در گفت و گوی رکنا با حسین آخانی استاد دانشگاه تهران مطرح شد
پروژههای آبخیزداری به بهانه نجات آب، ۷۰ درصد تالابهای ایران را کُشت/ دیپلماسی خارجی تغییر نکند، زیست ایران نابود می شود
رکنا، تالابهای ایران در آستانه یک فاجعه زیستمحیطی قرار دارند. حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران در گفت و گو با رکنا سوءمدیریت، سدسازیهای بیرویه و نبود آمایش سرزمینی را عوامل اصلی این بحران میداند. او معتقد است تحریمها، اقتصاد آبمحور و سیاستهای نادرست، تالابها را به کانون گرد و غبار تبدیل کرده است. آخانی راه نجات را در اصلاح سیاستهای داخلی، تقویت روابط بینالمللی و توسعه گردشگری میداند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، تالابهای ایران در آستانه یک فاجعه زیستمحیطی قرار دارند! ۷۰ درصد از این اکوسیستمهای حیاتی یا به کلی خشک شدهاند یا در معرض خشکیهای فصلی قرار دارند. این یعنی چیزی فراتر از بحران؛ یعنی زنگ خطر جدی برای هوای ایران!
دادهها نشان میدهد که: خشکسالیهای مداوم و کاهش بارندگی در سالهای اخیر شدت گرفته است. افزایش تبخیر و تغییر رژیم بارش باعث شده تالابهای بیشتری خشک شوند. بیابانزایی شتاب گرفته و پوشش گیاهی در بسیاری از تالابها نابود شده است. در برخی تالابها، آتشسوزیهای دورهای و فرسایش خاک، بستر خشک آنها را به منبع گرد و غبار تبدیل کرده است.
نکته تلخ ماجرا این است که تالابهای ایران تنها قربانی طبیعت نیستند! سوءمدیریت و بیتوجهی نیز نقش بزرگی در این بحران دارد. تغییر مسیر رودخانهها، سدسازیهای غیراصولی، برداشت بیرویه از منابع آب و نادیده گرفتن حقابه تالابها، همه اینها دست به دست هم دادهاند تا وضعیت به این نقطه بحرانی برسد.
بخش عمدهای از تالابهای کشور یا بهطور کامل از بین رفتهاند یا تنها بخشهای کوچکی از آنها باقی مانده است
حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر محیط زیست در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی رکنا در خصوص وضعیت فعلی تالاب های ایران و عللی که تالاب ها را به این نقطه ویرانی رسانده است اینگونه توضیح داد: اینکه اکنون ۷۰ تا ۸۰ درصد تالابهای کشور دچار نابودی شدهاند یا بیشتر دیگر تفاوتی در میزان این ابربحران نمی کند. آنچه مسلم است این است که بخش عمدهای از تالابهای کشور یا بهطور کامل از بین رفتهاند یا تنها بخشهای کوچکی از آنها باقی مانده است. علت این مسئله نیز پیچیده نیست، چراکه سالهاست مدیریت منابع آبی کشور به گونهای پیش رفته که رودخانهها را خشک کردهایم. تمامی تالابها بدون استثنا در پاییندست حوضههای آبریز قرار دارند، منابع تأمین آب این تالابها شامل آبهای زیرزمینی که معمولاً به سمت پاییندست جریان دارند و همچنین روانآبها و رودخانههایی است که در نهایت به تالابها میرسند خشک شده اند. متأسفانه، هر دو منبع تغذیه تالابها در کشور به دلیل سدسازیهای بیرویه و اجرای طرحهای آبخیزداری که به بهانه مدیریت منابع آب انجام شده، عملاً مسدود شدهاند.
دکتر حسین آخانی با تاکید بر اینکه یکی از مهمترین عواملی که باید به آن توجه ویژه داشت، تأثیر پروژههای آبخیزداری بر نابودی تالابها است گفت: این پروژهها با احداث بندها و چکدمها مانع از جریان طبیعی روانآبها شده و از تشکیل سیلابهایی که به تالابها میرسیدند، جلوگیری کردهاند. در نتیجه، این اقدامات منجر به خشک شدن تالابها شده است. علاوه بر این، به دلیل ویژگیهای خاکشناختی تالابها که عمدتاً از خاکهای رسی و دانهریز تشکیل شدهاند، با خشک شدن آنها، این اراضی به کانونهای تولید گرد و غبار تبدیل شدهاند.
4 دهه است توسعه کشور در اختیار جریان قدرتمند شبه دولتی است که ناکارآمد است
این پژوهشگر حوزه محیط زیست در خصوص اینکه نبود آمایش سرزمینی در اجرای پروژه های عمرانی تا چه میزان به خشک شدن تالاب های کشور ختم شده است اینگونه توضیح داد: در کشور ما بهطورکلی برای اجرای پروژههای عمرانی، ارزیابی دقیق و همهجانبهای صورت نمیگیرد. در واقع، برنامهریزی سرزمینی ما یا ناقص است یا اصلاً وجود ندارد. این امر تأثیرات مخربی بر محیطزیست کشور گذاشته است. از سوی دیگر، بیش از 4 دهه است، توسعه در کشور در اختیار جریانهای قدرتمند شبهدولتی قرار گرفته است که با بهرهگیری از نفوذ خود در مجلس، پروژههایی را به تصویب رساندهاند که نهتنها فاقد ارزیابیهای زیستمحیطی هستند، بلکه در مواردی که ارزیابی زیستمحیطی انجام شده، این ارزیابیها بیشتر بهعنوان اسناد توجیهی تلقی شدهاند تا ابزار بازدارنده برای جلوگیری از اجرای پروژههای مخرب. این روند، وضعیت کنونی زیستمحیطی کشور را رقم زده است.
دکتر حسین آخانی با تاکید بر اینکه همچنین، اقتصاد کشور به دلیل تحریمهای طولانیمدت به سمت یک اقتصاد آبمحور سوق پیدا کرده است توضیح داد: در چنین اقتصادی، متأسفانه هیچگونه محدودیتی برای حفظ منابع آبی که بخشی از حقوق طبیعی محیطزیست محسوب میشوند، وجود ندارد. پیامد این روند، خشک شدن تالابها، نابودی آبخوانها، فرونشست زمین و دیگر فجایع زیستمحیطی است که امروز با آن مواجه هستیم.
در سطح جهانی، تغییرات اقلیمی و تخریب محیطزیست تأثیر مستقیمی بر عملکرد سیاستمداران، بهویژه در کشورهای اروپایی، داشته است و سیاستمداران این کشورها، تحت فشار افکار عمومی، تصمیمات زیستمحیطی را جدیتر دنبال میکنند. در کشور ما نیز، این دادهها و گزارشها منتشر میشود و سیاستمداران به آنها دسترسی دارند، اما چرا تأثیر قابلتوجهی بر سیاستهای آنها ندارد؟ این استاد دانشگاه تهران در پاسخ این سوال گفت: پاسخ این پرسش را میتوان در ساختار مدیریت کشور جستجو کرد. مشکل اصلی این است که نهتنها در حوزه محیطزیست، بلکه در سایر حوزهها ازجمله آموزش عالی، اخلاق و حفظ سرمایههای انسانی نیز دچار انحراف شدهایم. بنابراین، تا زمانی که سیاستگذاری کلان کشور بر اساس منافع علمی، کارشناسی و بلندمدت صورت نگیرد و ساختار تصمیمگیری از پویایی و تغییرات لازم برخوردار نشود، همچنان با روند تخریب محیطزیست، نابودی منابع طبیعی و در نتیجه، بحرانهای زیستمحیطی و اقتصادی مواجه خواهیم بود.پس از وقوع انقلاب، با وجود تعدد دانشگاهها و تربیت نیروی انسانی در این مراکز علمی، به دلیل اینکه گروهی که همواره قدرت را در اختیار داشتهاند حاضر به کنارهگیری از آن نبودند، فضایی برای بهرهگیری از استعدادهای پرورشیافته در دانشگاههای کشور فراهم نشد. در نتیجه، بسیاری از توانمندترین نیروهای انسانی کشور مهاجرت کرده و اکنون در سایر کشورها مشغول به کار هستند. طبیعی است که در چنین شرایطی، ما در بسیاری از حوزهها دچار عقبماندگی شدهایم.
چه باید کرد؟
وی با گفتن از اینکه با وجود افزایش آگاهی عمومی نسبت به خطرات زیستمحیطی، امروزه نمیتوان شهری را یافت که از آلودگی هوا، گرد و غبار یا بحران آب رنج نبرد. متأسفانه، در تمام این حوزهها عملکرد ضعیفی داشتهایم و این روند همچنان ادامه دارد گفت: اکنون ممکن است این پرسش مطرح شود که چه باید کرد؟ به عنوان فردی که در این کشور زندگی کرده، تمامی این دورهها را مشاهده کرده و کاستیها و نواقصی را که منجر به شرایط کنونی شده است از نزدیک دنبال کرده، بر این باورم که اقتصاد مبتنی بر آب و نفت که در آن خلاقیت، نوآوری و ارزش کار کمرنگ شده است، ناکارآمد و ناموفق بوده و باید به سوی پویایی اقتصادی حرکت کنیم.برای تحقق این امر، ضروری است که روابط خود را با جهان امروز تقویت کرده و اصلاحاتی در شیوههای گفتمان خود اعمال کنیم. ایران با پیشینه تاریخی غنی، تنوع فرهنگی و چشماندازهای طبیعی منحصربهفرد، یکی از کشورهایی است که میتواند با توسعه صنعت گردشگری، بخش قابل توجهی از نیازهای اقتصادی خود را تأمین کند.در صورت اتخاذ این رویکرد، میتوان از وضعیت بحرانی کنونی که هم موجب نارضایتی مردم شده و هم کشور را به سوی اضمحلال و نابودی سوق داده است، جلوگیری کرد و راهی برای نجات آن یافت.
-
ایزدی: ۸ محوطه تاریخی در جزیره بوموسی ثبت شد
ارسال نظر