عجیب ترین اهدای عضو بدن در کرج / علی اصغر در کما با کرونا جنگید !

پدرخانواده دچار مرگ مغزی شد. ماجرای مرگ مغزی پدرخانواده همه را شوکه کرد. حالا که او دچار مرگ مغزی شده بود خانواده اش تصمیم گرفتند اعضای بدنش را اهدا کنند. سرانجام رضایت  دادند تا اعضای بدن بیمار مرگ مغزی اهدا شود. اما او مشکوک به کرونا بود و خانواده اش دعا کردند تا وقتی تست کرونای بیمار مرگ مغزی منفی اعلام شد اعضای بدنش را اهدا کنند. سرانجام راز ونیاز آنها نتیجه بخش شد و موفق شدند اعضای بدن پدرشان را اهدا کنند.

به گزارش رکنا،  این مرد 58ساله که علی‌اصغر زارعی نام داشت و از ایثارگران دوران دفاع‌مقدس بود از مدت‌ها قبل در یک صافکاری کار می‌کرد. علی‌اصغر که در جنگ تحمیلی یکی از برادرانش به شهادت رسیده بود زندگی ساده‌ای داشت و همراه 2دختر و همسرش در خانه‌ای اجاره‌ای در یکی از محله‌های کرج زندگی می‌کرد. او از چند روز قبل دچار ضعف و بی‌حالی شده بود اما به این وضعیتش زیاد اهمیت نمی‌داد. چون به تازگی چند سفارش صافکاری داشت و نمی‌خواست کار مردم روی زمین بماند. او چند روز قبل مثل همیشه به محل کارش رفت و مشغول کار شد.

File0017945

تا شب مثل همیشه کارهایش را انجام داد اما چیزی به تعطیلی صافکاری نمانده بود که ناگهان حالش بد شد. دقایقی بعد بود که امدادگران اورژانس او را به بیمارستانی در کرج منتقل کردند و پزشکان در معاینه‌های اولیه پی بردند که او دچار خونریزی شدید مغزی شده است. آنطور که آنها می‌گفتند چندین رگ در مغز او پاره شده و خون زیادی جمجمه‌اش را گرفته بود. با اینکه پزشکان تلاش زیادی برای نجات او انجام دادند اما هر لحظه علائم حیاتی‌اش ضعیف‌تر می‌شد تا اینکه پس از چند روز، هوشیاری او به زیر3 رسید و پزشکان اعلام کردند او دچار مرگ مغزی شده است. جانباختن علی‎اصغر که مرد قوی بنیه‌ای بود برای خانواده و دوستانش باورپذیر نبود. اما خبر تلخ مرگ مغزی او واقعیت داشت. همان موقع بود که اعضای تیم فراهم‌آوری اعضای پیوندی به خانواده بیمار مرگ مغزی پیشنهاد دادند تا اعضای بدن او به بیماران نیازمند اهدا شود.

2102

 پیشنهادی که می‌توانست موجب نجات چندین بیمار نیازمند شده و اعضای بدن علی اصغر را در بدن افراد دیگر زنده نگه دارد. در این شرایط بود که خانواده برای تصمیم‌گیری به مشورت با یکدیگر پرداختند. ا

میر زارعی، برادرزاده علی‌اصغر که در این مدت پیگیر انجام کارهای او بود به همشهری می‌گوید: چون خواهرم سفیر اهدای عضو بود و اطلاعات خوبی در این‌باره داشت ما را جمع کرد و به اتفاق زن عمو و دخترعموهایم تصمیم گرفته شد که اعضای بدن عمو به بیماران نیازمند اهدا شود. در رضایت نامه اعلام شد هر عضوی که باعث زنده ماندن و کمک به بیماران می‌شود جداسازی و اهدا شود.

وی ادامه می‌دهد: وقتی با اهدای عضو موافقت کردیم پیکر عمویم از کرج به بیمارستان سینا تهران منتقل شد. در آنجا باز هم معاینه‌های دقیق انجام شد تا مطمئن شوند عمو دچار مرگ مغزی شده و بازگشتش به زندگی امکان ندارد. چندین آزمایش روی او انجام دادند و حتی برای بررسی دقیق‌تر موهای سرش را کوتاه کردند اما مرگ مغزی او قطعی بود. در جریان این آزمایش‌ها از او سی‌تی‌اسکن هم گرفته شد و به‌خاطر اینکه او سیگار می‌کشید کمی ریه‌هایش مشکل داشت. در این مرحله بود که پزشکان احتمال دادند که عمو به کرونا مبتلا شده باشد. اگر اینطور بود به‌طور کلی ماجرای اهدای عضو منتفی می‌شد و وقتی خانواده عمویم از این ماجرا با خبر شدند انگار که دوباره او را از دست دادند.

زارعی در ادامه می‌گوید: دخترعموهایم با وجود اینکه به‌خاطر از دست دادن پدرشان عزادار بودند اما خوشحال بودند که اعضای بدن او باعث زندگی افراد دیگری می‌شود. اما وقتی ماجرای کرونا مطرح شد ناگهان امیدشان ناامید شد. در مدت زمانی که از عمو تست کرونا گرفته شد تا زمانی که نتیجه اعلام شد آنها نذر و نیاز کردند که جواب آزمایش کرونای او منفی باشد تا بتوانند اعضای بدنش را اهدا کنند. سرانجام یک روز بعد اعلام کردند که نتیجه منفی است و برای اهدای اعضا مشکلی وجود ندارد.

 آن روز خانواده با اینکه سیاهپوش بودند اما به خاطر اینکه عمو می‌توانست با اهدای اعضای بدنش منجی چند نفر باشد خدا را شکر می‌کردیم. برادرزاده بیمار مرگ مغزی ادامه می‌دهد: سرانجام به اتفاق خانواده به بیمارستان رفتیم و برای آخرین مرتبه با او وداع کردیم و ساعتی بعد پیکر عمویم به اتاق عمل منتقل و کبد، کلیه‌ها و نسوجش برای پیوند به بیماران نیازمندی که از مدت‌ها قبل در صف دریافت اعضا بودند هدیه شد.

اگر اعضای بدن عمو را اهدا نمی‌کردیم پیکر او بعد از دفن‌ شدن از بین می‌رفت اما خوشحالیم که تصمیم درستی گرفتیم و اعضای بدنش را به بیماران نیازمند اهدا کردیم و او توانست چند نفر را نجات دهد. همه بدانند که عمو فوت نشده و اعضای بدن او در بدن بیماران دیگر زنده است.