد میانسالی با پلیس شهرری تماس گرفت و از پیدا شدن جسد متعفن یک مرد در باغش خبر داد‌.

وی گفت : من صاحب یک باغ در یکی از روستاهای شهر ری هستم. من مدتهاست به باغ سرکشی نمیکنم و اتاقک نگهبانی آن را به یک زن جوان داده‌ام که بی سرپناه بود و می گفت کسی را ندارد .

وی ادامه داد: من از مدتها قبل اتاقک نگهبانی را به زن جوان به نام نوشین دادم تا شب ها را آنجا بگذراند . تا اینکه امروز برای سرکشی به آنجا رفتم و متوجه بوی تعفنی شدم که از داخل باغ به مشام می رسید. من کنجکاو شدم و همه جا را بررسی کردم تا اینکه در اتاقک نگهبانی با  جسد یک مرد روبه رو شدم که 2 پا نداشت. به نظرم مدتهاست از مرگ او میگذرد و از نوشین هم هیچ خبری نیست و او نیز ناپدید شده است.

ردیابی زن معتاد

با این تماس ماموران پلیس به باغ متروکه رفتند و جسد که شواهد نشان می‌داد متعلق به رامین است با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.

کارشناسان اعلام کردند مدتها از مرگ این مرد می گذرد و احتمالا او از گرسنگی و تشنگی جان سپرده است .

با افشای این ماجرا ماموران به ردیابی نوشین پرداختند و سرانجام از طریق سیم کارت قربانی توانستند زن معتاد را ردیابی و بازداشت کنند.

زن معتاد که سعی داشت خودش را بی اطلاع از مرگ مرد کم توان نشان دهد به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: من مدتهاست که معتاد هستم و به تنهایی در اتاقک نگهبانی باغ متروکه زندگی می کنم. من آن روز برای خرید مواد مخدر به میدان شوش رفته بودند که با رامین روبه رو شدم. او روی ویلچر نشسته بود و دستفروشی میکرد که از من خواست تا برایش چای بخرم . به این بهانه سر صحبت را باز کرد و با هم آشنا شدیم. آن روز هوا بارانی بود که یک خودرو دربست گرفتم و رامین را با خودم به باغ بردم. من پول مواد نداشتم به همین خاطر وسوسه شدم. گوشی موبایل و سیم کارت او را به زور گرفتم و او را در اتاقک رها کردم و رفتم. اما نمی دانستم این کار باعث مرگ او می‌شود. من فکر میکردم او سر و صدا می کند و می تواند خودش را نجات دهد.

به این ترتیب برای زن معتاد به اتهام قتل عمدی کیفرخواست صادر و پرونده اش به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا وی برای افشای سایر زوایای پنهان پرونده، به زودی در دادگاه از خود دفاع کند. این در حالی است که مادر برای وی حکم قصاص خواسته است.