فرشته شعر پرواز ! + عکس
حوادث رکنا: زندگی گاهی مسیرهایی غیرمنتظره را برای انسانها میسازد که با حادثهای تلخ و ناگهانی، رویاهایشان را به هم میریزد. داستان دلخراش خانواده سید ابوالفضل، روایت درد و غم از دست دادن همسر و مادر مهربانی است که در میانه یک سفر معنوی، به ناگاه از میان آنها پر کشید.
به گزارش رکنا،زن جوان پس از زیارت حرم مطهر امام رضا (ع) حال و هوای عجیبی داشت ، افسوس او و شوهرش نمیدانستند شبح مرگ بر جاده تاریک راه شان سایه افکنده است.
سوز سرمای این روزهای پاییزی،برای آقا سید ابوالفضل،گرمایی میخواهد به وسعت بغضی از غم در گلویش شکسته و صدایی که در بغض، خانه کرده تا بتواند حرف دل بگوید.
مرد ۴۳ ساله میگوید: این کوچه را بدون حضور سیده زهرا چگونه بخواهم وقتی با او همگام و همراه و پیوسته عاشق زندگی قشنگ مان را چه رویایی ساختیم، حاصل زندگی آنها دو فرزند به نامهای آقا طاها ۱۷ ساله و مهرانا خانم ۷ ساله است.
زن جوان شاعر بود،روانشناس بود و معلمی که حس دست نوازشگر محبت بر سر دانش آموزانش یادگاری مانده است، تمام دنیای او دو فرزندش بودند ، همیشه لبخندی بر چهره داشت.
سید ابوالفضل را با همه وجودش دوست داشت و تکیهگاهی محکم برای مرد زندگیاش بود، مرد جوان میگوید: در کلبه تنهایی ام این روزهای سخت،سرمای بدترین برگ ریزان پاییز عمرم را لمس میکنم، اشکهایش را پاک میکند و شمرده شمرده ادامه میدهد: میخوانمش، بیاید و دوباره در ساحل محبت،دست هم را بگیریم و قدم بزنیم.
سید ابوالفضل ناصری، رئیس بانک سپه مرکزی شهرستان قاینات در خراسان جنوبی است، چهارشنبه هفته قبل بیست و یکم آذر به عشق زیارت حرم مطهر امام رضا (ع) با خانواده راهی مشهد شدند.
سیده زهرا نذر زیارت داشت و به سید ابوالفضل میگفت: نذر من این است ، میخواهم فقط به گنبد طلای حرم نگاه کنم،لحظهای که در صحن حرم چشمش به کبوتری افتاد خندید و گفت: ببین چه رها و آزاد پرواز میکند،خوش به حالش.
سید ابوالفضل و خانواده اش عصر جمعه به راه افتادند تا شهر خودشان برگردند، در مسیر، سیده زهرا میگفت این سفر خیلی خوش گذشت و انگار روحمان جلا گرفت.
خودرو سراتو مشکی در جاده تربت حیدریه به گناباد حرکت میکرد و ناگهان حادثهای تلخ رخ داد، خودرو با یک قلاده سگ در جاده تاریک برخورد کرد،سگ زیر خودرو گیر کرده بود و راننده جوان سعی میکرد خودرو را در حال تعادل نگه دارد،آرام آرام خودرو را به حاشیه جاده هدایت کرد، میخواست در شانه خاکی جاده توقف کند.
اما مقداری خاک در کنار جاده ریخته بودند و خودرو با برخورد به این تپه واژگون شد.
سید ابوالفضل به سختی خودش را از زیر خودرو بیرون کشاند، همسرش و پسرش را میدید، هراسان دنبال دخترش میگشت. در آن لحظه با صحنهای معجزه آسا مواجه شد، دختر ۷ ساله روی تپه خاک نشسته بود و میگفت بابا من اینجا هستم ، حالم خوب است.
در این حادثه سیده زهرا انوری،شاعر و نخبه ۳۹ ساله و پسرش سید طاها که امسال پشت کنکوری است به شدت آسیب دیدند، با حضور پلیس و نیروهای امدادی پیکر 2 مصدوم حادثه به بیمارستان تربت حیدریه انتقال یافت.
سیده زهرا روز بعد جان خود را از دست داد و پسرش با توجه به شدت آسیب تحت مراقبتهای ویژه پزشکی قرار گرفت، همه عکسهایی که آقا سید ابوالفضل و همسرش در صفحه مجازی خود گذاشتهاند با شعرهای زن جوان تزئین شده اند.
سید ابوالفضل میگوید: سیده زهرا میگفت برای شب یلدا یک شعر ویژه می گویم و میخواهم مهمانی بگیرم،شب یلدای فرشته شاعر با شعر پرواز به اوج آسمانها سروده شد .
روح این زن مهربان،دلسوز و نوع دوست که در امور خیریه نیز حضوری پررنگ داشت شاد و یادش گرامی باد.
برای سلامتی سید طاها هم صلواتی میفرستیم.
خدا به آقا سید ابوالفضل و فرزندانش صبر عنایت فرماید.
خبرنگار : غلامرضا تدینی راد
ارسال نظر