قتل مادر با شال آبی توسط پسر ناخلف / نظر روانشناس + عکس بازسازی صحنه جرم

تصویر متهم در حال بازسازی صحنه قتل

به گزارش رکنا، صبح یکم شهریور ماه سال ۱۴۰۰ مردی با پلیس تماس گرفت و در حالیکه هراسان بود گفت:  برادرم نیما که ۱۷ سال دارد با من تماس گرفته و می گوید مادرمان  را به قتل رسانده است . برادرم در حال ترک مواد مخدر بود و می ترسم بلایی سر مادران آورده باشد.

با این تماس ماموران پلیس به خانه مورد نظر  در منطقه مارلیک کرج رفتند و نیما پس از گشودن در آپارتمان به قتل مادر خود اعتراف کرد .

مأموران پلیس در بازرسی آپارتمان با جسد زن میانسال در حمام روبه رو شدند که سرش در یک سطل آب قرار داشت و یک شال آبی دور گردن او پیچیده شده بود.

 جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پسر نوجوان تحت بازجویی قرار گرفت .

جزئیات قتل مادر به دست پسر نوجوان کرجی

وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: از مدتی قبل به مواد مخدر اعتیاد داشتم تا اینکه  با اصرار مادرم تصمیم به ترک گرفتم .من به خاطر ترک مواد در خانه بودم و مادرم از من پرستاری می کرد .یک روز قبل قصد خودکشی داشتم اما زنده ماندم و اعصابم به هم ریخته بود.آن روز صبح از خواب بیدار شدم و به مادر گفتم قصد دارم او را بکشم. مادرم فکر می کرد با او شوخی می کنم .اما من شالی را دور گردنش پیچیدم. وقتی مادرم بی حال شد برای اینکه از مرگ او مطمئن شوم او را به داخل حمام کشاندم .یک سطل را از آب پر کردم و سر مادرم را در سطل آب فرو بردم .سپس با برادرم تماس گرفتم و به او گفتم مادرمان را کشته ام .

وی درباره انگیزه قتل گفت : مدت‌هاست که به بیماری اعصاب و روان مبتلا هستم. من همیشه از مادر م متنفر بودم .از دو سال قبل که مادرم از پدرمان جدا شد تنفر من از مادرمان بیشتر شد. در این مدت ۷ بار دست به خودکشی زدم .من با مصرف ترامادول و یکبار هم با تزریق  آمپول هوا می خواستم خودم را بکشم .اما زنده ماندم. یکبار شاهرگم را زدم و آخرین بار می خواستم خودم را حلق‌آویز کنم که زنده ماندم. ما وضع مالی بدی داشتیم و من  هربار که  از مادرم پول می خواستم او  به من پول نمی داد. به همین خاطر با اون مشکل داشتم. آن روز صبح وقتی از خواب بیدار شدم یکباره تصمیم به قتل او گرفتم.

 به دنبال اعتراف های پسر نوجوان و بازسازی صحنه جرم وی  به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان پزشکی قانونی پس از معاینات بالینی اعلام کردند اگر چه نیما  به بیماری اعصاب و روان مبتلا است اما جنون ندارد و سلامت روان وی را تایید کردند .

 به  این ترتیب قرار شد پسر نوجوان به زودی در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کند. این در حالی است که پدربزرگ و مادربزرگ وی برای او حکم قصاص خواسته‌اند.

چگونگی برخورد با بیماران روانی

 فاطمه تقوی نصرآباد، کارشناس امور بیماران روانی در این خصوص نوشت:

هـیچ انسانی در برابر امراض روانی مصونیت ندارد و در عصر حاضر اختلالات روانپزشکی بسیار شایع هستند که در صورت تشخیص و درمان به موقع قابل کنترل است.نحوه رفتار اعضای خانواده ،اطرافیان ودوستان با فرد دارای اختلالات روانی نقش بسیار مهمی در بهبود وکاهش عوارض بیماری دارد، دربرخورد ورفتار با این بیماران بهتر است موارد ونکات زیر را رعایت کنیم.

انکار بیماری روانی چه از سوی بیمار و چه اطرافیان وی به یک اندازه می تواند فرآیند بهبود و درمان را به عقب بیندازد؛ پس پذیرش بیماری گام نخست در درمان است.

برداشت ها و تلقی های غلط و نادرستی که در میان خانواده ها درباره بیماری روانی و برخی از اختلال های روانی وجود دارد یکی از عوامل شدت یافتن بیماری است.

بیمار روانی رفتار خود را کاملا طبیعی و عادی می داند. درک این نکته از سوی اطرافیان بیمار سبب می شود تصوراتی از این دست که بیمار آنها را فریب داده و یا از روی قصد، آزارشان می دهد در ذهنشان از بین برود.

بیمار روانی دارای چرخه خاص خود است؛ به این معنا که می تواند از اختلالات سبک تا بحران های بزرگ را دربرگیرد و رفتار افراد با بیمار، با توجه به ویژگی های بالینی نوع بیماری، روش خاصی را می طلبد.

صبر و شکیبایی و حوصله زیاد در برخورد با یک بیمار روانی کمک بزرگی به بهبودی وی است. در مقابل عصبانی شدن و بی حوصلگی به خرج دادن می تواند بیماری را تشدید کند.

از سویی گفتگو با بیمار در مورد هر موضوعی که دوست دارد باعث می شود تا او آزادانه سخن بگوید و این مسئله بین شما و بیمار صمیمیت به وجود می آورد و از سوی دیگر، سبب می شود تا بیمار خودر ا تنها احساس نکند و در مورد بیماری خود دچار توهم نشود.در گفتگو با بیمار درک این نکته ضروری است که در کوتاه مدت و خیلی سریع نمی توان دیدگاه بیمار را تغییر داد.

دادن این اطمینان به بیمار که شما می خواهید با وی رابطه صمیمی برقرار کنید و خود شما هم تافته جدا بافته از او نیستید و در معرض بیماری یا مشکلات روانی مشابهی قرار دارید منجر به یک اطمینان دو سویه میان شما و بیمار می شود

فشار آوردن به بیمار و توصیه مرتب به او که این کار را بکن و آن کار را نکن یا گفتن جملاتی از این دست که آیا تو نمی خواهی خوب شوی؟ می تواند سبب واکنش منفی بیمار شود.

در برخی از خانواده ها به علت پایین بودن سطح سواد فرهنگی از عنوان برخی از بیماری های روانی برای انگ زدن (برچسب) به بیمار استفاده می شود یا اختلال روانی وی را مرتب به رخش می کشند که این مورد فرآیند درمان را مشکل، پیچیده و طولانی می کند.

یکی دیگر از عوامل کمک کننده در بهبود وبازتوانی این بیماران ،آموزش روانی خانواده است ،آموزش روانی نیاز مهم خانواده‌هایی است که از بیماران روان پریش و مزمن مراقبت می‌کنند که آن‌ها را در درک فرآیند بیماری یاری می‌کند.وبه صورت فرآیند منتقل کردن اطلاعات در مورد مدیریت بیماری و علائم آن به روشی که توسط فرد درک و انجام شود، تعریف می‌شود.

هدف آموزش روانی خانواده پیشگیری از عود علائم شدید بیماری و تسهیل در بازگشت دوباره آن‌ها به اجتماع خانوادگی شان در ارتباط با عملکرد اجتماعی و شغلی آن‌هاست.

هدف دیگر مرتبط با این برنامه‌ها حمایت از خانواده بیماران است. خانواده‌ها در خلال درمان و مراقبت‌های طولانی مدت از بیمارشان درگیر مشکلات اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی می‌شوند.

عشق و حمایت خانواده می‌تواند در درمان و بهبودی وی نقش مهمی داشته باشد، آگاهی از بیماری، امید دادن و تشویق، زیر نظر گرفتن علائم و شرکت در مشاوره‌های درمانی به فرد بیمار کمک می‌کند و خانواده‌ها با تشویق بیمار به خاطر کارهای مثبت و موفقیت‌هایی که به دست می‌آورد (هر چقدر هم کوچک باشد) به وی احساس عزت نفس می‌بخشند.

نتیجه آنکه اختلالات روانی یا رفتاری در جوامع مختلف انسانی کم و بیش مشهود است و بسیاری افراد در زندگی امکان ابتلا به ناراحتی های روانی را دارند. رفتار مناسب و منطقی با کسانی که از نظر روانی آسیب دیده اند می تواند در بهبود یا در اصلاح رفتار بیمار نقش اساسی داشته باشد. در برخورد با بیمار روانی رفتار افراد باید از شکیبایی و متانت و پختگی لازم برخوردار باشد.

هرگز نباید رفتار ما با بیمار روانی همراه با پرخاشگری و استهزا و تحقیر و ترحم باشد؛ بلکه باید اعتماد به نفس و عزت نفس را که از پایه های اصلی بهداشت روانی است به بیمار انتقال دهیم.