سند تاریخی / نامه تظلم خواهی حسین پاشای گروسی خطاب به حاجی سید محمد مجتهد زنجانی

به گزارش خبرنگار تاریخ رکنا، نامه تظلم و مساعدت خواهی برادرزاده« امیر نظام گروسی »معروف به« حسین پاشای گروسی »که در زنجان به فاقه گرفتار آمده! را در ادامه می توانید بخوانید.

تظلم خواهی حسین پاشای گروسی

نامه تظلم و مساعدت خواهی برادرزاده« امیر نظام گروسی »معروف به« حسین پاشای گروسی »که در زنجان به فاقه گرفتار آمده!

این نامه خطاب به مرحوم« حاجی سید محمد مجتهد زنجانی »نوشته شده

بله و امید گاها حجه الاسلاما

از درگاه قادر لایزال مسئلت می‌نماید که این فصل سعید و سال جدید بر وجود مقدس و قاطبه متعلقین آن حضرت میمون و مبارک باد. بعدها چاکر«حسین پاشای گروسی» برادر زاده مرحوم«امیر نظام» (گروسی) طاب ثراه چندین سال است به واسطه بی اعتدالیِ اَقارب کلُُ عقارب در زنجان گرفتار گردیده، در این مدت آنچه داشت، ثلث قیمت فروخته، اجمالاً کار به جایی رسیده که چند نفر کلفت در بالای یک گلیم کهنه به سر می‌برد، آن هم ناچار به طلبکار داده. حالیه یک جاجیم پاره پاره عوض فرش میان منزل انداخته،حتی در موقع شدت سرما چون یک شبانه روز کلفت و اطفال بنده گرسنه و بی ذغال مانده، در میان خانه نیز هیچی باقی نمانده بود. ناچار یک ساعت از شب رفته، کرسی را که در زیرش نشسته بودند، برداشته به چندین جاها برده به هزاران زحمت فروخته، قدری نان و ذغال فراهم آورده و این زمستان را بی کرسی گذرانیده. همین قدر عرض می‌نماید اگر کافر مثل بنده گرفتار آید، جای ترحم است در حق آن و از بخت نامساعد از پیرار و پارسال تاکنون آنچه به دوستان و آشنایان ملتجی گردیده، یک کاری و شغلی برای بنده پیدا نمایند، ممکن نشد. تا اینکه کار چاکر به اینجا انجامیده که حق علیهم است فلاکت و استیصال به هلاکت و اضمحلال ریشه چند سر کلفت اناثیه و اطفال معصوم بدون پیرهن و چارقد و عریان مانده و در این ایام عید شب ها چراغ نداشته و مخصوصاً از دیروز تاکنون گرسنه و بی نان مانده‌اند و قریب به فوت و فنا هستند. چاکر که در میان کرورها دارایی بزرگ شده و روزی که وارد این شهر گردیده، بیست نفر کلفت و نوکر داشت، اکنون نه روی سوال(سائلی) دارد و نه پای فرار. در این ولایت غربت مبتلا و متحیر مانده و خدا شاهد است از اظهار درد خود خجالت می کشم و عاجزم تا به سوال چه رسد و غیر از وجود مقدس، امیدی بعد از تفضل خدائی ندارد. از هر دردی بدتر این که در همچو موقعی دو سه نفر از بابت کرایه خانه و غیره مبلغی طلبکارند. چند روز است شاگردهای خودشان را از طرف صبح الی یک ساعت از شب رفته مجاور و دربان این منزل خرابه نموده اتصالاً هتاکی و فحاشی می‌نمایند. به مرگ خود هم بی حد، شاکر و راضی است. لیکن در این نعمت بزرگ هم اختیاری ندارد. حال ما این است یا عیسی بدان.

امر امر مبارک است.

جسارتاً از حضور مبارک تصدیق می خواهم در همچو موقعی جز محضر مبارک بگو کجا پناهنده شود. محضاً لله یک علاجی در باره چاکر بفرمایید. اگر یکی از ملازمان را به مشاهده منزل اهل خانه چاکر امر فرمائید آن وقت درجه پریشانی چاکر معلوم خواهد شد.

زیاده جسارت است.

برادرزاده«امیر نظام گروسی»

سند و خوانش: میرغوغا

 

منبع : هستان