آیا فرهادی باید از اسکار انصراف دهد؟

موافقان این نظر حتما یادشان هست که در دهه ۶۰ در اوج دشمنی دو کشور، تیم های ورزشی ایران با امریکا برخوردی خصمانه داشتند تا جایی که محمدحسن محبی که فینال کشتی قهرمانی جهان را به امریکایی باخته بود، هنگام نواخته شدن سرود ملی امریکا به اعتراض از سکو پایین آمد و صحنه را ترک کرد. مدالش را پس گرفتند و ایران تا مرز محرومیت پیش رفت.

بعدها مسئولان ورزشی و غیر ورزشی دیدند این حرکات نسنجیده، گل به خودی است و بعدترها هیچکس مسئولیت حرکت محبی را نپذیرفت، حتی کسانی که به او امر کرده بودند. پس در ادامه، تمام ورزشکارانی که در چنین‌موقعیتی فرار Escape گرفتند، سرجایشان ایستادند و قاعده بازی را مراعات کردند.

پیشنهاد این دوستان به اصغر فرهادی اولین و سردستی ترین پیشنهادی است که ممکن است به ذهن یک آدم عصبانی برسد. طبعا اگر اینان مربی فوتبال بودند با اولین ناداوری تیمشان را از زمین بیرون می کشیدند. اقدامی نسنجیده که جز از سر عصبیت و خشم و بی منطقی آنی رخ نمی دهد.

دوستان عزیز! کمی تامل کنیم بد نیست. بیرون کشیدن فیلم و اعتراض فرهادی به تصمیم ترامپ، تاثیر مشخصش چیست؟ الان فکر می کنید اعتراض احتمالی فرهادی، چنان موجی ایجاد می کند که امریکا را به لرزه در می آورد و مشت محکمی بر دهان ترامپ Trump می زند؟ ساده لوحی است اگر بگوییم بله.

طبعا ترامپ در میان هنرمندان امریکایی، مخالفان بسیار دارد که نمونه های ابراز مخالفت های علنی آنان را در رویدادهای سینمایی ماه های اخیر دیدیم. بعید می دانم مراسم اسکار امسال هم از این قاعده مستثنی باشد.

اما اتفاق بهتر چیست؟ آیا اگر ما در قلب امریکا با نماینده مان حاضر باشیم و نام کشورمان در آن نقطه دنیا با یک محصول فرهنگی به زبان بیاید بهتر نیست؟ آیا این تقابل بهتری با سیاست های غیر منطقی ترامپ نیست؟ آیا اینکه ما با یک محصول فرهنگی برجسته، که توانسته بین ۵ فیلم غیر انگلیسی زبان برتر دنیا باشد کشور خودمان را یادآوری کنیم، بهتر نیست؟ آیا این حمایت بهتری از هموطنان نیست؟ آیا اینکه به رغم دستور ترامپ، یک ایرانی با فیلمش درمیان بزرگان سینمای امریکا حضور دارد، اتفاق مهم تری نیست؟ در آن صورت آیا خود به خود سیاست های ترامپ دچار خدشه و لرزه نمی شود؟

اگر حرکات اعتراضی بی منطق و بی تاثیر را ترجیح می دهیم، پس تفاوتمان با ترامپ چیست؟ آیا جنس این پیشنهاد از جنس تفکر و دستور ترامپ نیست؟ همه می دانند که این حرکت اعتراضی به فرض آنکه انجام شود، کاملا مصرف داخلی دارد. مثلا شاید تندروهای رادیکالی مثل صاحبان این پیشنهاد را راضی کند. وگرنه بعید می دانم این اقدام برای امثال برخی روزنامه ها و سایت های همیشه دلواپس، جذاب باشد. آنها از دل همان حرکت اعتراضی چیزی بیرون میکشند که به فرهادی بتازند یا او را منتسب به جایی و چیزی کنند‌. مثلا اینکه او چون می دانسته که جایزه نمی برد، خواسته که از چنین فضایی سوءاستفاده کند و از این نمد برای خود کلاهی ببافد!

و اما بهترین اتفاق چیست؟ به هرحال برخی شانس فروشنده را برای دریافت اسکار زیاد نمی دانند ولی من فکر می کنم این فیلم اتفاقا شانس بالایی دارد. ولی در بدترین حالت، در میان‌پنج کاندیدا، همان بیست درصد شانس فرهادی می تواند بهانه خوبی باشد برای آنکه فکر کنیم اگر این اتفاق بیفتد چه موقعیت بی نظیری است. موقعیتی طلایی برای آنکه یک بار دیگر فرهادی، صلح طلبی و تمدن و فرهنگ ایرانی را به رخ بکشد و از یک تریبون به شدت پرمخاطب جهانی، ایران را در قلب فرهنگی امریکا سربلند کند.

من به خاطر همان شانس حداقل بیست درصد، ترجیح می دهم فرهادی را در میان بزرگان سینمای جهان، حاضر ببینم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.