یاداشت امروز
قتل های ناخواسته و پرسشهای بی پاسخ
چندی پیش فیلم مستند "گزارش بازپرس" به کارگردانی محسن خان جهانی را دیدم ؛ برای من به عنوان روزنامه نگاری که عمر خود را در این کار سپری کرده و موهایش در این راه سپید شده است ،این فیلم یک دقیقه ی تکان دهنده داشت .ما روزنامه نگاران به شنیدن و خواندن و نوشتن خبرها و گزارشهای تکان دهنده خو گرفته ایم ؛ اما هنگامی که محمد شهریاری بازپرس ویژه قتل(و هم اکنون دادستان ) رو به دوربین جمله ای را می گوید، از دید من تکان دهنده ترین نمای فیلم است .
بازپرس شهریاری در پایان فیلم می گوید :90 درصد قتل ها آنی و بدون تصمیم و برنامه ریزی قبلی اند. آستانه تحمل و صبر کاهش یافته و بر اثر نداشتن کنترل و خشم آنی قتل ها رخ می دهند .
کاش بازپرس (دادستان ) شهریاری می گفت که 90 درصد قتل ها با قصد و نیت قبلی و برنامه ریزی شده بوده اند ، که اگر چنین می بود آرامش و آسودگی بیشتری میداشتیم ؛ قتل های برنامه ریزی شده به رغم نامشان قابل کنترل و پیشگری اند و و پلیس و دادستانی می توانند با بهره گیری از روشهای هوشمندانه نتایج مطلوبتری در مقابله با این دسته از جنایت ها بگیرند ؛ اما هنگامی که می شنوید 90 درصد قتل ها بدون برنامه ریزی و صرفا بر اثر خشم آنی و از دست دادن صبر و شکیبایی دو طرف یا یکی از طرفهای ماجرا رخ داده اند ، آن گاه موضوع بیش از حد تصورمان نگران کننده خواهد بود. یعنی گستره ی جغرافیایی قتل های آنی و پراکندگی آن تمام جغرافیای اجتماعی را در بر می گیرد، به سخن دیگر هر گونه تنش ، بگو مگو ، اختلاف ، و حتی یک تصادف کوچک هم می تواند خشم هردو یا یکی از طرفهای ماجرا را به حدی برانگیزد که نتیجه فاجعه بار آن مرگ کسی یا کسانی و به پای میز محاکمه رفتن کسی یا کسان دیگری باشد .
بازپرس ویژه قتل رو به دوربین می گوید که آستانه تحمل کاهش یافته که صد البته سخن درستی است و دیده ها و شنیده های در سطح تجربی هم همین گفته را تایید می کنند ؛ اما پرسشی که در ذهن من به وجود آمده و پاسخی در خور و قانع کننده می طلبد این است: چرا آستانه تحمل و شکیبایی مردم - اگر چه نه همه آنان – پایین آمده است ؟ چه عامل یا عواملی موجب شده اند که پرخاشگری جایگزین فرهنگ دیرپای مدارا و تحمل شود ؟ مگراین قول حافظ نیست که :
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
بـا دوسـتـان مـروت بـا دشمـنـان مـدارا
و مگر این رهنود الهی نیست که می فرماید :" ... و الکاظمین الغیظ و العافین علی الناس ..."( آنان که خشم خود را فرو می نشانند و از مردم در میگذرند)* و البته این گونه مردمان از خداباورانند و خدایشان دوستشان دارد و برآنان رحمت می آورد .
می پرسم و در پی پاسخی درست هستم که چرا خشم و خشونت جایگزین مدارا و "کظم غیظ " شده است ؟! کدام انسان عاقل و خردمندی است که بخواهد به پای خود از پله های سکوی دار بالا برود ، یا سالها سپری کردن در زندان را به آزادی ترجیح دهد ؟ اگر عقل و خرد هست پس کدام عامل یا عوامل در لحظه های خشم آنی بر انسان مسلط می شود که دست به قتل عمد بزند ؟ آیا چنین پدیده ای بدیهی و طبیعی است یا علل و عواملی دارد که باید در جست و جوی شناخت آنها وبر طرف کردنشان بود ؟ کدام اشخاص حقیقی یا حقوقی و کدام دستگاه و نهاد موظف به حل این معضل غیر قابل تحمل اند ؟ در ذهن من این پرسشها چرخ می خورند و در پی یافتن پاسخ های درست بی تابی می کنند . تنها می دانم وضع موجود عادی و معمولی نیست .
*قرآن مجید سوره آل عمران آیه 34
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
کو گوش شنوا.