باش تا صبح دولتت بدمد

در این نوشتار آمده است: روز شنبه ۳۰ بهمن از سالن بازسازی شده و زیبای قدس در میدان ولی عصر بازید کردم. درست ماههای نخست آغاز به کارم بود. سینما Cinema پر بود از حادثه Incident و التهاب. چهار سال گروهی که زور در بازو و زر در تراز داشتند با همه توان کوشیده بودند برای نابودی بنای باشکوه سینمای ایران. در زیر آوار این شهر زلزله زده عملیات نجات آغاز شده بود. زلزله اما کاری بود. سالنهای سینمای ترک خورده یکی پس ازدیگری فرومی ریخت. در آن روزهای سخت سینمای قدس هم پس از چند سال مقاومت در حال فروریختن بود. طنین صدای مدیر سینما که می گفت اینجا را تبدیل به ( با پوزش) «توالت عمومی کنم سودش بیشتر است» همواره در گوشم بود و همچنان آزارم می داد. روز شنبه ۳۰ بهمن وقتی که در سرسرای با شکوه این بنای بازسازی شده گام بر می داشتم، پربودم دوباره از امید. سرشار از آرزوهای خوب برای سینمای ایران. بازگشایی سینمای قدس برایم نمادین بود. نماد شکوه سینمای دهه نود. نماد ناامیدی آنها که کوشیدند با همه زور و همه زرهایشان تا نباشد چیزی به نام سینمای ایران. و تا فروریزد بنای باشکوه فرهنگ هنر Art ایران . تا یکی یکی سالنهای سینمای ما بشود آن چیزی که گفته بود آن مدیر خشمگین سینمای آن روزگار پر حادثه.

و یک روز بعد در بالاترین طبقه مگامال در شهرک پر ازدحام و محروم از سینمای اکباتان، از کارگاهی دیدن کردم که به زحمت می شد از لابلای جمعیت پرشمار کارگر و مهندس معمارش رد شد. پر تعدادترین کارگاهی که در ایران دیده بودم. یک جهان شور برای برای رسیدن به اکران نوروزی. ده سالن سینمای فوق مدرنی که همراه با بیست سالن دیگر در تهران و شیراز و اصفهان می کوشند خود را به اکران نوروز امسال برسانند. و چنین است ماجرای دهها کارگاه شور انگیز سینمای در گوشه گوشه ایران پر هنر.

و در همین هفته پس از یک دهه شور جشنواره فیلم فجر با دوست پرتلاشم سید مصطفی ابطحی می رویم تا رونمایی کنیم از چندین سینمای سیاری که بخش از برنامه بزرگ «سینما سلام» در هزار شهر بی سینمای ایران است.

و این است راز و رمز خشم آنها که همه زرها و زروهاشان برای نابودی سینما را می بینند برباد فنا و نیستی. و امرز اما برای آنها روز تزویر است. تزویر برای توقف حرکت پرشتاب کاروان سینمای امید. دیروز سازمان سینمایی پس از بیش از شش ماه تلاش برای اصلاح روندها و ساختارهای سازمانی اش گواهینامه بین المللی مدیریت کیفیت ومشتری مداری را گرفت.

این روزها اما تلاش سازمان یافته ای شروع شده برای رهایی از حرکت پرشتاب کاروان امید سینمای ایران. در خواست عاجزانه برای توقف چرخ سینما که می چرخد با قدرت و اقتدار. می چرخد و پودر می کند در لابلای چرخ و دنده هایش همه دسیسه ها را . دهها سالن سینما در دست ساخت است. کارگاههای تولید سینمای ایران پر است از شور و شعف. شاگردان مدرسه ملی سینمای ایران سرشارند ازامید برای فردایی روشن. چراغ هنر و تجربه یکی یکی در شهرهای مختلف روشن می شود. سیدرضا میرکریمی به همراه دهها نفر از نام آوران سینمای ایران در تدارک بزرگترین جشن جهانی سینما ایران است. صف اکران نوروزی طولانی است. دهها درخواست تازه فیلم اولی و دومی در راه است. بزرگان سینما فرمان نور می دهند و حرکت. و این است گواهینامه صداقت و امید برای همه کسانی که در این سالها کوشیدند به مهر برای شکوه سینمای ایران. برای اعتلای میهن عزیز اسلامی. برای ایران با شکوه. و این حرکت ادامه دارد. و این چرخ همچنان می چرخد با اقتدار. دهه نود دهه شکوه سینمای ایران است. دهه سینمای امید است. و این راه ادامه دارد…

باش تا صبح دولتت بدمد

کاین هنوز از نتایج سحر است

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.