نقشه شیطانی مرد تهرانی برای تنبیه یک مالخر سابقه دار
رکنا: صاحب تعمیرگاه وقتی متوجه شد کارگرانش قطعات خودروهای خارجی را با قطعات فرسوده تعویض میکنند قصد پیگیری ماجرا را داشت اما خودش به اتهام آدم ربایی دستگیر شد.
چند روز قبل مرد میانسالی با مراجعه به پلیس از ربوده شدن و سرقت حساب بانکیاش خبر داد و گفت: شب از محل کارم به خانه بر میگشتم که سه مرد مرا ربودند و پس از ضرب و جرح و تهدید مرا به داخل یک تعمیرگاه خودرو بردند، آنها چند ساعتی مرا آنجا گروگان گرفتند و سپس با زور کارتهای بانکی مرا گرفته و همه موجودی حسابهایم را خالی کرده و سپس رهایم کردند.
به گزارش رکنا، بعد از شکایت این مرد و با توجه به مشخصاتی که از مردان آدم ربا و تعمیرگاه محل گروگانگیری به پلیس داده بود مأموران به محل رفته و صاحب تعمیرگاه و دو نفر از کارگران را دستگیر کردند.
آدم ربایی در تهران
وقتی این سه نفر به اتهام آدم ربایی و سرقت مقابل بازپرس محمدرضا صاحب جمعی در شعبه ششم دادسرای جنایی تهران قرار گرفتند، صاحب تعمیرگاه گفت: من اتهام خودم را قبول ندارم این مرد خودش مالخر و مجرم است. او با اغفال دو نفر از کارگران تعمیرگاه من که دو پسر نوجوان و شهرستانی هستند آنها را وادار به سرقت کرده بود.
مرد جوان در ادامه گفت: من سالهاست که تعمیرگاه خودرو دارم و مشتریانم اعتماد زیادی به من دارند اما چند وقتی بود که با شکایت و اعتراضهای چند نفر از مشتریانم روبهرو شده بودم، آنها مدعی بودند وقتی خودروهایشان را به تعمیرگاه من آوردهاند برخی قطعات سالم خودرویشان با قطعات فرسوده تعویض شده است.
سرقت قطعات خودروهای خارجی
وقتی موضوع را پیگیری کردم متوجه شدم درست میگویند به همین خاطر تصمیم گرفتم موضوع را پیگیری کنم، مدتی کارگرانم را تحت مراقبت نامحسوس قرار دادم تا اینکه متوجه شدم دو نفر از کارگرانم که دو پسر کم سن و سال هستند قطعات خودروهای خارجی را سرقت میکنند.
وقتی این سرقتها برایم محرز شد و مچ آنها را گرفتم هر دو نفر شروع به التماس و عذرخواهی کردند و مدعی شدند از سوی مردی به نام جمشید که خریدار اموال مسروقه است اغفال شدهاند.
کارگرانم گفتند این مرد وقتی فهمیده آنها در تعمیرگاه خودروهای خارجی کار میکنند آنها را اغفال کرده و گفته اگر قطعات خودروها را عوض کنند و قطعه اصلی را به او بفروشند پول خوبی به آنها میدهد.
خسارت مشتری
صاحب تعمیرگاه ادامه داد: با شنیدن اعترافات آنها میخواستم اخراجشان کنم اما آنقدر التماس و گریه و ابراز پشیمانی کردند که منصرف شدم اما تصمیم گرفتم به جای تحویل آنها به پلیس از آنها بخواهم جمشید را به تعمیرگاه بیاورند تا خودم او را گوشمالی دهم و تنبیهاش کنم.
آنها هم قول همکاری دادند و شب حادثه جمشید را به تعمیرگاه آوردند و من هم او را تهدید کردم که اگر پولهایی را که از راه فروش قطعات خودروهای مشتریانم به دست آورده پس ندهد او را تحویل پلیس میدهم. بعد هم کارت بانکی او را گرفتیم و حسابش را خالی کردیم تا بتوانم با آن پولها خسارت مشتریانم را بدهم.
بدین ترتیب با توجه به اظهارات این مرد، دو کارگر نیز صحبتهای صاحب کارشان را تأیید کردند بنابراین دستور تحقیقات در این رابطه صادر و مشخص شد جمشید از مجرمان سابقه دار بوده است.
با این حال بازپرس جنایی، پرونده را در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار داد تا درباره صحت اظهارات هر دو طرف پرونده تحقیق کنند.
ارسال نظر