توبه در کربلا زندگی ام را دگرگون کرد / ذکر یا حسین (ع) یک زن زندگی دوباره به بازنده جوان داد
رکنا: یک سال است دور خلاف را خط کشیدهام. مادرم مرا اربعین به کربلا برد و همانجا بود که توبه کردم.
بعد از مرگ پدرم خیلی مادرم را اذیت میکردم؛ البته عمویم میخواست مرا به او بدبین کند و شاید تحتتاثیر حرفهایی که میزد، سوهان عمرش شده بودم. برایم زن گرفت؛ اما دنبال رفیقبازی میرفتم و سرم به زندگیام گرم نبود. شبنشینیهای شبانه با افراد خلافکار، کار دستم داد و معتاد شدم.
زندگیام را از دست دادم. همسرم را کتک میزدم که او طلاق گرفت و رفت؛ البته مهریهاش را برایم قسط بندی کرده بودند. درست همان روزها بود که یک تصادف هم کردم و به زندان افتادم.
وضعیت زندگیام حسابی بههم ریخت و سرم محکم به سنگ زمانه کوبیده شد. تازه توی زندان فهمیدم چقدر خطا کردهام و گاهی دلم برای همسرم تنگ میشد. حال او را از مادرم میپرسیدم و خدا خدا میکردم ازدواج نکند. من آزاد شدم و مادرم مثل کوه کنارم ایستاد. او بعد از مرگ پدرم برای من هم پدر بوده و هم مادر. خیلی با هم صحبت کردیم. از دلتنگیهایم گفتم. کمکم کرد ترک کنم. با هم به سفر زیارتی رفتیم و در کربلا بود که قسم خوردم دیگر خلاف نکنم. بعد از این سفر مادرم دوباره به خواستگاری همسرم رفت و دوباره ازدواج کردم. من هر چه دارم از مادرم که عاشق امام حسین (ع) هست ، دارم. او یک فرشته است که ذکر یا حسین (ع) ورد لبش است . امروز یکی از دوستان قدیمیام را دستگیر کردهاند. به سرقت ی که چهار سال قبل انجام داده بودیم، اعتراف کرده است. آمدهام تا بگویم من از آن سرقت اطلاع داشتم؛ اما همدست او نبودهام. امیدوارم بتوانم زیر سایه مادرم که فرشته مهربانی است، آینده خوبی برای خودم و همسرم بسازم. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر