همه دلایلی که حریم خصوصی دیگران را برای مردم جذاب میکند
ورود به حریم شخصی ممنوع ! حاشیه سازانی که زندگی هنرمندان را نشانه رفته اند
رکنا: وقتی از حریم خصوصی افراد حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟ حریم خصوصی یعنی رازهای فردی، یعنی رازهای کوچک و بزرگی که او دوست ندارد درمورد آنها با کسی حرف بزند. حریم خصوصی یعنی ضعفها، جذابیتها و توانمندیهایی که تمام مردم نباید در جریان همه آن قرار بگیرند چراکه ممکن است توقعات بیجا تولید کرده و روابط بین فردی را متشتت و طلبکارانه کند.
به گزارش گروه اجتماعی رکنا، حریم خصوصی هزاران معنای دیگر دارد که اگر بخواهیم فهرستی از آن تهیه کنیم طوماری بلند بالا خواهد شد. متاسفانه این روزها با رشد شبکههای اجتماعی و کانالهای خبر و البته به دلیل سودجویی و کم اطلاعی عدهای برای جذب بازدید و لایک، بیشتر شاهد دست درازی به حریم خصوصی هنرمندان کشورمان هستیم. انتشار اخبار دروغ، شایعههای بیسر و ته و داستان پردازیهای غیرواقعی ازجمله این دست درازیهاست که حاشیهسازیها و مشکلات زیادی را برای هنرمندان بهوجود میآورد. مشکلاتی که زندگی آنها را تحتتاثیر خود قرار داده و حتی گاهی به مرز نابودی میکشاند. حسن عسگریفر و دکتر حسین باهر روانشناس در این باره بیشتر توضیح میدهند.
حریم خصوصی در دنیای دیروز و امروز
چند دهه پیشتر حریم خصوصی چون امروز نبود، یعنی معنی امروزش را نداشت. مردم در شهرها و محلههای کوچکتر زندگی میکردند و همه هممحلیها از کم و بیش همدیگر آگاهی داشتند و بهخاطر محله به محله تعریف شدن محل سکونت، همه کم و بیش پشت هم بودند همه همدیگر را میپاییدند که محلهشان امن باشد و وجدانشان آسوده، برخلاف حالا که تقریبا همان دیدنها و بررسیها و کنکاشها وجود دارد اما بدون حس حمایت یا میل به کمک. میل به تجسس و کنجکاوی بوده و هست چون نوعی سرگرمی است و فرار Escape روانی از چهار دیواری خسته و ملولکننده و حبس مانندی بهنام آپارتمان.
چرا کنجکاوی میکنیم؟
همه ما میل به کنکاش داریم. اهل هر جا و هر محله و هر کشور و فرهنگی هم که باشیم میل ذاتی به کنکاش داریم چون کنجکاوی جزء ویژگیهای آدمی است، اما در دو، سه دهه پیش از این، این میل، مرزی داشت و چارچوب و اصولی و البته هم بیشتر در دنیای بزرگترها به لحاظ همان جنبه حمایتیاش وجود داشت و کوچکترها از دخالت در چنین اموری منع میشدند، اما چرا جامعه امروز ما این چنین شده است؟ در پاسخ به این سوال شاید بتوان به مواردی چون ظهور پرطمطراق و قدرتمند شبکههای اجتماعی، ماهوارهها و آموزشهای غیرمستقیم معیارهای متفاوت و گاه بیریشه و نابهنجار و غیروطنی اما به زبان وطنی در آنها اشاره کرد.
کاربران بسیار جوانی که عمدتا هیجانزده و متاثر از تغییرات خلقی هستند، گروههای جوانی که بهدنبال استقلال Esteghlal زودهنگام هستند و میل کمی به تمکین به قواعد اجتماعی دارند، شکستن قبحهای اجتماعی، هجمه پررنگ فرهنگی از کشورهای دیگر، کمرنگ شدن نقش مدیریتی ریشسفیدان و بزرگان خانوادهها بر هدایت جوانان، فاصله افتادن و مکانیکی شدن روابط والدین و فرزندان و البته مشکلات رفتاری و خلقی و تربیتی و ضعف در مدیریت آموزشی جوانان از سوی منابع قدرت را نام برد. در این بین سونامی جداییها و طلاقهایی که کودک و نوجوان و جوان ما را بیش از گذشته، تنهاتر کرده است و جویای محلی جذاب، مهیج و بادوام و پدربزرگها و مادربزرگهایی که حتی نمیتوانند اندک تاثیری چون گذشته بر نوههای از پدر جدا مانده و از مادر دور شدهشان داشته باشند.
آفت دنیای مجازی!
شبکههای اجتماعی چون ما را در پس خود پنهان میکنند، این امکان را هم به ما میتوانند بدهند که در آن فرد دیگری باشیم، چه مثبت و چه منفی. ما را عاشق، جذاب، فیلسوف و دانشمند یا هنرمند و مولف و حتی نقاد و صاحبنظر به تصویر بکشند. آدمهایی که شخصیت ضعیفی دارند یا دچار کمبود توجه یا دارای جایگاه ضعیف اجتماعی هستند، آدمهایی با عزت نفس پایین، آدمهای پرخاشگر، آدمهایی با نوسان خلق، آدمهای ترسو، آدمهایی با شخصیتهای به ظاهر آرام و هنجار اما در درون پرخاشگر و هتاک و آدمهایی با علائم ضداجتماعی میتوانند جزء گروهی باشند که از بازیهای پنهان و جلبتوجه غیرمستقیم، لذت وافری ببرند و چه جلبتوجهی بهتر از به شک انداختن دیگران یا به بازی گرفتن دیگران با چیزی که آنان میسازند یا میتوانند با آنچه دارند، دیگران را تحتتاثیر قرار دهند. یادمان باشد آدمهایی که بهراحتی دیگران را لو میدهند یا آنان را قضاوت Judgment میکنند یا به تفسیر کردن دیگران دلبستگی زیادی دارند به هیچ معیار و قانون Law و مرزی باور ندارند، آنان حمله میکنند که خودشان قضاوت نشوند، چون از قضاوت شدن در هراسند و در این میان گروه کثیری نیز همدل ایشان میشوند (آگاهانه یا غیرآگاهانه) که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم این جماعت را تایید و حمایت میکنند و ماحصل داستان جماعتی که همدیگر را نمیشناسند اما به هم نان قرض میدهند و این یعنی تایید اجتماعی. یادمان باشد بزهکار و منحرف و خطاکار و نادان، دوستانش را از همشکلها و همنظراتشان انتخاب میکنند، پس کسی که به عمل غلطی تایید میدهد، خود به درون غلطهای رفتاری کشیده شده و کمکم او نیز متاثر از تاییدات خود انحرافی را نشان خواهد داد.
راهحل چیست؟
برای نجات از چنین آسیبهایی باید هوشیار بود و مبتکر. والدینی که زمان زیادی را وقف جستوجو در شبکههای اجتماعی میکنند بهخصوص در حضور فرزندانشان، عملا و عامدا به فرزندانشان اجازه حضور پررنگ و البته گاه غیرمتعارف را به آنها میدهند، خود مشوق فرزندانشان در این بیقیدیها و حریمشکنیها هستند بهخصوص که باید یادمان باشد سریعترین نوع یادگیری از راه دیدن است. حضور پررنگ و بیقاعده و بدون محدودیت و بدون نظارت در این شبکهها، هدایت و تربیت فرزندان ما را، از ما سلب و اختیار آنان را به همین دنیای مجازی واگذار میکند. در صورت مواجهه با مضامین یا مطالب یا تصاویری که تعریفی از تجاوز Rape به حریم دیگران است، خانواده باید واکنش نشان دهد، بیتوجهی واکنشی خنثی محسوب میشود. واکنش یعنی نگارش متنی در باب نقد عملکرد غلط کسی که به خود اجازه تعرض به دنیای غیر را داده است، درست مثل آنکه به حریم ما تعدی شده و این شکایت و نقد باید هم ازسوی والدین و بهتبع آن ازسوی فرزندان نیز انجام شود.
عادتی که باید ترکش کنیم
عادت به کنجکاویهای بدون مرز و نابهنجار، پذیرش نگاه و تحلیل و قضاوتی دیگر است و حتی اگر نامتعارف و زشت هم باشد، تکرارش و عادی شدنش، زشتیها و غلطهایش را محو و چون یک قائده بهنجار، پذیرفتنی خواهد کرد. عادت به گناه بدترین گناه است. برای اینکه به گناهکار بودن و نابهنجار بودن عادت نکنیم همیشه باید خود و عملکردهایمان را در چارچوب عرفهای اجتماعی و فرهنگی و ارزشی و اعتقادیمان که ریشهای کهن و قابل دفاع دارد، بسنجیم و بترسیم از آنکه مبادا دچار خللی شویم که فرزندانمان آن را برحسب اعتقادی که به ما دارند، از ما بیاموزند و باور کنند. یادمان باشد وقتی ما را تشویق میکنند براساس آنچه به خوردمان دادهاند (عکس، متن، فیلم) با همان محدودیت اطلاعاتی که داریم و نه بیش از آن (بدون تحقیق و بدون آگاهی از کلیت یک موضوع) اجازه قضاوت و متعاقب آن تخریب یا تمجید خواهیم داشت یعنی روزی هم دیگران بدون آنکه از کلیت واقعیات درمورد ما خبر داشته باشند، میتوانند ما را قضاوت و البته محکوم یا مبرا کنند. عکسهای بسیاری، چه زیبا و چه زشت و با اجازه و بیاجازه، شایعات بسیاری، با ریشه و بدون ریشه در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود که برای بعضیها فقط یک سرگرمی و تفریح تعریف میشود و برای کسانی پایان امنیت و سلامت روان و حتی آینده پیشرویشان و گاهی داغتر کردن داغی بر تن پدر و مادری که هرگز، نه آن تحقیر تحمیل شده را و نه مسببینش را فراموش نخواهند کرد.
بیکاری و شایعهسازی
دکتر حسین باهر، روانشناس، هم در این باره توضیحاتی میدهد. او میگوید: مشکل بیکاری را هم در فهرست مسائل جامعه ایران باید اضافه کنید. به هرحال یکی از دلایل حضور بیش از حد در فضاهای مجازی، شایعهپراکنی، حاشیه ایجاد کردن، اشتراک گذاشتن عکس های خصوصی و... هم همین موضوعات است. معتقدم کار و فعالیت، مشغله ذهنی و فیزیکی ایجاد میکند. کسی که مشغله داشته باشد فرصت کمتری برای شایعهسازی دارد. فردی که شاغل- به معنای درگیری های ذهنی و فعالیت مفید، نه به معنای صرفا شغل داشتن- است مسلما وقت خود را به جای سرک کشیدن در زندگی دیگران و شایعهسازی، صرف ارتقای وضعیت فعالیتهای خود می کند.
شوق سرک کشیدن در زندگی دیگران!
دکتر باهر معتقد است: البته دلایل دیگری هم برای جنجالسازیها و شایعهسازی وجود دارد؛ مثلا برخی افراد دوست دارند در زندگی دیگران سرک بکشند. این افراد دائما به دنبال این هستند که دیگران چه میکنند، در چه حالی هستند، شام چه خوردهاند و... این سرک کشیدن، زمانی که با یک آدم معروف و محبوب روبهرو هستیم بیشتر هم میشود؛ یعنی در همه جای دنیا مردم دوست دارند بدانند که بازیگر Actor یا هنرمند محبوبشان چه میکند، با چه کسی ازدواج کرده، چند تا فرزند دارد و... همین قضیه زمانی که افراطی شود، دست شایعهسازان را برای دروغسازی باز میکند. بنابراین برای اینکه تعداد افراد بیشتری به سایت یا کانالهایشان مراجعه کنند، دروغپردازی میکنند. مردم هم که به دنبال اخبار جدید از هنرمندان هستند، این مسائل را دنبال کرده و به اشتراک میگذارند. به همین ترتیب این دروغها همهگیر میشود و دست به دست میچرخد. این آسیبی است که سرک کشیدن بیش از حد در زندگی دیگران به وجود میآورد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر