بهزاد در بالکن خانه زن خیانتکار زندانی شد / شوهر نیلوفر اتفاقی به خانه برگشت
حوادث رکنا: زن خائن و مرد جوان که به دنبال رابطه شیطانی به تله افتاده و دستگیر شده بودند پای میز محاکمه ایستادند.
خیانت زن به شوهرش در شرق تهران اتفاق افتاد. مرد متهم خیانت زن را انکار کرد. خیانت زن با نصاب پرده رخ داد. خیانت زن به همسر خود از زبان همسر زن شرح داده شد. هیچ کدام از متهمان خیانت زن را گردن نگرفتن.
رسیدگی به این پرونده با شکایت مرد جوانی به نام پدرام که مدعی بود به رابطه پنهانی همسرش و یک مرد غریبه پی برده آغاز شد.
این مرد که هراسان و عصبی با پلیس تماس گرفته بود گفت: من ساعتی قبل و زودتر از همیشه از محل کارم به خانه برگشتم و هر چه در زدم همسرم در را باز نکرد. من که می دانستم همسرم احتمال زیاد در خانه است با موبایل او تماس گرفتم و مقابل در خانه منتظر ماندم. همسرم چند دقیقه بعد با سر و وضعی آشفته و هراسان در را برایم باز کرد. من که به ماجرا مشکوک شده بودم علت تاخیر همسرم در گشودن در را از او پرسیدم اما او که آشفته بود جوابم را به درستی نداد.من شوکه بودم که همه جا را گشتم و ناباورانه در بالکن خانه ام با یک مرد غریبه روبه روشدم. همسرم می گفت او نصاب پرده است و به خانه مان آمده تا سفارش دوخت پرده های جدید را به او بدهم. اما هرگز همسرم درباره سفارش پرده جدید با من صحبت نکرده بود. او حتی به من نگفته بود قرار است پرده های خانه را عوض کند.من در بالکن را روی مرد غریبه قفل کردم و اجازه ندادم از خانه خارج شود. حالا از او و همسرم شاکی هستم.
با تماس این مرد ماموران پلیس به خانه این مرد در شرق تهران رفتند و زن و مرد جوان بازداشت شدند.در حالی که زن 35ساله به نام نیلوفر منکر رابطه پنهانی با مرد غریبه به نام بهراد بود،مرد جوان در بازجویی های بعدی به داشتن رابطه شیطانی با این زن اعتراف کرد و گفت: از مدتی قبل با نیلوفر در خیابان اشنا شدم. ما بعد از مدتی به هم علاقمند شدیم و من برای ملاقات با او به خانه اش رفته بودم. قرار بود نیلوفر از همسرش جدا و سپس با من ازدواج کند که همسرش یکباره از محل کار به خانه برگشت و ما دستگیر شدیم.
با اعتراف های این مرد برای وی و زن جوان کیفرخواست صادر و پرونده شان برای رسیدگی به شعبه 11دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه دادگاه پدرام گفت: مدتی بود به رفتارهای همسرم مشکوک شده بودم. اما هرگز فکر نمی کردم او به من خیانت کند. ما زندگی مان را باعشق و علاقه آغاز کرده بودیم و گمان نمی کردم او دست به چنین کاری بزند.
وقتی نیلوفر در جایگاه ویژه ایستاد جرمش را انکار کرد و گفت: بهراد نصاب پرده است. من می خواستم وسایل خانه را نو کنم. به همین خاطر از او خواستم به خانه ام بیاید و اندازه پرده ها را بگیرد .اما همان موقع شوهرم سر رسید و من از ترسم در را برایش باز نکردم. شوهرم مرد شکاکی است و بی دلیل به من شک کرده است.
بهراد نیز پای میز محاکمه جرمش را گردن نگرفت و حرف های زن جوان را تایید کرد.وی در دادگاه گفت: من رابطه پنهانی با زن جوان نداشتم و تحت فشار روانی به رابطه عاشقانه با این زن اعتراف کردم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
ارسال نظر