حاشیههای ادامه دار انتقال «کامران» به باغ وحشی در تهران؛
نقشآفرینی یک شرکت خودرویی در انتقال پر سر و صدای یک شیر از انگلیس به ایران!
رکنا: مدیرکل حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست، ورود «کامران» به کشور را تنها به جابهجایی حیوانات میان دو باغ وحش خوانده و تأکید میکند که سازمان حفاظت محیط زیست برنامهای برای احیای شیر ایرانی ندارد. اما اگر این گونه است، پس این ادعا از کجا به رسانهها راه یافت و تکرار شد؟ آیا موضوع، به یک خطا محدود میشود که تاکنون بسیاری از رسانههای داخلی و خارجی تکرارش کردهاند یا...
به گزارش رکنا، در حالی که طی ماههای گذشته شاهد ورود بیحاشیه حیواناتی، چون «زرافه» و «جگوار» برای نخستین بار به ایران، البته به مقصد باغ وحشهای کشورمان بودهایم و این رویدادها در حد اخبار بسیار کوتاه در رسانهها منتشر شده، جنجال ورود یک شیر نر آسیایی به باغ وحش ارم تهران با گذشت یکی دو هفته همچنان ادامه دارد. اما چرا ورود این شیر تا این حد پر سر و صدا بوده و حتی سازمان حفاظت محیط زیست را به ارائه توضیحاتی واداشته؟
ماجرا از آنجا شروع شد که خبر ورود یک شیر آسیایی به نام «کامران» از باغ وحش بریستول به باغ وحش ارم را رسانههای نخستین گام در رأستای اجرای «طرح ملی احیای شیر ایرانی» معرفی کردند. ادعایی که ورود کامران را به ایران را از حکایت ساده جابهجایی یک شیر میان دو باغ وحش فراتر برده و موضوع فراهم کردن زیستگاهی در طبیعت ایران را برای تکثیر و پرورش شیر آسیایی به میان میکشید.
اظهاراتی که در کنار جایگاه کامران در باغ وحش ارم از زبان هوشنگ ضیایی، مشاور سازمان حفاظت محیط زیست که پیشتر اجرای طرحهای احیای وحوشی، چون ببر و گوزن زرد را برعهده داشته و به گفته خودش سالها پیش از انقلاب، زمینهایی را برای اجرای طرح احیای شیر ایرانی اختصاص داده شنیده شد هم این ادعا را تقویت کرد؛ سخنانی در گلایه از به تعویق افتادن اجرای طرح احیای شیر و ادامه طرح احیای ببر و....
اظهار نظری که در آن ابراز امیدواری نسبت به اختصاص دادن زمینهایی حصارکشیشده در دز و کرخه به منظور احیای نسل شیر هم به چشم میخورد تا ادعای اجرای طرحی ملی برای احیای شیر توسط باغ وحش ارم، با توجه به پیشینه تجربیات ناموفق مشابه، مورد انتقاد متخصصان و فعالان محیط زیست قرار گیرد و خبر انتقال یک شیر از باغ وحشی در انگلستان به باغ وحشی در ایران کماکان داغ بماند.
بیایید پیش از هر چیز کمی در خصوص مفهوم «احیا» دقیق شویم: احیای یک گونه جانوری به معنای فراهم کردن زیستگاه، طعمه و نهایتاً شرایط بقا برای آن گونه جانوری در طبیعت (نه در باغ وحش) است. در واقع برای گونهای مانند شیر ایرانی که بیش از ۸۰ سال است بر اثر تخریب زیستگاه، کاهش طعمه و شکار در طبیعت کشورمان منقرض شده، باید ابتدا طی طرحهایی مطالعاتی، زیستگاه این گربهسان را احیا و از شرایط لازم برای بقای شیر ایرانی برخوردار کرد.
گام بعدی پس از این مراحل، تکثیر و پرورش شیرهای مولد است و در پایان، رهاسازی نسلهای جدید در زیستگاهِ احیاشده، با این امیدواری که بتوانند از عهده حیات در طبیعت برآمده و تولید مثل کنند. روندی که میتواند «طرح احیای شیر ایرانی» نام بگیرد و فکر کردن به اجرای آن مستلزم برخورداری از هزینه لازم، همکاری متخصصان و ارائه یک طرح دقیق عملیاتی توسط آنهاست.
با این تفاسیر، از آنجا که تا کنون اقدامی به منظور احیای زیستگاههای شیر منقرضشده ایرانی صورت نگرفته و طرح تخصصی احیای شیر با تأیید متخصصان اکولوژیست و جانورشناس ارائه نشده، ورود شیر توسط یک باغ وحش، به عنوان گام اول اجرای طرح احیای شیر، نگرانکننده به نظر میرسد. چه آنکه تجریبات ناموفق قبلی، از قبیل: طرح احیای ببر مازندران، طرح احیای گورخر و طرح احیای گوزن ایرانی همگی حکایت از عدم آمادگی برای اجرای چنین طرحی دارد.
حمیدرضا رضایی، دکترای محیط زیست و تنوع زیستی با گرایش ژنتیک حیات وحش و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در این باره میگوید: نخست اینکه ما زیستگاهی نداریم که شیر ایرانی در آن رها کنیم تا بتواند در آن طعمه داشته و زندگی کند. ۵۰ سال است گوزن زرد را نگه داشتهایم که طعمهخوار هم نیست و علفخوار است، اما هنوز نتوانستهایم زیستگاهی مناسب پیدا کرده و رهاسازیاش کنیم. برای ببر و شیر نیز زیستگاهی نداریم تا بتوانیم در طبیعت رهایش کنیم.
وی در ادامه میافزاید: زیستگاههای ما نه امنیت لازم را دارند و نه شرایط طبیعی گذشته را. اینکه ما بخواهیم سرمایهگذاری کرده، شیر را تکثیر کنیم و بخواهیم یک جمعیت از آن درست کنیم و بعد آن جمعیت را در طبیعت رها کنیم، اول اینکه هزینههای بسیار زیادی دارد؛ زیستگاهش موجود نیست و با توجه به اینکه تعداد محدودی را میتوان تولید نسل کرد، به خاطر درون آمیزی بسیار شدیدشان، پس از حداکثر ۱۵ نسل، همه آنها منقرض خواهند شد. مگر اینکه بخواهیم مدام نر و ماده جدید خریداری کنیم. این کاری عبث و بیهوده است.
رضایی با تأکید بر اینکه سخنانی مشابه را در خصوص طرح احیای ببر هم بیان کرده، اما مورد توجه قرار نگرفته، میگوید: برای احیای ببر هم که چند سال پیش انجام شد این نکات را گفتیم، اما آقایان توجه نکردند. اگر خیلی توانمند هستیم بیاییم از زیستگاه و طعمههای همین ۸ گونه گربهسانی که در کشور باقیمانده حفاظت کنیم. چرا که آنها نیز اصلا وضعیت مناسبی ندارند؛ از یوزپلنگ تا پلنگ تا دیگر گونهها.
در واکنش به ابراز نگرانیهایی که طی روزهای گذشته نسبت به اجرای طرح احیای شیر ایرانی در کشور شاهد بودیم، مجید خرازیان مقدم، مدیرکل حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست، ورود «کامران» به کشور را تنها به جابهجایی حیوانات میان دو باغ وحش خوانده و تأکید میکند که سازمان حفاظت محیط زیست برنامهای برای احیای شیر ایرانی ندارد.
اما اگر آن گونه که سازمان حفاظت محیط زیست تکذیب میکند ورود کامران، اجرای طرح احیای شیر ایرانی را به دنبال ندارد، پس این ادعا از کجا به رسانهها راه یافت و تکرار شد؟ آیا موضوع، به یک خطای رسانهای محدود میشود که تا کنون بسیاری از رسانههای داخلی و خارجی تکرارش کردهاند؟ یا همانگونه که یک شرکت سازنده قطعات خودرو پیشتر در گفتوگو با رسانهها اعلام کرده بود، این شرکت، مدتهاست با همکاری باغ وحش ارم، برای گرفتن زمینهایی در دشت ارژن به منظور احیای نسل شیر برنامهریزی میکنند؟ طرحریزی در سکوت برای احیای نسل یک گونه منقرض شده ایرانی توسط یک شرکت خودرویی؟!برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر