محیط زیست؛مهمترین چالش دولت چهاردهم/وزرای بی وزراتخانه را به معاونتها نفرستید
رکنا:شاید اتفاق روز جمعه گذشته در قلب تهران و موضوع ترکیدگی لوله آب و به تبع آن فروریزش سریع زمین، زنگ خطر جدی برای رئیس جمهور کشورمان بود که به موضوع محیط زیست نگاه جدی تری داشته باشد. در شرایطی که دولت چهاردهم مشغول انتخاب کابینه و معرفی وزرای خود است، اما برکسی پوشیده نیست که پزشکیان، خود به خوبی شرایط محیط زیستی کشور را میداند و قطعا با اساتید اهل فن در این حوزه برای برنامه های انتخاباتی مشورت کرده است.
روزنامه آرمان امروز نوشت- رها معیری:او در برنامه های انتخاباتی اعلام کرد که بازنگری در قوانین و مقررات و کاهش انتشار آلایندهها و تخریب منابع طبیعی در فعالیتهای توسعهای، تعیین مشوقهای اقتصادی در جهت کاهش انتشار کربن، پسماند، فاضلاب و… برای /صنایع و خدمات، تقویت جایگاه صندوق ملی محیط زیست در سرمایهگذاری اقتصادی در کسبوکارهای سبز، مدیریت و بهبود ابعاد مختلف کمی و کیفی ناترازیهای موثر در محیط زیست (اقتصاد، انرژی و آب و …)، تامین پایدار سوخت پاک با آلودگی کمتر و اجرای کامل قانون هوای پاک، مدیریت و مهار مداوم و منظم کانونهای داخلی گرد و غبار، نظارت و پیگیری برای تخصیص حقابههای محیط زیستی پیکرههای آبی (اعم از تالابها، رودخانهها و …)، توسعه کمی وکیفی سامانههای پایش و ارزیابی منابع پایه و آلاینده، ایجاد بستر مناسب بهمنظور استفاده و توسعه فناوریهای همساز با محیط زیست، حفاظت موثر از منابع زیستی (منابع طبیعی و تنوع زیستی)، تحقق حکمرانی خوب محیط زیست، حمایت از مطالبهگری عمومی در حوزه محیط زیست، افزایش سطح همکاری فعالیتهای دو یا چند جانبه بینالمللی در زمینه محیط زیست، تلاش بهمنظور رفع تحریمهای موثر بر محیط زیست و توسعه و تقویت تعاملات و تبادل تجربیات منطقهای و بینالمللی در حوزه محیط زیست از جمله اقدامات او برای چهارسال آینده خواهد بود.
بدون شک تحقق حداقل ۵۰ درصدی چنین برنامه هایی، نیاز به یک تیم قوی با سرگروهی رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست دارد که فعالان همیشه منتقد و شرایط وخیم زیست محیطی ایران، بتواند خود را سازگار کند و از لحظه اول به مشکلات لاینحل محیط زیست ورود کند، اما نام هایی که در این رابطه شنیده می شود، بیشتر رفع تکلیف و شاید معاونت بخشیدن به یک زن است.
تغییر اقلیم، بزرگترین زنگ خطر برای ایران
شاید طی روزهای گذشته رئیس جمهور و ۸۰ میلیون ایرانی خطر تغییر اقلیم را به خوبی حس کردند. مردم باید به گرمای بیسابقه و باران های سیل آسا عادت کنند، بحران آب، میلیون ها ایرانی را تا سال ۲۰۵۰ تهدید می کند، فرونشست زیر پای دو سوم کشور را خالی کرده، گونه های جانوری در حال انقراض و به امان خدا رها شده اند، یک زلزله بیش از ۷ ریشتری می تواند تهران و بسیاری از شهرها را با خاک یکسان کند. چند روز پیش جمعی از اساتید دانشگاهها، محیطبانان، کارشناسان و کارکنان سازمان محیطزیست و همچنین فعالان و کنشگران حوزه محیطزیست و منابع طبیعی در نامهای به مسعود پزشکیان، رئیسجمهور منتخب دولت چهاردهم درخواست کردند که رئیس سازمان حفاظت محیطزیست کشور از جمع پرسنل همین سازمان انتخاب شود. آنها معتقد بودند که سه دلیل برای این نامه وجود دارد، اول اینکه: «سازمان حفاظت محیطزیست یک دستگاه کاملاً تخصصی و حاکمیتی است و در ۵۰ سال گذشته انتخاب رؤسای خارج از بدنه سازمان موجب تولید انواع حاشیه و هزینههای فراوان برای کشور شده و این حواشی در ادوار گذشته باعث ناکارآمدی این سازمان تخصصی و عدمانجام درست وظایف خطیر آن شده و خروجی آن علاوهبر نارضایتی جامعه محیطزیست، موجب بحرانها و ابرچالشهای زیستمحیطی مثل آلودگی هوا، گردوغبار، کمبود آب و خشکسالی، پسماند و کاهش تنوع زیستی برای کشور شده است.»
دلیل دوم و سومی که این گروه برای ضرورت انتخاب رئیس سازمان محیطزیست از درون آن سازمان مطرح کردهاند بدین شرح است: «آحاد جامعه محیطزیست انتظار دارند، در دهه پنجم انقلاب اسلامی ایران یک نفر از بدنه تخصصی سازمان که با مبانی علمی و عملی دانش محیطزیست آشنایی کامل دارد، بهعنوان رئیس انتخاب شود تا انگیزه و امید و شوق انجام کار به این سازمان بیرمق برگردد و بتوان محیطزیست ایران عزیز را که میراث فرزندان و نسل آتی است، بهدرستی مدیریت و برای آیندگان حفاظت کرد. دلیل سوم این است که اعتماد به پرسنل موجب تکریم جامعه محیطزیست کشور، خوشحالی فعالان و دوستداران محیطزیست و مردم است و برگ زرینی در دولت برای ایران خواهد بود».
دولت چهاردهم و محیطزیست
سروش کیانی قلعه سرد / پژوهشگر اقتصاد محیط زیست
منابع طبیعی و محیط زیست ایران فارغ از تغییر دولتها در طی نیمقرن اخیر، روند نامطلوب خود را طی کرده است. در مسیر تغییرات پیشآمده در دولتها نهتنها سیاستهای اتخاذی دولتهای جدید تاثیر مثبتی نداشته، بلکه با تشدید شعارهای رشدمحور و خلأ جدی رویکردهای توسعه پایدار، روز به روز شرایط محیط زیست و منابع طبیعی ایران بدتر و بحرانیتر شده است. این رویکرد دولتها همزمان با تغییرات اقلیمی از یکسو و ساختار اقتصادی کشور از سوی دیگر در تشدید بحرانها نقش اساسی داشته است. در طی چند دهه اخیر تنشها و بحرانهای آبی شدت یافته، فرسایش خاک چندبرابر میانگین جهانی شده، فرونشست زمین در اکثر مناطق کشور به شکل جدی رخ داده، تعداد بسیار زیاد و قابل توجهی از تالابها، رودها و دریاچهها خشک شدهاند یا در وضعیت بحرانی هستند و آلودگی هوا به اشکال و انواع مختلف نه تنها در پایتخت بلکه در بسیاری از شهرهای کشور به شکل نگرانکنندهای تداوم یافته است. بخش اعظمی از این شرایط و دیگر نشانههای نامطلوب در وضعیت منابع طبیعی و محیط زیست ایران نشأتگرفته از سیاستهای دولتهایی بوده که هر یک پیش از انتخاب به مردم وعده «شرایط بهتر» را میدادهاند. شرایطی که حتی در شعار هم محیط زیست و منابع طبیعی جزئی از آن نبوده است.
اقتصادی وابسته به منابع طبیعی که بهصورت مستمر با مسائل و چالشهای جدی نظیر تورم، بیکاری، فقر، عدم توزیع متناسب درآمد و… روبهرو بوده مجالی برای پرداختن به سایر جنبههای سیاستگذاری را فراهم نساخته و شاید بهدلیل این تعدد مسائل و مشکلات بوده که از نگاه بسیاری از دولتها، مساله محیط زیست مسالهای لوکس و غیرضروری محسوب میشده است. آیا قرار بر این است پتروشیمیهایی از جنس پتروشیمی میانکاله مجددا مطرح شود؟ طرحهای انتقال آب در اولویت دولت خواهد بود یا قرار بر این است که حفظ و نگهداشت جنگلها، مراتع و آب و خاک ایران مدنظر باشد؟ قرار است توسعه چابهار بر محور اقتصاد نرم، گردشگری و دریامحور صورت پذیرد یا توسعه صنعتی نظیر عسلویه و بندر ماهشهر در انتظار آن خواهد بود؟ یا اینکه قرار است دولت تنها مشاهدهگر آتشسوزی جنگلهای ایران باشد یا در زمینه تجهیز زیرساختهای لازم برای پیشگیری یا مقابله با این رخدادها اقدامات جدی انجام خواهد شد؟.
ارسال نظر