افشاگری زائر ایرانی از برخورد وحشیانه عربستانی ها / آنها از عکس حاج قاسم هم می ترسیدند + گفتگو

به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا، خلیل دردمند نام مسافر بیت الله حرام است.مسافری که بعد از رسیدن به مکه و زیارت کعبه توسط ماموران نیروهای پلیس عربستان دستگیر شد.

این مسافر که اهل خمینی شهر اصفهان است بعد از حدود 40 روز که در بازداشتگاه به سر برد،آزاد شد و به کشور بازگشت.

این در حالی است که او را تنها به خاطر اینکه تصویر سردار سلیمانی روی بک گراند گوشی اش بود دستگیر کردند و در نهایت بدون تفهیم اتهام و صدور رای دادگاه از زندان بیرون کردند.

زمانی که برای گفتگو با خلیل دردمند با او تماس می گیرم خانه شان پر از مهمان هایی است که برای دیدن او به خانه شان آمده اند.در میان این شلوغی دقایقی پای صحبتش می نشینم.

گفتگو با زائر ایرانی بازداشت شده در عربستان

آقای دردمند در مورد روز بازداشت خود توضیح دهید.چه شد که هنگام زیارت دستگیر شدید؟

شامگاه عید غدیر بود که در حال عکاسی از کعبه بودم.عکس را با گوشی خودم می انداختم و گوشی دوستم هم همراهم بود که بک گراند آن تصویر سردار سلیمانی بود.من در حال عکاسی آن را روشن کردم که تصویر در عکسم بیفتد.یکدفعه چند مامور سمتم آمدند و گفتند این کار شما در عربستان و مسجدالحرام جرم است و خلاف قانون است..به همین خاطر من را با خودشان به بازداشتگاه هرند بردند.

در مسجدالحرام خیلی از حجاج عکس یادگاری می گیرند، مشکل ماموران با عکاسی شما بود؟

مشکل با عکسبرداری نبود با تصویر حاج قاسم مشکل داشتند!

بعد از بازداشت شما را به کجا منتقل کردند؟

11 شب در زندان هرند بودم و بعد به سازمان امن الدوله منتقل شدم که آنجا حدود 27 شب در یک اتاق 2 در 3 متری انفرادی بودم.به هیچ کس دسترسی ای نداشتم!

برخوردها با شما چطور بود؟

غذای بخور ونمیری به من می دادند و فقط موقع غذا دادن آنها را می دیدم.در همان زمان و در زمان های بازجویی برخوردها غیرانسانی و وحشیانه بود.انگار در حال رفتار با یک حیوان بودند.بعد هم به یک زندان اجتماعی با ملیت های مختلف منتقل شدم و بالاخره بعد از حدود 40 روز من را آزاد کردند.

در نهایت مشکل چطور حل شد؟

از سیر دادگاه چیزی متوجه نشدم.برای بازجویی که می رفتم نه صحبت از جرمی می شد و نه اتهامی تفهیم شد و نه حکمی صادر شد.شیوه آزاد کردن من هم به وحشیانه ترین شکل ممکن بود. من را از زندان بیرون آوردند و بین جده و مکه وسط بیابان، در کنار یک خیابان به من گفتند برو.در حالی که گوشی و پول نداشتم پیاده شدم.کنار جاده ایستادم که یک خودرو دلش به حال من سوخت و سوارم کرد.بعد با یک مسئول ایرانی تماس گرفتم که به من گفتند به شرکت حجاج ایرانی بروم.بعد هم با مسئولین و خانواده ام تماس گرفتم و مقدمات برگشت من به ایران فراهم شد.

بابت برخوردهایی که با شما شد شکایتی نکردید؟

سازمان حج و زیارت و بعثه رهبری قرار است از جامعه بین لمللی به جدیت پیگیری کنند.

از خودتان بگویید.

38 ساله ام.در کارخانه نساجی پدرم کار می کنم.متاهلم اما صاحب فرزند نشده ام.دعا کنید خداوند به من فرزند دهد.

وبگردی