افشای اتفاقی فجیع ترین قتل عام 3 عضو خانواده در تهران / فقط جنازه دختر در اسید ذوب شد! + عکس

به گزارش رکنا،آنها ۴۰ روز اجساد زن و مرد میانسال  را در حمام خانه نگه  داشتند تا در فرصتی مناسب آنها را سر به نیست کنند.

بقایای جسد دخترجوان در حالی در بشکه اسید  در حمام پیدا شد که بخش های زیادی از آن در اسید حل شده بود.

جنایت تکان دهنده در طبقه پنجم آپارتمان وحشت

رسیدگی به این پرونده از 16 اسفند ماه سال ۹۹ با افشای جنایتی فجیع در شرق تهران آغاز شد. پسر جوانی که هراسان بود به پلیس آگاهی رفت و  از جنایتی  فجیع که دوستش نیما  و دختر مورد علاقه اش الناز رقم زده بودند پرده برداشت .

وی گفت: من نیما را چند سال است که میشناسم و با او دوست هستم.او  به تازگی با دختر جوان و  پولداری به نام الناز آشنا شده و به خانه آنها در شرق تهران رفت و آمد دارد .آن روز با آنها بیرون رفته بودم اما کیفم در ماشین آنها جا ماند. به همین خاطر مقابل در خانه الناز رفتم تا کیفم را از آن‌ها پس بگیرم. من نیاز به استفاده از سرویس بهداشتی داشتم .به همین خاطر بالا رفتم و  از بوی تعفنی که در خانه پیچیده بود شوکه شدم .من میخواستم به سرویس بهداشتی بروم اما به اشتباه در حمام را باز کردم و با صحنه وحشتناکی روبه رو شدم. جسد مادر و ناپدری الناز در حمام قرار داشت. من در را بستم و سکوت کردم .اما همان موقع نیما راز وحشتناکی را برایم برملا کرد. او گفت با همدستی دوستش مهران و الناز ، مادر،  خواهر و ناپدری الناز را کشته اند.  او از من خواست تا برایشان بیل و کلنگ ببرم تا بتوانند اجساد را دفن کنند.

وی ادامه داد:  من لحظه ای تصویر اجساد از مقابل چشمانم پاک نمیشد و به شدت ترسیده بودم. به همین خاطر تصمیم گرفتم ماجرا را به پلیس اطلاع دهم.

کشف بقایای 3 جسد در حمام

 به دنبال اظهارات پسر جوان، ماموران به خانه مورد نظر که آپارتمانی در طبقه پنجم یک ساختمان بود رفتند. اما کسی در خانه نبود .شواهد نشان می‌داد الناز و پسر مورد علاقه‌اش پس از گشودن در گاوصندوق و دستبرد به آن و دزدیدن دو خودرو لوکس مادرشان محل را ترک کرده‌اند .مأموران در بررسی حمام با اجساد متعفن مادر ۴۲ ساله الناز و ناپدری اش روبه رو شدند که  بیش از یک ماه  از مرگ آنها گذشته بود.

 ماموران در بازرسی حمام با بشکه های مشکوک روبه رو شدند و در بررسی آن با بقایای جسدی  مرموز مواجه شدند که در بررسی ها روشن شد متعلق به خواهر ۲۰ ساله الناز ، الهام بوده که در اسید از بین رفته و فقط  یک پای او باقی مانده بود.

با افشای جنایت تکان دهنده ،تلاش برای ردیابی دختر و پسر جوان آغاز شد و ماموران آنها را ردیابی و بازداشت کردند.

اعتراف به جنایت خانوادگی

 الناز در بازجویی‌ها به قتل با اجیر کردن دوست نیما به نام مهران و پرداخت ۲۵۰ میلیون تومان به او اعتراف کرد.

 الناز در بازجویی ها گفت :پدر و مادرم سالها قبل از هم جدا شدند و من با پدرم زندگی می کردم .تا اینکه چندسال  قبل بار دیگر مادرم را ملاقات کردم . من در این مدت با پسر جوانی ازدواج کردم و صاحب فرزند شدم. اما ما با هم توافق نداشتیم. به همین خاطر از همسرم  جدا شدم و تصمیم گرفتم با مادر و خواهرم زندگی کنیم. اما مادرم در این مدت با مرد جوانی ازدواج کرده بود . من به خانه مادرم رفتم اما بعد از مدتی اختلاف های من و مادرم با هم شروع شد . تا اینکه با نیما آشنا و به او علاقه مند شدم، او با حرف هایش مرا اغفال کرد. او می گفت می توانیم دو خودرو گرانقیمت مادرم را بدزدیم و با آن زندگی مان را سر و سامان دهیم .نیما  میگفت دوستی دارد که  می‌تواند در این ماجرا به ما کمک کند .مهران  دوست نیما بود و گاهی اوقات به خانه ما رفت آمد داشت. قرار شد ۲۵۰ میلیون تومان به او بپردازیم.

زن مطلقه ادامه داد: ما از سه  ماه قبل قرار بود نقشه را اجرا کنیم  اما هر بار مشکلی پیش می آمد .آخرین بار ۴۰ روز قبل در شبی که نیما مهمان خانه مان بود مهر ان از ما  خواست از بیرون غذا سفارش دهیم و غذای مادر، خواهر و ناپدری ام را مسموم کنیم.او  به ما گفته بود از غذا های مسموم نخوریم. ما غذا را به آنها دادیم. خواهرم روی کاناپه خوابش برد و مادر و ناپدری ام  به اتاق خواب رفتند. همان موقع بود که مهران به خانه مان آمد تا در گاوصندوق را باز کند، اما او یک باره سراغ خواهرم رفت و او  را با شارژر تلفن همراه خفه کرد.من و نیما شوکه شده بودیم. چند ساعت از این ماجرا گذشته  و نزدیک صبح بود که ناپدری ام از اتاق خارج شد و مهران با گلدان به سر او کوبید. وقتی مادرم از شنیدن سر و صدا بیدار شد و از  اتاق بیرون آمد مهران جامی را  به سرش کوبید. من و و نیما نمی دانستیم چه کار کنیم. مهران پیشنهاد داد تا برای از بین بردن جسد ها آنها را در حمام بگذاریم و به رویشان یخ و کافور بریزیم . صبح  روز بعد او با  یک بشکه اسید  به خانه مان آمد. میخواستیم اجساد مادر  و ناپدری  ام را در بشکه اسید  بگذاریم اما آنها متورم شده بودند و در بشکه جا  نشدند. به همین خاطر فقط جسد الهام را در اسید گذاشتیم تا از بین برود.اما چون پای او در بشکه جا نمی شد،پا را قطع کردیم.  اسید به آرامی جسد را حل میکرد و ما وقت کافی برای آن نداشتیم.به همین خاطر از انداختن اجساد مادر و ناپدری ام در اسید منصرف شدیم.  حدود ۴۰ روز از قتل گذشته بود  و ما نمیدانستیم چه کار کنیم تا اینکه دوست نیما مقابل خانه مان آمد و به ماجرا پی برد.

 با اظهارات تکان دهنده الناز، نیما تحت بازجویی قرار گرفت و گفت : پدرم برج ساز است و وضع مالی خوبی دارم .من نیاز مالی نداشتم اما دوستم مهران با حرف هایش مرا فریب داد. او می گفت قرار نیست کسی را بکشد و فقط می خواهد به گاوصندوق دستبرد بزند. اما او ،مادر ، خواهر و ناپدری نامزدم را کشت. بعد از قتل ها من به همراه الناز و مهران فراری بودیم تا اینکه دستگیر شدیم.

 در ادامه مهران در حالی تحت بازجویی قرار گرفت  که آثار سوختگی روی سرش نمایان بود.

وی  به سه  قتل اعتراف کرد و گفت: هنگام انتقال جسد الهام به  بشکه، اسید به روی سرش پاشیده و دچار سوختگی شده است .

وی گفت:  از طرف الناز و نیما برای قتلها اجیر شده بودم.

وی ادامه داد: طبق نقشه الناز و نیما غذای مسموم را به قربانی ها خوراندند و من در ماشینم سر خیابان نشسته بودم و مشروب میخوردم. من وقتی وارد خانه آنها شدم که مست بودم و حال طبیعی نداشتم .

متهمان در دادگاه

 با اعتراف متهمان برای مهران به اتهام  سه جنایت و برای الناز و نیما به اتهام معاونت در سه قتل کیفرخواست صادر و پرونده شان به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.

سپس  مهران 21ساله در جایگاه متهم ایستاد  و گفت :من هر سه قتل را قبول دارم اما وقتی میخواستم الهام را بکشم و سیم شارژر موبایل را دور گردنش انداختم، یک طرف آن را نیما به دست گرفت و ما باهم الهام را کشتیم. اما  مادر و ناپدری  الناز را خودم به تنهایی کشتم .

سپس الناز در حالی که اشک می ریخت روبه روی قضات ایستاد و  ادعای عجیبی را به عنوان انگیزه جنایت  مطرح کرد.

وی  گفت: مادرم وقتی از پدرم جدا شد با یک مرد افغان که چندین سال از خودش کوچکتر بود ازدواج کرد .وقتی برای زندگی پیش مادر و خواهرم رفتم متوجه شدم مادر و  ناپدری ام ،خواهر کوچکم را مجبور به تن فروشی می کنند. من سر این موضوع چندین بار با آنها درگیر شدم اما آنها بی اهمیت به من سعی داشتند خواهرم را وادار به این کار کنند .من در این باره با نیما صحبت کردم و از او کمک خواستم . تا اینکه آخرین بار نیما پیشنهاد داد آنها را بکشیم تا خواهرم از این وضعیت خلاص شود .ما قصد کشتن خواهرم را نداشتیم اما چون می دانستم الهام دختر احساساتی و وابسته به مادرم است، مطمئن بودم بعد از قتل  مادر و ناپدری ام او ما را لو میدهد. به همین خاطر تصمیم گرفتیم او را هم بکشیم تا از این زندگی خلاص شود .

وی که به شدت گریه می کرد ابراز پشیمانی کرد و گفت این زندگی دیگر برایش معنایی ندارد.

وقتی نیما در جایگاه متهم ایستاد اظهارات مهران را قبول نکرد و او را دروغگو خواند.

وی  گفت :اصلا قرار نبود قتلی در آن خانه رخ دهد. مهران یکباره دست به قتل ها زد و ما را گرفتار کرد.او حالا  به دروغ می گوید من هم در قتل الهام شریک بوده ام.

وی در تشریح ماجرا گفت: مهران گفته بود آن شب پنج غذا سفارش دهم . وقتی پیک غذاها را مقابل در آورد من به  بهانه تحویل گرفتن غذاها به حیاط  رفتم و سه غذا را مسموم کردم.وقتی الهام روی کاناپه به خواب رفته بود مهران بالا آمد و او را خفه کرد. سپس به تنهایی مادر و ناپدری الناز را کشت.ما برای اینکه همسایه ها متوجه ماجرا نشوند صدای ضبط را زیاد کرده بودیم. جسدها را به حمام بردیم تا در فرصتی مناسب آنها را سر به نیست کنیم. چون خانه آنها در طبقه پنجم بود جرات نکردیم جسدها را از خانه خارج کنیم. چون ممکن بود یکی از همسایه ها ما را ببیند و ماجرا لو برود.

وی درباره لو رفتن ماجرا گفت: آخرین بار دوستم برای گرفتن کیفش که در ماشین او  جا مانده بود مقابل خانه الناز آمد.او بالا آمد و به خاطر بوی تعفنی که در خانه پیچیده بود به ماجرا مشکوک شد. او وقتی در حمام را باز کرد پای قطع شده الهام را دید و شوکه شد. او چند روز بعد ما را لو داد.

 با پایان اظهارات  ضدونقیض متهمان  و ادعای تازه مهران ، عنوان اتهامی نیما تغییر و ادامه جلسه به  خاطر طولانی شدن دفاعیات متهمان به بعد موکول شد.

دومین جلسه

در دومین جلسه رسیدگی به این پروند و با تغییر عنوان اتهامی نیما، وی و مهران به اتهام مشارکت در قتل و الناز به اتهام معاونت قتلها از خود دفاع کردند.

در ابتدای جلسه مهران اظهارات قبلی اش را تکرار کرد و مدعی شد با همدستی نیما ،الهام را کشته است.

سپس نیما به دفاع پرداخت و گفت: من در هیچ کدام از قتلها شرکت نداشتم. اصلا قرار نبود قتلی رخ دهد. وقتی مهران با حال مستی وارد خانه شد به گمانم دچار جنون شد و دست به سه قتل زد.

وکیل وی نیز گفت: موکلم در قتل الهام دستی نداشته و اتهام وی معاونت در قتل است. اتهام مباشرت در قتل را قبول نداریم.

وقتی الناز روبه روی قضات ایستاد ادعای جدیدی را مطرح کرد.

وی گفت: من اصلا در جریان نقشه قتلها نبودم و قرار نبود کسی کشته شود.آن شب نیما و مهران به من مشروب خوراندند و گمان می کنم در مشروب ماده ای مرموز ریخته بودند. چون از خودم اراده ای نداشتم .من فقط شاهد کشته شدن مادر،خواهر و ناپدری ام بودم.

با پایان دفاعیات متهمان، قضات ادامه جلسه را به بعد موکول کردند که سه شاهد به دادگاه احضار شوند تا نقش متهمان ردیف دوم و سوم در این سه جنایت آشکار شود.

وبگردی