علت گریه های عاشقانه فلور نظری چه بود؟! / تلخ ترین روز زندگی خانم بازیگر

به گزارش گروه چهره ها رکنا: فلور نظری یکی از بازیگرانی است که در فضای مجازی به خصوص در اینستاگرام فعالیت زیادی دارد .او به تازگی چند عکس از خودش منتشر کرده که این عکس ها را می توان غم انگیز ترین عکسهایی دانست که این خانم بازیگر از خود منتشر کرده است.

فلور نظری در شرح این تصاویر داستان غم انگیزی را بازگو کرد و اینطور نوشت:

مادرم رو تازه از دست داده بودم داغون داغون بودم در حسرت دیدار لحظه آخر مونده بودم آلمان بودم که سفر کرد و چند روز طول کشید بلیط بگیرم، آمدم دیدم به خاک سپردند. مادرم از سرطان رفت حالی نبود بعد از یک ماه گفتند حاضری اجرای نمایشنامه خوانی به نفع بیماران دچار سرطان داشته باشی ؟ سرم داغ شد ، چشهام سیاهی رفت یک لحظه همه اون سالها درمان و رنج و عذاب خورد توی سرم.

پرسیدم : به نفع این بیماران اجرا کنیم ؟ گفتند بله

با اون حال بد رفتم که تمامی عواید کار داده بشه به اون بیماران چون من زجرهای مادرم رو دیده بودم. خدا نخواد کسی رو اینطور امتحان کنه ، امروز نزدیک سال مادرم هست و من بی قرار ترین آدم شدم.

قدر عزیزانتون رو شایسته بدونید اما مادر ها اصلا نباید برن ما بهشون نیاز مبرم داریم.

این تابلو فرش از مادرم رو پایان اجرا به من هدیه دادند . به جرات میگم ارزشمندترین هدیه است چون من با مادر حرف می زنم همیشه و همیشه این تابلو مادر عشق منه و سنگ صبورم.

خدا نگه دار عزیزانتون بویژه مادر باشه هر کسی ام که داغدار مادر هست دلش صبور و آروم.

پزشک مادر گفته بود شش ماه اما ما چهار تا بچه با رسیدگی های ویژه و تقویت روحیه و پرستاری بخصوص تنها برادرمون که عشق مادر بود کاری کردیم یازده سال با دارو و شیمی درمانی و آخرین متد یازده سال زنده موندند و من چون المان زندگی می کنم و تنها فرزندم همیشه تنهاست در رفت و امد به المان و ایران بودم که در یازدهمین سال درمان ما رو ترک کردند و من کنار پسرم بودم که خبر و شنیدم تا بلیط تغییر بدم مادر رو به خاک سپردن و من اینطوری بود که روی مادرم رو ندیدم.

پزشک مادر گفته بود شش ماه اما ما چهار تا بچه با رسیدگی های ویژه و تقویت روحیه و پرستاری بخصوص تنها برادرمون که عشق مادر بود کاری کردیم یازده سال با دارو و شیمی درمانی و آخرین متد یازده سال زنده موندند و من چون آلمان زندگی می کنم و تنها فرزندم همیشه تنهاست در رفت و آمد به آلمان و ایران بودم که در یازدهمین سال درمان ما رو ترک کردند و من کنار پسرم بودم که خبر و شنیدم تا بلیط تغییر بدم مادر رو به خاک سپردن و من اینطوری بود که روی مادرم رو ندیدم.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.