تعجب نکنید! اینها کتابخانه است + عکس
رکنا : عجیبترین کتابخانههای جهان را در این مطلب مشاهده کنید.
به گزارش رکنا، گاهی در پوشش یک تانک جنگی یا در بار شترهای صحرا یا سوار بر ونی آبیرنگ خودشان را به مناطق دور و نزدیک میرسانند و گاهی هم در اتاقکهای قرمزرنگ تلفنهای قدیمی انگلستان یا در خانههای کوچکی در سراسر جهان ساکناند؛ کتابهایی که هرچند خانههای عجیبی دارند اما رایگان به دست علاقهمندان خود میرسند.
کتابخانه هایی در جهان هستند که با سایر همنوعان خود تفاوتهایی دارند، تفاوتهایی که در عین حال آنها را به دست کودکان مناطق دورافتاده میرساند یا سبب میشود مکانی از کارافتاده حیات دوبارهای بگیرد. گاهی هم در لباس جنگ به گسترش صلح میپردازند یا بهانهای میشوند برای آغاز به کار دوباره یک معلم بازنشسته.
کتابخانه هایی که «عجیب» میخوانیمشان حالا در همه جهان حضور دارند، برخیهایشان هم متولد شدهاند تا پا از مرزهای کشورشان فراتر بگذارند و به دنیا سر بزنند.
باجه تلفنهایی که کتابخانه شدند
باجه تلفنهای سرخرنگ انگلستان سالهاست که دیگر کاربری اصلی خود را از دست دادهاند، تلفنخانههایی که روزی محل ارتباط مردم این کشور بودند حالا چند سالی است که در جایی حماماند، در جای دیگری توالت عمومی و گاهی هم آتلیه عکس یا کتابخانه!
ماجرا به حدود ۱۱ سال قبل برمیگردد، ساکنان روستای «وستبری ساب مندیپ» ("Westbury-sub-Mendip") مطلع شدند که دولت انگلستان میخواهد باجه تلفن این روستا را بردارد، برای همین آنها این مکان را به یک کتابخانه عمومی تبدیل کردند؛ کتابخانهای که به صورت داوطلبانه اداره میشود.
کتابخانه «وستبری ساب مندیپ»("Westbury-sub-Mendip")
از آن پس این کتابخانه شبانهروزی باز است، و چراغ کوچکی هم دارد که این امکان را میدهد تا حتی در نیمهشب در آن به دنبال کتاب بگردید.
گفته میشود این کتابخانه حدود صد کتاب، سیدی و دیویدی دارد که همگی از مجموعههای شخصی ساکنان روستا تهیه شده است. مردم کتابهایی را که خواندهاند میآورند و آن را با کتاب دیگری در کتابخانه عوض میکنند. میگویند کتابهایی که بیشتر خوانده شدهاند، توسط مسئول داوطلب در هر دوره به فروشگاه خیریه محلی ارسال میشوند.
پس از کتابخانه باجه تلفن «وستبری ساب مندیپ» حالا کتابخانههای دیگری نیز در باجه تلفنهای سراسر انگلستان به وجود آمدهاند و جعبههای سرخ، خانه کتابها شدهاند.
در همان دوران که انگلیسیها باجههای تلفنشان را به کتابخانه تبدیل میکردند، در سال ۲۰۰۹ شخصی به نام «تاد بول»("Todd Bol") که در «هادسن»("Hudson") آمریکا زندگی میکرد، در حین بازسازی خانه خود تصمیم گرفت تا با در چوبی گاراژ که دیگر به آن نیازی نداشت، به یاد مادر معلمش که او را از دست داده بود، خانه کوچک چوبیای بسازد، آن را پر از کتاب کند و به عنوان یک کتابخانه کوچک عمومی برای استفاده همسایگان در جلو خانهاش قرار دهد. استقبال از آن موجب شد تا «تاد» چند کتابخانه کوچک دیگر نیز بسازد.
پس از ایده اولیه، «تاد» با همکاری «ریک بروکس»("Rick Brooks") توانست ایده خود را گسترش دهد. آنها از شبکههای هدایای اشتراکی الهام گرفتند؛ همانند مجموعههای «یک کتاب ببر، یک کتاب بگذار» در کافیشاپها و اماکن عمومی.
سال ۲۰۱۰ بود که نام «کتابخانههای کوچک رایگان»("Little Free Library") به ثبت رسید و هدف از مبادلات کتاب این کتابخانههای کوچک رایگان مشخص شد؛ اشتراکگذاری کتابهای خوب و گردهم آوردن جوامع.
به مرور این کتابخانهها طرفداران بیشتری پیدا کردند و حمایت از طریق کمکهای بلاعوض و مشارکتهای غیررسمی نیز در جهت تامین تقاضاهای ایجادشده تاثیرگذار بود.
در سال ۲۰۱۱ توجه رسانهها به کتابخانههای کوچک رایگان جلب شد و در پایان همان سال تعداد این کتابخانهها به حدود ۴۰۰ تا رسید.
چهار سال بعد از زمان شکلگیری نخستین کتابخانه کوچک رایگان توسط «تاد بول»، هفتهنامه ناشران اعلام کرد که حدود ششهزار کتابخانه کوچک در ۴۰ کشور جهان ساخته شده است. حالا کتابخانههای کوچک در سراسر جهان جوانه زدهاند.
ضمنا هر کس به راحتی میتواند از سراسر جهان به وبسایت کتابخانههای کوچک رایگان برود و کتابخانهای را به جمع هزاران کتابخانه کوچک رایگان دنیا اضافه کند یا اینکه نزدیکترین کتابخانه کوچک رایگان به محل زندگیاش را پیدا کند.
یکی از کتابخانههای کوچک رایگان در شیکاگو و سازنده آن
"The Weapon of Mass Instruction Library" برخلاف ظاهر جنگیاش اما فضای آرامی است که بدنهاش را کتابها پوشاندهاند!
ماشین «فورد فالکون» اغلب برای مردم آرژانتین، نماد روزگاری سیاه است چرا که از آن توسط ارتش و همچنین پلیس مخفی و گروههای ضد کمونیستی مرگ در دوران دیکتاتوری نظامی این کشور استفاده میشد اما «رائول لمسوف»("Raul Lemesoff")، هنرمندی است که آن را به وسیلهای برای ترویج علم تبدیل کرده است. «لمسوف» یک فالکون ۱۹۷۹ را به یک وسیله نقلیه عجیب شبیه تانک تبدیل کرده که یک برجک چرخان، یک اسلحه غیرفعال و فضایی برای نگهداری حدودا ۹۰۰ کتاب در داخل و خارج دارد.
او در خیابانهای بوینسآیرس حرکت میکند و به مردم کتاب میدهد. تنها خواستهاش هم این است که آنها قول بدهند آنچه را به آنها داده، بخوانند. این هنرمند در ویدیویی درباره پروژه خود به شوخی میگوید: «ماموریتهای من بسیار خطرناک است. من به روشی بسیار زیبا و سرگرمکننده به مردم حمله میکنم»!
«لمسوف» کتابخانه خود را «کمک به صلح از طریق ادبیات» میداند و هدف نهاییاش را رساندن این پروژه به خارج از مرزهای آرژانتین عنوان میکند تا از طریق دانش بتواند صلح را در مناطق کمبرخوردار جهان گسترش دهد.
کتابخانه شترها
در جای دیگری از جهان این شترها هستند که خانه کتابها شدهاند!
شغل کتابداری در بعضی از مناطق کنیا چیزی به غیر از نشستن در یک ساختمان پر از کتاب است. کتابخانه ملی کنیا از سال ۱۹۸۵، کاروان کتابخانهای شامل ۹ شتر را به مناطق عشایرنشین دورافتاده میفرستد.
نرخ سواد در این مناطق اغلب بسیار کم است چون مردم به راحتی به کتاب دسترسی ندارند. شترها برای خدمترسانی از سوی کتابخانه ملی کنیا، همه کتابها و وسایل کتابداران را حمل میکنند.
میگویند شترها در این برنامه جعبههای مخصوصی را با خود به سمت مدرسههای عشایری روستایی میآورند که نه تنها حاوی کتاب بلکه چادر و حصیر برای کلاسهای درس نیز هست.
گفته میشود که این برنامه به حدود پنج تا ششهزار نفر خدمات میدهد.
در کلبه آبی سیار
با وجود لحنی که مردان، زنان و کودکان را به طور یکسان به خود جذب میکند، ممکن است این وسیله نقلیه را با یک بستنیفروشی سیار اشتباه بگیرید، اما محتوای آن بسیار گرانتر است.
در میان تپهها و تودههای سنگی باسیلیکاتا، در جنوب ایتالیا، نفس میکشد؛ «بیبلیوموتوکارو»("Bibliomotocarro")، یک اتوبوس مینیاتوری به رنگ آبی کمرنگ، وسیلهای کوچک که با کتاب پر شده و به نظر کوچکترین کتابخانه سیار جهان است.
راننده آن یک معلم بازنشسته است که تصمیم گرفته ون سهچرخ خود را به یک کتابخانه تبدیل کند. کتابخانهای که میتواند در مناطق اطراف رانندگی کند و به روستاهای دورافتاده و خارج از جاده برود و در آنجا به کودکان کتاب هدیه کند.
صاحب این کتابخانه سیار پس از بازنشستگی احساس کرد که هنوز میتواند کارهای بیشتری برای کمک به کودکان انجام دهد تا آنها لذت کتاب، کلمات و نوشتن را کشف کنند.
او بیش از ۱۰ سال است که در این مناطق دورافتاده با کتابخانه سیار خود میچرخد، در هر یک از روستاها میایستد، با مردم محلی گپی میزند و به بچهها کتاب میدهد. اشتیاق او به خواندن و نوشتن بسیار چشمگیر است. او مجموعهای از کتابهای ورزشی را هم در کتابخانه سیار خود دارد. حتی از کودکان دعوت میکند تا فصل اول داستانی را بنویسند، آنها را جمعآوری میکند و با رسیدن به روستای بعدی از گروه دیگری از بچهها میخواهد تا فصل دوم داستان را بنویسند.
کتابخانههای سیار یا ساکن جهان که به واسطه تفاوتهایشان عجیب به نظر میرسند در سراسر دنیا توسط افراد علاقهمند به کتاب شکل گرفتهاند و وجودشان را نمیتوان به لیستهای «عجیبترین کتابخانههای جهان» محدود کرد، آنها یا متولدشده و هنوز ناشناختهاند، یا باز هم متولد خواهند شد.
آیا میتوان گفت به اندازه تمام افرادی که به کتاب علاقهمندند، ایده برای خلق کتابخانههای عجیب در جهان وجود دارد؟آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر