داورهای خنداننده شو به هر قیمتی نخندند / طنز و کمدی با لودگی و مسخرگی فرق دارد

رضا رفیع بعدها با برنامه «قند پهلو» بین مردم چهره شناخته تری شد. شوخی های «خنداننده شو» بهانه ای شد برای این که از او بپرسیم مرز شوخی تا کجاست و قواعد یک طنز گل آقایی چیست؟ با ما همراه شوید...

چرا طنزها در این روزها این قدر سطحی و اینترنتی شده است؟

علمای علم کلام و فلسفه می گویند:"قبول الشیء قبول لوازمه"؛ یعنی وقتی یک چیزی را می پذیرید، اقتضائات ناگزیر آن را هم باید پذیرا باشید. از لوازم اینترنت و فضای مجازی، سرعت است. در مطبوعات و کار روزانه روزنامه هم این عامل وجود دارد، اما با این تفاوت که با عنصر "دقت" هم درآمیخته است؛ چون در نهایت، زیر نظر جمعی کارکشته و کاربلد شکل نهایی به خود می گیرد. در اینترنت اما این فضا حاکم نیست. هر کسی فضایی در اینترنت در اختیار دارد و هرچه دل تنگش بخواهد، می نویسد و از هیچ کانال نظارتی خاصی هم عبور نمی کند که به طرف بگوید اینجاش یا فلان جاش مشکل دارد و منطبق بر اصول طنزنویسی نیست؛ و اصلا طنز نیست. بدین خاطر است که اگر علم و احاطه نباشد، دانش و آگاهی لازم وجود نداشته باشد؛ مطالب به سمت ناپختگی و سطحی گری پیش می رود. البته از عنصر شتابزدگی و عجله نیز نباید غافل بود. متاسفانه نسل امروز، کمی بی حوصله و کم تحمل شده. حوصله مطالعه آن چنانی ندارد. دنبال مطالب فست فودی است. گاهی شده که می آیند در زیر مطالب خود من در اینستاگرام Instagram می نویسند که آقای رفیع، خلاصه بنویسید!

آیا به خنداندن مردم به هر قیمتی می شود گفت طنزپردازی؟

طنز بر خلاف لطیفه و جوک، فقط دنبال خنداندن نیست. مگر شهر هرت است؟! طنز، بیش از تبسم، با تفکر سر و کار دارد. تازه، در وجه تبسم زایی اش هم به یک لبخند قانع است. به زور نمی خواهد خنده بگیرد. چون لبخند از سر تفکر جاری می شود؛ نه تحکم. با اجبار نمی شود طرف را به سمت خندیدن هل داد. شاید یک دوست جوان بگوید که نخیر، می شود. ما کردیم شد. بله، اما این یک خنده سطحی است. یک تمرین و ورزش Sport برای خالی شدن انرژی های منفی و باز شدن چاکراهای منتهی به بزرگراه های روح و روان که بعضا دچار ترافیک سنگین اضطراب ها و استرس های مخرب است. اما این خنده چون زورکی و فشارکی است، دوام چندانی ندارد. با یک عطسه می پرد. گاهی نیز به موضع گیری منفی مخاطب منجر می شود و جبهه می گیرد. شما تصور کنید که درگیر هزار و یک گرفتاری و مشکل هستید، آن وقت یک نفر هی به زور به شما بگوید بخند.... عاشقانه..... بخند..... عاقلانه....... بخند هندوانه!...... خب شما عصبی می شوید. پشت چشمی نازک می کنید و غرزنان می گویید: شکمت سیره که این طور الکی می خندی!.... چرا؟.... چون هیچ رد پایی از وضعیت و موقعیت بغرنج خود را در خنده های او نمی بینید.طنز را اعتقادی به گرفتن خنده به هر قیمتی نیست. اصول و مبانی مشخصی دارد که ارزش های طنز به شمار می روند. مثل رعایت ادب، انصاف، وجدان، اخلاق، حق گویی، دوری از هتک حرمت و توهین و..... امثال این ارزش های انسانی و بشری که فقط مختص ما هم نیست؛ اما در دین ما مورد تاکید دوچندان قرار گرفته است. در یکی از همین برنامه های تولید خنده به هر قیمت نازل، طرف داشت در قالب خاطره گویی، از زشت بودن چهره مادرش می گفت و همه حاضران می خندیدند و قبل از آن ها خودش!..... خب من خیلی ناراحت شدم و اعصابم به هم ریخت. مادر، عشق است. نباید نازک تر از گل گفت. وگرنه سهراب نمی گفت: مادری دارم بهتر از برگ درخت!.....

خط قرمزهای طنز گل آقایی و طنز فاخر چیست؟

در پاسخ به پرسش پیشین، تا حدودی به این نکته اشاره کردم. طنز گل آقا صرفا سمبل یک طنز فاخر است که سلامت است و بدآموزی ندارد. وگرنه کلی تر می شود صحبت کرد و اساسا درباره طنز فاخر سخن گفت که خب حالا طنز گل آقایی هم یکی از نمونه هاش. نمونه های آزمایش شده اش!.... خط قرمزها عموما تحمیلی و دستوری نیست. چندتایی که به سیاست، امنیت ملی و مصالح کشوری مربوط است، ممکن است بخشنامه ای باشد و در همه کشورها هم هست؛ اما آن چیزهایی که فخامت طنز و ارزشمندی آن را سبب می شود، خط قرمزهای ادبی و اخلاقی و انسانی است. وجدان شما می گوید که در طنزت توهین‌ نکن؛ تهمت نزن؛ فحش نده؛ آبرو نبر؛ و......

آیا به شوخی هایی که به تازگی در خندوانه و مخصوصا در بخش خنداننده شو اتفاق می افتد؛ می توان نمره قبولی داد؟

ببینید؛ برای امتیاز دادن به یک برنامه یا بخشی از آن، نباید از عنصر مخاطب و هدف گیری برنامه، غفلت کرد. مخاطب این برنامه، بیشتر عموم مردم هستند و در این قد و قواره هم خوش درخشیده است. این یک نگاه منفی و نازل هم نیست؛ بلکه یک نگاه و نگرش تخصصی به موضوع است. در این حیطه و حوزه و در جلب مخاطب موفق بوده. هرچند که کم کم دیگر دارد معمولی و یکنواخت می شود و حتی من با اجراهایی در قالب استندآپ کمدی مواجه شدم که خیلی بی مزه یا سطح پایین بوده است. زمانی عروسک جناب خان از راه رسید و برنامه خوب خندوانه را از افتادن در دام کسالت و یکنواختی نجات داد و اگر دقت کنید، شخصیت جناب خان و دیالوگ های او به طنز نزدیک بود. شخصیت "محمد بحرانی" یک شخصیت ادبی و فرهنگی و طنزشناس و شعر بلد است. این ها را به خود او هم گفتم و خیلی دوستش دارم. طنز پخته و حساب شده، نجات دهنده هر برنامه فکاهه و کمدی و طنز است. رامبد جوان واقعا زحمت زیادی کشیده و می کشد و تلاش او ارزنده است. انرژی اجرای زنده او در کمتر کسی هست. خودم هم با افتخار مهمانش شدم. البته در دوره ای که تهیه کننده اش کاربلدتر به لحاظ آشنایی اش با طنز بود. من هنوز هم حامی حرکت خوب رامبد هستم و از سختی کارش اطلاع دارم. اما در بخش های جدیدی مثل خنداننده شو که استعدادهایی جدید و جوان وارد یک گود مفت رسانه ای می شوند؛ خیلی باید مراقب سلامت طنز بود که به هر قیمتی نخواهند داور و مخاطب را بخندانند. داورها هم نباید به هر قیمتی بخندند و امتیاز دهند.‌ چرا که بدآموزی دارد و بقیه خیال می کنند طنز درست یعنی همین!.... طنز و کمدی با لودگی و مسخرگی فرق و فاصله دارد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی