ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست! / چی بود و چی شد؟

ما با نگاهی عجیب و غریب به این افراد می نگریم و البته زود نگاه مان را می دزدیدم و رو برمی گردانیم که چندش مان می شود. ما آنها را با این چهره ژولیده و از هم پاشیده می بینیم و با احتیاط و خیلی سریع از کنار آنها رد می شویم تا گوشه لباس مان هم به تن پوش مندرس و پاره پوره آنها نخورد. اما کسانی که این افراد را از قبل می شناسند با حسرت و اندوه چشم از چهره آنها بر نمی دارند و در دل می گویند :« چی بود و چی شد ؟!.اگر یک عکس از دوران جوانی این افراد معتاد Addicted نشان مان بدهند باور نمی کنیم این تصویر همان فردی است که مقابل مان ایستاده و نای راه رفتن ندارد. گاهی آسیب های اجتماعی در صورت ظاهر ما رخ می نماید و گاه صورت باطن ما را تیره و کدر می کند. در هر صورت ،اوضاع بی ریخت و خطرناک می شود. متهمی که به خود اجازه می دهد کلاه سر دیگران بگذارد و پول حرام بخورد ، دزد The Thief خیابانی که پول و مال مردم را می برد تا به خیالی باطل یک لیوان آ ب هم روی آ ن بخورد و به آ ن طرف قضیه نمی اندیشد که دیر یا زود دستگیر می شود و باید آب خنک بخورد. فردی که دست به خلاف می زند یا در کژراهه زندگی گام برمی دارد تا به قول معروف راهش به ترکستان ختم شود، همه و همه پیشینه ای دارند که موقعیت را برای بروز این شرایط ناجور زندگی،شان فراهم کرده است. بازماندن از مسیر درست زندگی فرد را در مواجهه و رویارویی با مسایل مختلف دچار مشکل می کند. زن و شوهر بداخلاق و نا آ گاه که ضعف در مهارت های اصلی و اساسی زندگی آنها را به مرز طلاق های عاطفی و قانونی می کشاند و مصداق های دیگر از این نمونه های آزاردهنده گواه بر یک مدعا است که نقش نهاد خانواده در تربیت و پرورش و تعالی افراد بسیار مهم و تعیین کننده است . کارشناسان متخصص در زمینه بررسی آسیب های اجتماعی و اختلالات رفتاری و شخصیتی افراد عوامل و شرایط مختلفی را از نگاه علمی دخیل می دانند .اما همچنان نقش کارگاه انسان سازی خانواده اصلی و زیربنایی و بسیار پررنگ است.

قدیم ها وقتی می خواستند از کسی تعریف و تمجید کنند می گفتند :«فلانی سر سفره خانه پدرش بزرگ شده است »و این جمله گویای متانت ،وقار ،شخصیت ،حیثیت و شرافت فرد بود.

در توضیح اهمیت این موضوع و شناخت و درک وظیفه و تکلیف نهاد خانواده در تربیت و رشد و پرورش فرزندان اشاره می کنیم به کار سخت آهنگران در تاریخ گذشته که کوره ای بنا می کردند و آ تش می گداختند تا آ هن را ذوب کند و جنسی سخت ،به زور بازوی آهنگر پهلوان مسلک،شکل و حالت خاصی پیدا کند. شعله های سوزان آتش به فضای کارگاه روح می داد و مرد آ هنگر می دانست با چه ضرب آهنگی ،پتک خود را بر آهن گداخته بکوبد تا آ نچه می خواهد بسازد. حکایت کار سخت و عزم جدی و تلاش مردانه و مرام پهلوانانه آهنگر همراه با آتشی که از سر عشق و شور و شعف بر افروخته بود برای ما درس و پندی دارد که در کارگاه انسان سازی خانه خود ،آتشی پر حرارت از عشق و محبت و شوق به زندگی بنا کنیم و آهن وجود فرزندان خود را از دل این شعله چنان ساخته و پرداخته سازیم که زیبا و نیکو و ارزشمند باشند.

جای تاسف است بسیاری خانواده ها علم و سواد و دانش و بینش آهنگری نیاموخته اند و در کارگاه هایی با دیواره های خوش رنگ و لعاب و آتشی کم سو و ضعیف انتظار دارند با این حرارت ضعیف بتوانند آهنی گداخته کنند و چیز ارزشمندی بسازند. امروزه جای کوره های آتشین عشق و محبت که از صداقت و رفاقت و معرفت جان بگیرد و شعله بکشد درخانه های ما خالی و یا کم رنگ تر از گذشته است و متاسفانه افراد زیادی آتشی از جنس غرور ،ندانم کاری ،لجاجت و بی قید و بندی درخانه های شان می افروزند و هم خود را می سوزانند و هم سرنوشت فرزندان شان را در کانونی که قرار است کارگاه انسان سازی بشود ضایع می کنند.

شدت این آسیب ها به حدی است که با فشارهای عصبی و استرس زیاد ناشی از درگیری های تکراری و جرو بحث های خانوادگی روی جنین قبل از تولد هم ممکن است آثار سوئی به همراه داشته باشد.

ما باید به این نکته توجه کنیم که بقای روانی بیش از بقای جسمانی در گرو امنیت است. این احساس امنیت افراد در دامن مادر و با نگاه سرشار از مهر و عاطفه پدر خانواده رشد و نمو می یابد.

مطالعه زندگی بسیاری از افرادی که دچار آ سیب و مشکلات و گرفتاری های مختلف می شوند نشان می دهد که خانواده آ نها نتوانسته به نقش حساس و حیاتی خود شایسته و بایسته عمل کند.نتیجه و حاصل بنایی که خشت اول آ ن کج نهاده شود نیز دیواری است که تا ثریا کج می رود.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید