رضا یزدانی: پافشاری می‌کنم که بهترین انتخاب برای اجرای کارهای فرهاد هستم

«یه شب مهتاب، ماه میاد تو خواب، منو می‌بره کوچه به کوچه، باغ انگوری، باغ آلوچه… این کلمات بیش از آن ‌که ما را به یاد شاملوی بزرگ بیندازد، صدای فرهاد مهراد را به ذهن متبادر می‌کند. فرهاد که در دهه ۵٠ با ارایه سبکی نوین، طعنه‌ای به تحریرهای موسیقی ایرانی زد، به واسطه انتخاب اشعار خاص و لحن خوانش منحصربه‌فرد به چهره‌ای متمایز در موسیقی این سرزمین تبدیل شد.
تا سال‌ها هیچ‌کس نه توانست و نه ادعا کرد که می‌تواند مانند فرهاد بخواند، تا این‌ که رضا یزدانی، خواننده‌ای که تا حدود زیادی سلیقه مخاطب ایرانی را به سمت سبک موسیقی راک برد، مدعی شد که بهترین گزینه برای اجرای آثار فرهاد است. به سراغ این خواننده پرطرفدار رفتیم تا برای‌مان از فرهاد بگوید. رضا یزدانی معتقد است بازخوانی آثار فرهادِ بزرگ، حرکتی کاملا اشتباه است و او نیز تنها به اجرای دوباره کارهای این خواننده فقید پرداخته است. ماحصل گفت‌وگوی ما با رضا یزدانی را در ادامه می‌خوانید:
شما بارها بر این مسأله تاکید کرده‌اید که علاقه بسیاری به صدا و موسیقی فرهاد مهراد دارید. آیا مرحوم فرهاد مهراد الگوی شما در موسیقی بود؟
شاید عده‌ای چنین نظری داشته باشند اما سبک کاری، انتخاب شعر و ترانه، ملودی و لحن فرهاد مختص به خودش بود. از سوی دیگر من نیز فضای متفاوتی را در موسیقی تجربه می‌کنم. تمام کسانی که من را می‌شناسند، می‌دانند که فرهاد یکی از خوانندگان مورد علاقه من محسوب می‌شود و علاقه زیادی به کارها و صدای او دارم.
رضا یزدانی در خلوت خود به صدای چه خواننده‌هایی گوش می‌سپارد؟
سبک کاری من موسیقی راک است و طبیعتا به موزیک‌های روز دنیا و ملودی‌های جدید راکرهای اروپایی و آمریکایی گوش می‌دهم. مهمان خلوت من، موسیقی‌های غربی است اما اگر هوس کنم به موسیقی ایرانی گوش دهم، بدون‌شک تنها انتخاب من فرهاد است. تمایل من به شنیدن موسیقی غیرایرانی است که رگه‌های آن در کارم هم دیده می‌شود اما نمی‌توانم مهرم را به فرهاد پنهان کنم و هرازگاهی دلم برای صدایش تنگ می‌شود.
در گفت‌وگویی اشاره کرده بودید که بهترین خواننده آثار فرهاد هستید، یعنی واقعا هیچ خواننده دیگری شایستگی بازخوانی آثار این خواننده فقید را ندارد؟
ببینید صحبت من به این معنا نیست که من دقیقا مثل فرهاد می‌خوانم. این طرز تفکر کاملا اشتباه است، چرا که تقلید هیچ‌گاه سرانجام خوبی نداشته است. برخی تصور می‌کنند بازخوانی یک اثر یعنی این ‌که شما کار را بهتر از خواننده اصلی اجرا کنید، در حالی‌ که چنین تصوری از دید من غلط به شمار می‌رود. شما به‌ وسیله بازخوانی یک اثر در واقع مخاطب نسل امروز را با اثری که سال‌ها پیش توسط خواننده‌ای که شاید دیگر در این دنیا نباشد خوانده شده، آشنا می‌کنید. خواننده‌ای که می‌خواهد به سراغ بازخوانی اثر برود، باید توانایی لازم را داشته باشد که اثر را با سبک و امضای خود به اجرا دربیاورد و نکته مهمتر این است ‌که نباید اثر را زایل و به‌ گونه‌ای اجرا کند که توهین به خواننده اصلی تلقی شود.
همه بر این باور اتفاق نظر داریم که فرهاد مهراد یکی از نام‌های ماندگار در آسمان موسیقی ایران است که سبک و امضای خود را داشته است. شما به هر یک از آثار فرهاد مانند «مرد تنها»، «جمعه»، «آینه‌ها» و … که گوش می‌دهید، در همان ثانیه نخست متوجه تفاوت جنس صدا و لحن او می‌شوید. وقتی با چنین آثار ماندگاری از یک خواننده شاخص روبه‌رو هستید، بازخوانی به هیچ عنوان کار ساده‌ای به نظر نمی‌رسد. من معتقدم بهترین خواننده برای آثار فرهاد هستم، چون نمی‌خواهم بیان او را تقلید کنم تا مخاطبی که دوستدار صدا و سبک فرهاد است، دچار دوگانگی شود و حتی علیه من موضع بگیرد، بلکه کارهایش را به سبک و با امضای خودم می‌خوانم. این کار هم ادای احترام به فرهاد است و هم به من اجازه می‌دهد فرم صدای خود را روی قطعاتی که آهنگساز و خواننده‌اش افراد دیگری هستند، امتحان کنم.
بار دیگر تاکید می‌کنم که فرهاد به حق فرهادِ بزرگ نام دارد و اصلا نمی‌توان از او تقلید کرد و بازخوانی‌ها به معنای تقلید نیست. این نکته هم نباید فراموش شود که من درخواست بسیاری از تهیه‌کنندگان موسیقی را برای اجرای آثار فرهاد رد کرده‌ام، چون بازخوانی کارهای او را حرکتی اشتباه می‌دانم. اگر بخواهیم بدون تحقیق و بررسی و همچنین دانش لازم سراغ آثار فرهاد برویم، هم به خودمان صدمه می‌زنیم و هم چهره فرهاد را خدشه‌دار می‌کنیم.
چه شد که تصمیم گرفتید قطعاتی از فرهاد را اجرا کنید؟
من در این سال‌ها سراغ دو قطعه از مرحوم فرهاد رفته‌ام و این دو اثر با صدای من منتشر شده است. همان‌طور که پیش از این گفتم من کارهای فرهاد را «بازخوانی» نکرده‌ام، بلکه باید نامش را «اجرای دوباره» بگذاریم. من به تقلید از لحن خوانش و ادای کلمات به سبک فرهاد نپرداختم، بلکه تلاش کردم مخاطب، اشعار و ترانه‌هایی که با صدای فرهاد شنیده را این‌بار با امضای رضا یزدانی بشنود.
این اتفاق یک بار در تئاتر محمد رحمانیان و دیگر بار در تئاتر «آرامسایش» رخ داد. متاسفانه اجراهای من جنجال‌های زیادی را در پی داشت و درگیری‌های بی‌موردی پیش آمد که از وقوع اتفاقات خوب دیگر در آینده جلوگیری کرد. من این توانایی را در خودم می‌دیدم که روی دیگر آثار فرهاد مهراد هم کار کرده و اجراهای هنری قابل اعتنایی را ثبت کنم، اما به‌هرحال امکانش میسر نشد. همچنان بر این اعتقاد مصرانه پافشاری می‌کنم که بهترین انتخاب برای اجرای کارهای مرحوم فرهاد هستم. البته دنیای موسیقی بی‌انتهاست و هر آن چنین امکانی وجود دارد که خواننده جدیدی نام خود را مطرح کند و حتی بهتر از من به اجرای دوباره کارهای فرهاد بپردازد.
فکر می‌کنید چه پارامتری، فرهاد را از دیگر خوانندگان هم‌نسل و حتی پیشینیان خود متمایز می‌کرد؟
فرهاد فارغ از بحث موسیقی، چهره‌ای ویژه محسوب می‌شد که جای خود را در قلب مردم پیدا کرده بود. یکی از دلایل محبوبیت فرهاد را باید در زندگی خصوصی و غیرهنری او جست‌وجو کرد، اما صدایی بی‌نظیر هم داشت. همان‌طور که اشاره کردم صدای فرهاد، امضای خودش را دارد. او نه شبیه به فرد دیگری می‌خواند و نه دیگر خواننده‌ای پیدا شد که بتواند شبیه به او بخواند. در دهه‌های اخیر خوانندگان زیادی را داشته‌ایم که به تقلید سبک و صدای خوانندگان نسل طلایی موسیقی ایران در دهه۵٠ پرداختند اما کسی را نداشته‌ایم که بخواهد جا پای فرهاد بگذارد.
از سوی دیگر راز ماندگاری فرهاد را در آثارش می‌بینیم. خوانندگان پرشماری را داریم که با یک قطعه به شهرت فراوانی رسیدند، اما انتخاب بهترین اثر فرهاد کار چندان ساده‌ای نیست. نمی‌توان از «مرد تنها» گفت اما «هفته خاکستری» را فراموش کرد یا از «کودکانه» نام برد، ولی نظری به «سقف» نداشت. «وحدت»، «برف»، «گل یخ» و … هم کارهایی هستند که بسیاری از مردم ایران با هر یک از آنها خندیده‌اند، گریسته‌اند، عاشق شده‌اند و زندگی کرده‌اند. این درحالی است که فرهاد در ابتدا اصلا به زبان فارسی نمی‌خوانده و با گیتارش ملودی‌های غربی می‌نواخته و انگلیسی می‌خوانده است، اما آثاری که نام بردم، او را به ‌عنوان یکی از ستاره‌های موسیقی ایرانی در تاریخ ثبت کرده است.
از سوی دیگر فرهاد وسواس عجیبی در انتخاب شعر داشت و بسیار دقت می‌کرد اشعاری را برگزیند که بتواند بهترین خروجی را از حنجره‌اش داشته باشد. همچنین اگر از مخاطبان و دوستداران فرهاد سوال کنید، به احتمال زیاد وجه اشتراکی میان صحبت‌های‌شان پیدا می‌کنید مبنی ‌بر این ‌که فرهاد به‌گونه‌ای کلمات را ادا می‌کرد که در جان و روح آدم نفوذ می‌کرد.»
فرهاد مِهراد ۹ شهریور ۱۳۸۱ در پاریس درگذشت و ۱۳ شهریور همان جا در گورستان تیه به خاک سپرده شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.