با عجیب ترین و ترسناک ترین مهمانی های تاریخ آشنا شوید
رکنا: میزبان اغلب هر کاری از دستش برمیآید برای مهمانان انجام میدهد تا به آنان خوش بگذرد، اما مهمانیهای عجیب در تاریخ وجود داشته است.
به گزارش رکنا، مهمانی سرگرمکننده و لذتبخش است، دوستانی را که مدتها ندیدهاید، نزدیکانی که از سفر آمدهاند و یا دوستانمان را که به تازگی ازدواج کردهاند میتوانیم به مهمانی و ضیافت شام دعوت کنیم؛ میزبان اغلب هر کاری از دستش برمیآید برای مهمانان انجام میدهد تا به آنان خوش بگذرد، اما مهمانیهای عجیب و غریبی در تاریخ وجود داشته است، در اینگزارش با ما همراه باشید.
۱. سنگقبرهایی برای مهمانان... شامِ سیاه دومیتیان
معمولا برای اتاق پذیرایی از رنگهای زیبا استفاده میشود، رنگ سیاه کمترین شانس را دارد. امپراتور دومیتیان قصد داشت تا با شخصیتهای مهم و سرشناس در امپراتوری روم دیدار کند. وقتی مهمانان به اتاقی که میز غذاخوری در آن قرار داشت وارد شدند همه چیز را سیاه یافتند: دیوارها، زمین و سقف همه سیاه بودند و نور کمرنگ و رنگپریدهای بر اتاق سیاه میتابید و احساس ترس را در وجود مهمانان برمیانگیخت. سپس مهمانان چند سنگ قبر دیدند که اسمهایشان روی آنها نقش بسته بود. در هنگام غذا خوردن امپراتور درباره مرگ و حتمیّت آن با سران روم سخن گفت. این مراسم شام یکی از عجیبترینها در تاریخ بوده و نام شامِ سیاه را روی آن گذاشتهاند.
۲. سرنوشت مرگ برای مهمانی که مشروب نخورد
امپراتور سون هائو Sun Hao از ۲۶۴ تا ۲۶۸ میلادی بر چین استیلا یافت، او امپراتور دیکتاتورِ طرازِ اولی در دوران خود بود و هرازچندگاهی دچار حملات خشم میشد و هر چه جلویش بود را از بین میبرد. او علاقهی زیادی به انواع مشروبات داشت و هیچوقت جامِ شراب از دستان او جدا نمیشد. در یکی از مهمانیهای شام که مقادیر زیادی شراب آماده کرده بود از مهمانان خواست به همان اندازه که او مشروب مینوشد، بنوشند، وگرنه با خشم و عصبانّیت او روبه رو خواهند شد. یکی از مهمانان سعی کرد او را فریب دهد و تظاهر به نوشیدن جام کرد. امپراتور به سرعت این موضوع را فهمید. حمله عصبی به سراغش آمد و دستور داد سر مرد را همانجا در مقابل مهمانان قطع کنند. سپس به مهمانانش دستور داد یک به یک سر مقتول را در دست بگیرند و هر کدام، تکهای از گوشت او را با دندان بکنند.
۳. غرق شدن در گُلها تا پایِ مرگ
غذایی که امروزه مردم برای میهمانان در ضیافتهای باشکوه میآورند با ذائقه آنان همخوانی دارد و میزبان سعی میکند تا غذای مورد علاقه مهمانان خود را فراهم کند، اما امپراتور روم، الاگابالوس به ذائقه و سلیقه مهمانانش اهمیّتی نمیداد بلکه سلیقهی خود را تحمیل میکرد. الاگابالوس به استقبال از مهمانانش با غذاهای عجیب و غریب معروف بود، مثل: بشقابهای حاوی پرنده زنده، سرِ طوطی، دانههای خوراکی مخلوطشده با سنگریزههای بیابان و... حضور در مهمانیهای امپراتور اجباری بود، هدف، میزبانی از مدعووین نبود بلکه قصد امپراتور گرسنگی دادن به مهمانان و ترساندن آنها تا پایان ضیافت بود. علاوه بر غذاهای عجیب، گاهی یک شیر یا ببر را به مهمانی میآوردند تا مهمانان را تا سر حدّ مرگ بترساند. تابلوی معروفی Roses of Heliogabalus وجود دارد که یکی از مهمانیهای الاگابالوس را به تصویر میکشد، در این تصویر مهمانان به اجبار در زیر تلّی از گلها مدفون شده، برخی مرده و برخی مجروح شدهاند.
۴. مهمانی شاهبلوط پاپ الکساندر ششم
پاپ الکساندر ششم که در سال ۱۵۰۳ درگذشت، به دلیل معیارهای دوگانه اخلاقی که در زندگی شخصی خود داشت، یک شخصیت مذهبی بحث برانگیز محسوب میشود که برخی از آنها مغایر با جایگاه مذهبی وی در جهان بود و این قسمت تاریک از شخصیت و زندگی خود را با دختر نامشروعش لوکرزیا به اشتراک گذاشت. پاپ و دخترش آیین افراطی داشتند به نام جشن شاه بلوط که یک مهمانی شام بود و شامل میهمانانی میشد که هوا و هوس پاپ و لوکرزیا را اشباع میکردند. این مراسم شامل تعداد زیادی از روسپیان بود که در تمام مهمانی میرقصیدند. در این مراسم شاه بلوطها را روی زمین میانداختند تا زنان بدنام روی زمین زانو بزنند و مثل حیوانات آنها را با دهان بردارند. پاپ و دخترش نیز به تماشای آنها میپرداختند و لذت میبردند.
۵. چنگیز خان مغول و ضیافت روی اجساد دشمنان
چنگیزخان امپراتور مغول بسیاری از قبایل صحرانشین را با هم متّحد کرد و در قرن سیزدهم امپراتوری بزرگی را شکل داد. رابطه چنگیز و غذا پیچیده بود. او در کودکی در خانواده تنگدستی زندگی میکرد که جز علف و دانههایخوراکی چیزی برای خوردن نداشتند. روزی چنگیز یک ماهی پیدا کرد، او برادرش را به خاطر اختلاف بر سر خوردن ماهی کشت. این تنها حادثه عجیب بین چنگیز و غذا نبود؛ در یکی از جنگهایش شهر را محاصره کرد و مانع از ورود غذا به شهر شد. اما ساکنان شهر به این راحتی تسلیم نشدند و تصمیم گرفتند گوشت همنوع خودشان را برای زنده ماندن بخورند. وقتی چنگیز شهر را تصاحب کرد، سران دشمنانش را به غل و زنجیر کشید، روی آنها تختهچوبهایی گذاشت و روی اجساد آنان همراه با جنگجویانش شروع به خوردن غذا با شادی و خنده نمود، این در حالی بود که دشمنانش آخرین نفسهایشان را از شدّت گرسنگی و فشار میکشیدند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر