والدینی که کودکان کاسب می خواهند نه محصل / یک سوم مدارس تعطیل هستند

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، گفتنش سخت است اما هستند پدر و مادرهایی که در گرداب فقر و اعتیاد دست و پا می زنند و فرزندان خود را همراه خود در این منجلاب گرفتار می کنند. آنها اجازه تحصیل را از کودکان خود می ربایند تا شاید تکه نانی بر سر سفره شان گذاشته شود یا خرج مواد یک روزشان در بیاید. گفتنش سخت است اما این کودکان نه حرفه ای می آموزند برای ساختن آینده شان و نه درسی خوانده اند که بتوانند گلیم شان را از آب بیرون بکشند. آنها فقط بزرگ می شوند در خیابان ها آنچه همدم شان می شود آسیب، خطر و بزه... است.

لذت تحصیل در فضای مجازی برای معلمان و دانش آموزان

محمد داوری، کارشناس آموزش در این مورد به خبرنگار اجتماعی رکنا با اشاره به جذابیت های فضای مجازی برای معلمان و دانش آموزان تاکید کرد: در فضای مجازی نیز روابطی به وجود آمد که معلم ها و دانش آموزان لذت بردند. اتفاقا این فرصتی است که از فضای مجازی در آموزش استفاده کرد اما نه این که جایگزین مدرسه، بلکه مکمل مدراس باشد. ازاین فرصت باید دستاوردهایی داشت. مسئولان باید به مدارس اختیار دهند و بر معلمان نظارت داشته باشند و امکانات و تجهیزات مورد نیاز را در اختیار مدارس قرار دهند. برآورد کلی وجود ندارد اما حدس می زنم یک سوم مدارس دلسوزانه کار می کنند و کیفیت آنها رضایت بخش است. یک سوم مدارس با کمی پیگیری می توانند به رضایت بخشی برسند.

در یک سوم مدارس معلم دلسوز نداریم

وی در مورد یک سوم آخر توضیح داد: یک سوم مدارس تعطیل هستند. یعنی نه معلم دل می سوزاند و نه اولیا سواد کافی دارند، از سوی دیگر دانش آموزان خوشحال هستند و می گویند مدرسه نباشد بهتر است. مدرسه و کلاس های مجازی برای این دسته از دانش آموزان جذابیتی ندارد. اولیای ناتوان درگیر و دچار مشکلات اقتصادی، تهدید کرونا، بیکاری و... هستند و تحصیل فرزندانشان در اولویت قرار ندارد. این قشر از والدین بچه هایشان را می فرستند سرچهارراه ها کاسبی کنند. خواهش ما این است که مسئولان از این سیستم و مدیریت متمرکز و بی اعتماد به بدنه دست بردارند.

محرومیت از تحصیل در ایران توجیح ندارد

اردشیر گراوند، جامعه شناس در مورد دانش آموزانی که به دلیل مشکلات اقتصادی از رفتن به مدرسه محروم می شوند، گفت: تحصیل کودکان حق شهروندی است به ویژه در کشوری مانند ایران که کشور دارایی است و نباید کودکان از تحصیل محروم بماند. در برخی کشورها که نه تنها منابع طبیعی ندارند بلکه توسعه اقتصادی و اجتماعی نداشته اند شاید محروم از تحصیلی دانش آموزان توجیح داشته باشد.

وی با اشاره به این که در ایران وامانده از تحصیل کودکان توجیح ندارد، افزود: چرا که نرخ باسوادی کشور به 90 تا 91درصد رسیده است. ایران کشوری است که سابقه دیرینه سواد و تمدن دارد. در حال حاضر عمده مادران نیز تحصیلکرده هستند. بنابراین نباید در ایران وامانده از تحصیل داشته باشیم.

فقر و شکاف طبقاتی دو مانع تحصیل کودکان

این جامعه شناس تاکید کرد: فقر و شکاف طبقاتی در جامعه در حال توسعه است. در دهه 70 کودکان کار را در خیابان نمی دیدیم. ولی به تدریج این قشر به خیابان ها راه پیدا کردند. دو دلیل هم برای ورود کودکان به کار خیابانی وجود دارد. 1) افرادی که در استان های فقیر زندگی می کردند کمتر به تهران مهاجرت می کردند. 2) شکاف طبقاتی به این اندازه نبود. متاسفانه در حال حاضر از ساکنان دیگر استان های به راحتی می توانند خود را به تهران برسانند. فقر به همسایگی ما آمده است و احتمال دارد هر کدام از ما آنقدر فقیر شویم که بچه هایمان نتوانند ادامه تحصیل دهد.

دولت ها فقرزدایی کنند

گراوند با بیان این که نظام برنامه اصولی و صحیحی نداریم، تاکید کرد: انگار برای برنامه ای برای مدیریت عمومی کشور وجود ندارد. ما می گوییم مدرسه داریم. این کفایت نمی کند، مهم این است که مدرسه در دسترس دانش آموز قرار گیرد. کسی که درگیر قوت لایموت خود است اساسا به چیزی فراتر از آن (تحصیل فرزندانش) فکر نمی کند. در بسیاری از موارد برای بیرون آوردن خانوارها از تله فقر دولت ها دخالت می کنند و آنها را به اندازه ای که فرزندان شان را به مدرسه بفرستند، حمایت می کنند.

وی در توضیح تله فقر گفت: فقر تله است و وقتی خانوارهای فقیر برای گرسنه نماندن مجبورند از عمر بچه هایشان استفاده می کنند. دولت از منابع کشور خود یا منابع بین المللی برای بیرون آوردن خانوارها از تله کمک می گیرند. متاسفانه در ایران این اقدام صورت نگرفته است و باعث شده که فقر در جامعه حاکم شود.

کسی به زور وارد چرخه تحصیل نمی آید

این جامعه شناس افزود: فرزندان این خانواده ها یا وامانده از تحصیل می شوند یا اصلا تحصیل نمی کنند. بسیاری از خانوارها متوجه شدند که در باسوادی و تحصیل امیدی نیست و خانواده های فقیر تشویق می شوند که بچه هایشان تحصیل نکنند. فقر وجود دارد و بیشتر از این خواهد شد و به تبع آن واماندگی از تحصیل نیز افزایش خواهد یافت. اینطور هم نیست که بشود کسی را به زور به چرخه تحصیل وارد کرد. باید شرایطی فراهم شود که مردم بتوانند کودکان خود را به مدرسه بفرستند وگرنه با محرومیت هایی مانند محرومیت اجتماعی و مجازات ها نمی توان آنها را مجبور کرد که بچه هایشان را به مدرسه بفرستند.

کودکان بی شناسنامه تحصیل نمی کنند

وی در پاسخ به این سوال که بخشی از کسانی که از تحصیل محروم هستند، شناسنامه ندارند. چرا در این راستا اقدامی صورت نمی گیرد؟ گفت: این کودکان یا والدین غیرایرانی دارند یا محصول روابطه نامشروع هستند. بخشی از کودکانی که محصول روابط نامشروع هستند با حمایت بهزیستی به چرخه تحصیل وارد می شوند اما برخی از این کودکان در گعده های غیررسمی آزاد هستند. برای کمک به این کودکان فقط نهادهای مردمی و سمن ها می توانند اقدام کنند. یکی از بازوان دولت ها و حکومت ها تشکل های غیردولتی است. اما در ادوار مختلف قدر آنها را ندانستیم.

امیدوارم تنگناهای دولتی ادامه یابد

این جامعه شناس با اشاره به یک پروژه ملی تاکید کرد: در حاشیه 40-50شهر گروه ها کار تسهیل گری می کنند. به عنوان مثال در سیستان و بلوچستان توانستند برای تعداد زیادی از بچه ها شناسنامه بگیرند و مدرسه بسازند. کودکانی که پدر یا مادرشان معلوم نیستند باید با تشکل های غیردولتی ساماندهی شوند. چرا که تشکل های دولتی فرصت، منابع و حتی توان آن را ندارند که به این معضل رسیدگی کند. البته من دعا می کنم که تنگنای مالی ما همین طور ادامه پیدا کند تا دولت ها به این نتیجه برسند که راهی جز به میان آوردن مردم نیست. وقتی دولت ها تمام اقدامات را در دست خود می گیرند هم هزینه ها افزایش می یابد و هم کارها درست انجام نمی شود. منابع ما اگر از این نفت قطع شود شاید به خودمان بیاییم و به تشکل ها اهمیت بدهیم.

گراوند با اشاره به این که کودکانی بی شناسنامه یکی از معضلات ایران هستند، گفت: باید اجازه دهیم کودکانی که والدین شان ایرانی نیستند (و اغلب افغانی هستند) حداقل اجازه بدهیم باسواد شوند. چون باسوادی به نظام اجتماعی کمک می کند.

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.