جدال تتلو با شاخهای اینستاگرامی
رکنا: «امیر حسین تتلو» رکورد اینستاگرام را شکست! بیش از 600 هزار نفر پخش زندهی (لایو) او را تماشا کردند. حیرت و افسوس، اصلیترین واکنش شنوندگانِ این خبر بود. حیرتی همراه با ملال و بیاعتنایی و «هرچه باداباد» در مواجهه با تکرار پرسشی بیپاسخ؛ پرسش این است: تتلوها بودهاند و هستند، قبول! اما این همه اقبال و هوادار چرا؟!... آیا آنها واقعاً قهرمانان این نسل یا عصر هستند؟
به گزارش رکنا، «امیر حسین تتلو» رکورد اینستاگرام را شکست! بیش از 600 هزار نفر پخش زندهی (لایو) او را تماشا کردند. حیرت و افسوس، اصلیترین واکنش شنوندگانِ این خبر بود. حیرتی همراه با ملال و بیاعتنایی و «هرچه باداباد» در مواجهه با تکرار پرسشی بیپاسخ؛ پرسش این است: تتلوها بودهاند و هستند، قبول! اما این همه اقبال و هوادار چرا؟!... آیا آنها واقعاً قهرمانان این نسل یا عصر هستند؟ این نوشته دربارهی تتلو نیست و او را - با هر رفتار و شخصیتی- یکی از فرزندان ایران میداند که باید با آنها به گفتگو نشست، بلکه یادداشت حاضر صرفاً میکوشد این پرسش را فهمپذیر کند که چرا و چگونه تتلوها قهرمان یا ضدقهرمانهای این دوران تلقی میشوند.
از میان رویکردها و چارچوبهای نظری گوناگون، بگمان نگارنده، «پوپولیسم» (populism) یکی از گویاترین چارچوبهای تحلیلی را برای تبیین این پرسش فراهم میکند.
پوپولیسم و سلبریتیهای قهرمان
پوپولیسم یکی از وِرد-زبانترین واژههای چنددههی اخیر است. برخی آن را یک «جهاننگری» یا «گفتمان» میدانند ولی بهنظر میرسد بیش از همه در شمایل یک «ایدئولوژی» ظهور میکند؛ ایدئولوژی یعنی نوعی جهاننگری که با تقسیم جهان و انسان به خیر و شرّ مطلق، با دوگانهسازیها تقلیلگرا و درآمیختن حقیقت و ناحقیقت، کاذب و صادق، خیر و شرّ را سادهسازی میکند تا به سؤالهای پیچیده و سخت اما درست، جوابهای آسان اما نادرست بدهد. با این توصیف، پوپولیسم در عمل اغلب یک ایدئولوژی است که جامعه را به دو دستهی «مردمان صالح» (the pure people) و «نخبگان فاسد» (the corrupt elite) تقسیم میکند؛ یکی قهرمان (protagonist) و دیگری ضدقهرمان (antagonist). پوپولیسم بر یک بنیان اخلاقی بنا میشود که در آن حاکمان و سردمداران سیاسی نفی میشوند و مردم عادی پاک و سزاوار تحسین و تمجید هستند.
گفته میشود این جهاننگری بیش از همه ریشه در آیین «مانی» دارد و مانیگرایانه است. او باور داشت که انسان دارای دو ساحت الهی و اهریمنی است که در پایان تقابل و تنازع این دو ساحت، روح به رهایی میرسد و رستگاری تحقق پیدا خواهد کرد. در واقع پوپولیسم با این هستیشناسی، تقابل مردمان صالح و نخبگان فاسد را مظهری از نبرد رهاییبخش ِ روشنایی و تاریکی میپندارد، شاید به همین دلیل است که «ارنستو لاکلو» (Ernesto Laclau )- نظریهپرداز پُرنفوذ در فلسفهی سیاسی معاصر -پوپولیسم را یک «نیروی رهاییبخش» (emancipatory force) توصیف میکند.
از دیدگاه پوپولیسم مقصود از نخبگان کسانی هستند که موقعیتی ویژه و برجسته در سیاست، اقتصاد و فرهنگ دارند و با همدستی و تبانی رسمی یا غیررسمی باهم، منافع خاص یک اقلیت را به منافع عمومی ترجیح میدهند. این نخبگان فاسد، به اعتقاد پوپولیسم، با مسلمفرضکردن ِ برتری خود در اخلاق و تفکر آن را دلیل سروری بر مردم عادی میدانند و فرهنگی را مسلط میکنند که به ارزشها، عقاید و سلایقِ مردم عادی با سوءظن و تحقیر نگاه میکند و آنها را فرومایه و ناصادق و حتی خطرناک نشان میدهد.
بنابراین نخستین ویژگی سلبریتیهای قهرمان، یا رهبران پوپولیسم فرهنگی، این است که قادر باشند در قامت کسی ظاهر شوند که دوگانهی مردم عادی/ نخبگان را بازنمایی کنند. در چنین شرایطی در برابر فرهنگ برترِ نخبهگرا، ناشیگری و خامدستی (آماتوریسم) از نظر مردم عادی، یا هواداران سلبریتیهای قهرمان، یکی از شاخصهای اساسی برای در جبههی مردمپاکبودن است و توجه تودهی مردم را بیشتر جلب میکند. این نوع رفتار سلبریتیها در حالت بهنجار، نوعی رفتار فولکلوریک برای قهرمان پوپولیست تلقی میشود که تجسم فرهنگ عامه است و در حالت نابهنجار، در شرایط اجتماعی -سیاسی خاص، وقتی تقابل خصمانه یا رقابت بین قدرت نخبگان و مردم عادی شدت پیدا میکند، بینزاکتی، بیادبی و بیاحترامی نسبت به سنتها و باورهای رسمی در فرهنگ مسلط، قهرمان پوپولیست را کنار مردم عادی و پاک مینشاند تنها به این دلیل که این رفتارهای غیراخلاقی، نشانگر شدیدترین تضاد با ارزشهای رسمی هستند.
ارزشهایی که از دیدگاه پوپولیستی چیزی جز ریاکاری و نقابی برای ویژهخواری و بهرهمندی از منابع نیست؛ سلبریتی پوپولیست در واقع با هنجارستیزی، با اعلام جنگ آگاهانه یا ناآگاهانه، در چشم هواداراناش شمایل رهبری شجاع و بیپروا پیدا می کند. جالب آنکه هرقدر سلبریتیهای پوپولیست در جایگاه قهرمان مردم عادی مینشینند از آن سو سلبریتیهای نخبهگرا از آنجا که فاقد افکار، رفتار و سبک زندگی فولکوریک هستند از نظر نمادین در جبههی نخبگان فاسد قرار میگیرند حتی اگر همدست آنها نباشند! در نتیجه، ایدئولوژی پوپولیسم در کنار قهرمانسازی از سلبریتیهای فولکور، یک جنبهی سلبریتیستیزی را نیز همزمان رواج میدهد.
اما رسانههای مجازی و جمعی در این مبارزهی رهاییبخش موهبتی بزرگاند چرا که یکی از ویژگیهای اصلی سلبریتی پوپولیست، یا قهرمان مردم عادی و پاک، رابطهی مستقیم و بیواسطهی او با پیروان و هواداران است که از سلطهی رسانههای رسمی در امان باشد و از صافی معیارهای رسمی نگذشته باشد؛ درغیراینصورت، بازتاب صدای مردم حقیقی نیست.
پوپولیسم علاوه بر مردم و نخبگان یک مولفهی کلیدی دیگر هم دارد و آن مفهوم ارادهی عمومی است. این مفهوم که برگرفته از کار فیلسوف معروف ژان ژاک روسو است بین ارادهی عمومِ مردم (the will of all) با ارادهی عمومی (general will) تمایز قائل میشود. روسو معتقد بود که اراده عموم به معنای مجموع سادهی منافع افراد در یک مختصات زمانی است درحالیکه ارادهی عمومی به نیروی همبستهسازِ جامعه برای دستیابی به منافع مشترک اشاره دارد.
در حقیقت، پوپولیسم با تمایز اخلاقی بین نخبگان فاسد و مردمان صالح، وجود یک ارادهی عمومی را مفروض میگیرد و تقویت میکند. این دیدگاه روسویی که حکومتها را نمایندهی اشراف (نوعی از نخبگان) میداند و مردم را موجوداتی منفعل نشان میدهد در تقابل با آرمانشهری قرار میگیرد که پوپولیستها وعدهاش را میدهند؛ آرمانشهری که در آن، مردم هم در وضع قوانین دخالت دارند و هم در اجرای آن، بنابراین مظهر تام و تمام ارادهی عمومی است. از این دیدگاه سلبریتیهای پوپولیست در جایگاه قهرمانانی می ایستند که، بویژه عملاً در جهان مجازی، تحقق ارادهی عمومی با رهبری آنها ممکن بنظر میرسد پس اقبال عمومی به این قهرمانان واکنشی طبیعی است. اقبال تودهای و انبوه به سلبریتیهای پوپولیست گاهی به شکل متفاوتی ابراز میشود و مظهر سلبیِ ارادهی عمومی است.
هواداران انبوه این قهرمانان، گاهی - حتی ناخودآگاه- با انجام کنشهای جمعی ِ ضد فرهنگ رسمی و مسلط، و در نفی و پسندِ نخبگان، استقالال وجودی خود را فریاد میزنند. بعبارتی، وقتی مردم عادی احساس میکنند از سوی نخبگان در فرهنگ رسمی بخوبی نمایندگی نمیشوند علیه سردمداران فرهنگی شورش میکنند و پرچم این عصیان را به دستان با کفایت سلبریتیهای پوپولیست میدهند. قهرمانانی که نقش ضد-قهرمانهای محبوب را بازی میکنند.
سلبریتیهای پوپولیست همیشه از میان مردم عادی و پاک ظهور نمیکنند بلکه گاهی خود بخشی از جامعهی نخبگان هستند ولی با نقد بنیادی نخبگان فاسد و دمیدن در دوگانهی مردم و نخبگان، خود را بُریده از، یا بیگانه با، آنان نشان میدهند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر