به گزارش رکنا،
معجزه ثروتمند شدن بعد از ۷ سال کارتن خوابی / این مرد یک دفعه صاحب خانه و فرزند شد + فیلم
علی پیگیر شده و به سازمان های مربوطه مراجعه میکند که همان زمان میفهمد نه تنها در این ۷ سال ازدواج کرده و بچهدار هم شده است بلکه خانه و زمینی نیز خرید است!
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا؛ کلاهبرداری با مدارک شناسایی کارتن خوابها مسئله جدیدی نیست و بارها به این موضوع چه از طریق رسانههای خبری و چه از طریق محصولات فرهنگی مانند فیلم و سریال پرداخته شده است.
کلاهبرداران معمولا از این مدارک برای پول شویی، پول کسی را بالا کشیدن، فرار مالیاتی، خرید و فروش ارز، معاملات تجاری، دریافت کارت بازرگانی و... استفاده میکنند که هربار نیز گیر افتادن همین افراد به دست قانون است که تبدیل به سوژهای برای تولید خبر یا فیلم و سریال میشود.
خیلی از این کارتن خواب ها ی بی نام و نشان که مدارک شناسایی در جهت کلاهبرداری استفاده میشود، شاید هرگز فرصت بهبود و برگشت به زندگی را نداشته باشند که همین مسئله باعث میشود از سرنوشت آنها بی خبر باشیم.
تا اینکه با علی آشنا شدیم. جوانی همدانی که وقتی هنوز شیر خواره بوده است، مادر و پدرش از یکدیگر جدا شده و این کودک نزد پدربزرگ و مادربزرگ خود با کوله باری از درد و رنج بزرگ میشود.
درد و رنجی که نه خود خواسته بلکه با تصمیمات خانواده به او تحمیل شده و باعث میشود که نه معنای مادر را درک کند و نه معنای پدر را چرا که پدرش نیز بعد طلاق دوباره ازدواج کرده و نامادریاش نیز او را نمیپذیرد.
افسردگی که از کودکی با علی همراه بود در نهایت باعث شد که گرفتار اعتیاد شود.او در ۱۵ سالگی با حشیش شروع به مصرف میکند تا شاید کمی از خاطراتش را از یاد برده و مثل یک انسان زندگی کند. اما متاسفانه مواد مخدر درمان نیست و خود دردی بزرگتر ایجاد می کند.فرد وقتی به خود میآید نه تنها همه چیزش را از دست داده بلکه تبدیل به بردهای میشود که فقط باید کار کند تا کمی غذا و مواد بدست بیاورد.
علی معتاد و گرفتار مخدر به تهران میآید و سرگردان در اطراف مناطق شمال غربی پایتخت وارد پاتوق فرحزاد میشود تنها یک راه را مقابل خود میبیند و آن کارتن خوابی در این دره است. پس ۷ سال در آنجا مانده و دیگر هیچ جای دیگری نمیرود.
تا اینکه یک روز، دوست قدیمی اش را میبیند که یکدفعه از پاتوق غیب شد و بعد از دوسال با ظاهری آراسته و سالم، در حال غذا پخش کردن بین کارتن خوابهای فرحزاد دیده شد.
دیدن این دوست در آن وضعیت سلامت، انگیزه ای شد تا تصمیم بگیرد که مواد مخدر را کنار گذاشته و پاک شود. بعد از چند ماه پاکی حالا او باید به زندگی برگردد که مهم ترین نیاز زندگی، گرفتن مدارک شناسایی اش است. مدارکی که یک شب در دره فرحزاد او را خواب کرده و دزیده اند.
علی پیگیر شده و به سازمان های مربوطه مراجعه میکند که همان زمان میفهمد نه تنها در این ۷ سال ازدواج کرده و بچهدار هم شده است بلکه خانه و زمینی نیز خرید است!
او این اتفاق را معجزه انتخاب پاک شدن و NA میداند و میگوید: فرد دیگری از شناسنامه من استفاده کرده بود و ازدواج و فرزند و خرید خانه را با مدارک شناسایی او انجام داده بود!
علی با خنده که شاید سالها از خود به دلیل مصرف مواد مخدر دریغ کرده بود به شوخی می گوید نیاز به خانه و زمین آن شخص هم ندارم. همین که بچهام را به من بدهد، کافی است.این جمله شوخی شاید درد سالهای کودکی اش را در خود پنهان داشت. درد کنار گذاشته شدن از زندگی مادر و پدر و بی خانواده ماندن. شاید اینگونه کودکی برایش رقم نمی خورد هیچ وقت به گرداب اعتیاد هم نمی افتاد. بچه های آن مرد به حتم عزیزانش هستند که علی نگاهی به عزیزان او ندارد تنها با این جمله گویی افسوس هایش را گفت. افسوس نداشتن مادر و پدری که ترکش نکنند.
ارسال نظر