وحشت 3 جوان تهرانی در چند منطقه لوکس تهران / گفتگو با قربانیانی که با قمه تهدید شدند
حوادث رکنا: 3 جوان تهرانی که قربانی گوشی قاپی شده اند از ترس های شان در مناطق بالای شهر تهران گفتند.
دو هفته پیش، روز یکشنبه حدود ساعت ۷ عصر، در پارکی در منطقه شهرک غرب از سه نفر گوشی دزدیده میشود.
به گزارش رکنا، در پارک روی نیمکتی نشسته بودند که سارقان با قمه به آنها حمله کردند. هر سه قربانی این سرقت، مجبور شدند گوشیهایشان را به سارقان بدهند. گوشیهایشان از نظر مالی حدود ۵۰ میلیون تومان ارزش داشت. سارقان هم سه نفر بودند. گوشیها را که به سرقت بردند، یک ساعت بعد یکی از همین سارقان در حال ارتکاب مجدد سرقت گوشی، توسط ماموران اداره آگاهی دستگیر شد.
یکی از این سه قربانی که دست بر قضا دو گوشی هم به همراه داشته حالا میخواهد برای «اعتماد» از اتفاقاتی که برایش در عرض سه سال پشت سر هم افتاده است؛ صحبت کند. داستان سرقت از او سر دراز دارد و همین باعث شده در دلش ترسی رخنه کرده و نخواهد نام و نشانی از او برده شود.
دو سال پیش
«سال ۹۸ در فصلی سرد؛ خیابان مقدس اردبیلی…»
۳۲ سال دارد و مهندس عمران است. از این سرقتها که هر ساله برای او رخ میدهد، خسته است. به سه سال پیش برمیگردد و از اولین سرقتی که شباهتی نیز به یک کلاهبرداری داشته، میگوید: «سال ۹۸ دوتا گوشی آیفون از خارج از کشور خریدم و آوردم ایران. یکی از این گوشیها را در سایت دیوار برای فروش گذاشتم تا اینکه یک بنده خدایی مراجعه کرد و خواست گوشی را بخرد.» به من گفت؛ فردا مبلغ را برایتان از طریق شماره حساب شبا واریز میکنم، ولی شما گوشی را از الان به من بدهید.
من هم به او گفتم که ابتدا کل مبلغ گوشی را واریز کنید و بعد گوشی را به شما میدهم. فردای آن روز من خانه نبودم و برای کاری از خانه خارج شده بودم. همان آقای خریدار، عکس فیش واریزی را برای مادر من ارسال کرد، چون آگهی از طریق خط مادرم منتشر شده بود. خلاصه مادر من هم چون مبلغ به حسابش واریز نشده بود ولی عکس فیش واریزی را از همان آقای خریدار دریافت کرده بود سریع به بانک آینده شعبه مقدس اردبیلی میرود و فیش را به آنها نشان میدهد.
فیش از طریق بانک چک میشود و آنها این فیش را تایید میکنند. تا غروب که من به خانه برسم از مبلغ واریزی به حساب مادرم هیچ خبری نبود. دو روز هم گذشت خبری نشد.
حالا نگویید این فیش تقلبی بوده. مبلغ گوشی آیفونی که من از خارج آورده بودم ۲۰ میلیون تومان بود، آخرین مدل همان سال گوشی آیفون یعنی ایکسمکس. خلاصه پیگیریهای ما به جای خوبی نرسید که این آدم دستگیر شود. کار ندارم، این موضوع گذشت تا دوباره یک گوشی از من سرقت شد.
یک سال پیش
«مهر ماه سال ۹۹؛ میدان کاج…»
یادش که میافتد ناراحت میشود، عصبانی میشود اما باز ادامه میدهد: «مهر ماه پارسال بود. با دوستام در بالای میدان کاج در خیابان سعادتآباد برای ناهار رفته بودیم رستوران .
غذا را خورده بودیم و با دوستان دیگرم مشغول صحبت بودیم. برای گوشی من پیام آمد. مجبور بودم جواب پیام یکی از دوستان را بدهم، چون واجب بود. در همان لحظه که آمدم گوشی موبایلم را بیرون بیاورم و پیام بدهم ناگهان از پشت یک سارق گوشیام را زد و برد. اصلا نفهمیدم کی گوشیم را زد و کی برد. گوشیم چی بود؛ آیفون ۱۱ پرو.»
سال ۱۴۰۰
«دی ماه سال جاری، شهرک غرب…»
دو هفته قبل بود. ساعت ۷ عصر. با دو نفر از دوستانم قرار ملاقات داشتیم. بوستان تقریبا کوچکی در نزدیکی خانه آنها بود. هر سهمان روی نیمکتی نشسته بودیم و مشغول صحبت کردن که ناگهان سه نفر از روبهرو مقابل ما ایستادند.
ما سه نفر بودیم آنها هم سه نفر. یکی از آنها از داخل لباسش قمهای بیرون آورد و بلافاصله بعد دو نفر دیگر هم چاقو و قمه از لباسشان بیرون آوردند. تهدیدمان کردند و گوشیهایمان را گرفتند. از آن سه نفر یک نفر تهدید میکرد یک نفر انگار به مراحل کار با گوشیها مخصوصا آیفون وارد بود طوری که به ما میگفت آیفون را اپل ایدیش رو وارد کنید و… خلاصه گوشیهایمان را که ارزش ۵۰ میلیون تومان داشت گرفتند و بردند.
ما پس از رفتن آنها سریع با اداره آگاهی تماس گرفتیم این در حالی بود که یک ساعت بعد وقتی ما در اداره آگاهی حضور پیدا کردیم یکی از آن سه سارق را گرفته بودند. در حال سرقت هم او را دستگیر کردند. وقتی به اداره آگاهی رفتیم ۳۰ نفر با ما برای شکایت آمده بودند. همان روز گوشیهای آنها در همان منطقه به سرقت رفته بود.
ماموران به ما گفتند اینها حدود ۲ میلیارد تومان تا به حال سرقت کردند. همین فردی که سرقت کرده و دستگیر شده بود بار سومی بود که دستگیر شده بود. ماموران به ما میگفتند اصلا کوتاه نیایید و از شکایت خود دست نکشید، چون اینها پس از اینکه پروندههایشان به دادگستری انتقال مییابد به دلیل نداشتن شاکی آزاد میشوند یا شاید به دلایلی دیگر آزاد میشوند.
من نمیدانم همین الان هم که با شما صحبت میکنم و در راه اداره آگاهی هستم آنجا که بروم جواب درستی خواهم گرفت یا نه! کارم پیش میرود یا نه! اتفاقا من و یکی از دوستانم که همان شب گوشیهایمان زده شد در مسیر اداره آگاهی هستیم. من خودم همان شب دو تا گوشی داشتم یکی از گوشیهایم آیفون بود و دیگری شیائومی.
این منطقه خیلی سارق دارد نمیدانم شاید منطقههای دیگر بدتر هم باشد ولی این را هم میدانم که کارمان به جایی راه نخواهد برد. گوشیهای ما دیگر زنده نمیشود. شاید باورتان نشود داخل ماشین هستم از سرقت وحشت دارم. پیاده میشوم وحشت دارم، کلا از شهر وحشت دارم و مرتب نگران هستم و استرس دارم که مبادا سارقی در کمین باشد.
روزنامه اعتماد
ارسال نظر