این معلم را می شناسید! / شاگردانش برای یافتن او از مردم کمک خواستند + عکس
رکنا: دانش آموزی که 35 سال پیش در روستای خالسر در کنار کلاس اولیهای دیگر آموختن را آغاز کرد، این روزها به دنبال یافتن ردی از معلم قدیمی است.
احترام پور محمدی املشی که دلش میخواهد تمام سلامهای دنیا را به گوش آقای معلم برساند میگوید، نخستین بار که عبدالرضا غلامی به روستایمان آمد، نه برق داشتیم، نه آب، نه جاده بود و نه اثری از کوچک ترین امکانات که این روزها در هر روستا و شهری وجود دارد. آقا معلم به روستا آمد خوب حرف میزد و حرفهای زیبایی برای گفتن داشت، ظاهرش با همه اهالی روستا فرق داشت، انگار از سرزمینی دیگر آمده بود تا فرشته نجات تمام مشکلات ما باشد. سلام آقای معلم برای اولین بار متفاوت از تمام سلام هایی بود که تا آن لحظه شنیده بودم، اما بوی شالیزارهای برنج، عطر چای و عطر شکوفههای نارنج و بوی صداقت و یکرنگی میداد.
این دانش آموز دیروز که اکنون خودش پای تخته علم و زندگی مشق میکند ادامه میدهد، آن زمان 7 سال بیشتر نداشتم اما میدانستم که آقا معلم جدید برای اهالی روستا یک امید تازه بود، امیدی که میتوانست کلید و حلال مشکلات اهالی باشد. او پس از ساعتها تدریس و گپ زدن پای تخته سیاه، آرام و مهربان پای صحبت اهالی روستا مینشست و به درد دلهای شان گوش میداد، انگار از پشت ابرهای سیاه آرام سرک کشیده بود تا قرار دلهای بیقرار باشد، هم مفید بود و هم مهربان، شهرت هم پیدا کرده بود، همه اهالی از پیرزن همسایه گرفته تا خادم مسجد همه آقا معلم را میشناختند. چرا که در هر کاری پیشقدم و خدمت رسان بود. یادم میآید، برای ساختن مسجدی نو، نخستین قدمها را برداشت و اولین الوارهای چوب را برشانه کشید، شانه هایش زخمی شد و حقوق چند ماهش برای ساختن مسجد صرف شد و پس از آن به عنوان عضوی ثابت در همه مجالس در غم و شادیهای مردم شریک بود. این گونه بود که ما درسهای آقا معلم را هیچ وقت فراموش نکردیم، درسهای کتاب فقط برای ما درس نبود، زندگی بود، همه جا صحبتهای آقا معلم را حس میکردیم و به کار میبردیم.
پور محمدی آموزگاری که مدرک کارشناسی ارشد جغرافیا دارد و 26 سال است در اقلیمهای متنوع کشورمان این رشته را به دانش آموزان دبیرستانی تدریس میکند یکی از بزرگ ترین آرزوهایش این است که معلم کلاس اول دبستانش را دوباره ملاقات کند و به او بگوید آن روزی که میخواستید روستا را ترک کنید، همه آبادی عزادار بودند، چند روز قبل از رفتن شما، از خوبیهای تان حرف میزدند. از اینکه یک انسان چقدر میتواند مفید باشد.
به رغم اینکه به خودم وعده داده بودم صبح قبل از رفتن شما از خواب بیدار شوم، اما خواب ماندم و بهاندازه تمام عمر حسرت آن لحظه بر دلم مانده است. دوست داشتم مانند شما باشم. چند سال بعد سال پنجم ابتدایی بودم که شما دوباره به روستای ما آمدیددر همان آخرین وداع بود که تصمیم گرفتم تحت هر شرایطی که شده تدریس کنم و پای تخته سیاه برای بچهها بنویسم که یک آموزگار چگونه میتواند یک جامعه را نجات دهد.
از روزی که معلم شدم، سالی نبود که از خوبیهای شما برای دانش آموزانم نگویم، اینکه فقط یک معلم ساده نبودید که کارتان با تخته و کتاب و قلم باشد، شما با دانش آموزان تان زندگی کرده و زیباترین اندیشهها را بر ذهن شان مشق کردید.
این روزها که صدا به صدا زودتر از هر زمانی به هم میرسد، دوست دارم انعکاس حرفهای دلم به گوش بهترین آموزگار زندگی ام برسد تا در دیدار مجدد با معلمی که نسیم نگاهش دلنواز ترین بهار زندگی ام بود بگویم، شما ما را در بهار رها کردید اما بهاری زندگی کردن را به ما آموختید و اینکه موفق بودن و کمک برای موفق شدن دیگران احتیاج به یک همت بلند دارد. شما قلمی بودید که ما را به بهترین کتاب دنیا رساندید تا فصلهای جامانده اش را خوش بنویسیم.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
عکس قبل و بعد اسید پاشی به صورت خانم مجری تلویزیون
حکم بی نظیر قاضی تهران برای پیوند فک متهم به صورت شاکی!+ عکس
اعتراف قاضی قتل به اشتباه خود در دستگیر یک جوان + عکس
مرگ 200 اسب تشنه و گرسنه + عکس
خودکشی نیوشای 17ساله از طبقه نهم یک ساختمان در افسریه + جزئیات
بلایی که چند روز قبل از عروسی بر سر دختر جوان آمد! + عکس
گفتگو با قاتل تیمسار در غرب تهران! + عکس
ناگفته های تلخ مادر نگار 17 ساله / فکر می کنم پای زن غریبه به زندگی ام باز شده است! + فیلم و عکس
من شاهد اعدام 280 قاتل در زندان بودم! / ناگفته های تلخ یک زندانبان + عکس
بزرگترین جشن اشک آلود روز معلم در یک روستای مرزی / بغضم ترکید + عکس
مرگ سریالی 5 عزیز این زن تهرانی را از پای در آورد + عکس
آخی 😢😣😢
واقعا عالی چقدر زیبا ست انسان بودن و انسان ساختن
این ادما تو دنیا انگشت شمارن خوشا بحال شماکه سرمشقی چون این استاد داشتید درود به شرف و غیرت چنین مردمانی که بهترین روزگارند