قتل قصاب محله در یافت آباد تهران / او تازه داماد بود + عکس

به گزارش رکنا، عصر هشتم تیرماه سال 99 وقوع درگیری خونین میان مرد میوه فروش و پسر شریکش در محله یافت آباد به خون کشیده شد و در آن درگیری مرد همسایه به نام رسول که قصد میانجگری داشت در خون غلتید.جسد قربانی 33ساله با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پسر جوانی که در آن درگیری  زخمی شده بود به بیمارستان انتقال یافت.

پسرجوان به نام میلاد گفت: پدرم مدتی است با صاحب مغازه به نام جلیل شریک شده است. جلیل در وقتی حالت طبیعی نداشت به مغازه آمد و از من خواست تا آنجا را ترک کنند و به خانه بروم. اما به او گفتم حالش خوب نیست و بهتر است در مغازه بمانم .اما او شروع به داد و فریاد کرد و دعوا میان ما بالا گرفت. همان موقع  رسول که همسایه مان بود و کناره مغازه ما قصابی داشت برای میانجیگری وارد دعوا شد. جلیل که عصبانی بود من و او را با چاقو زد و فرار کرد .

به دنبال اظهارات این پسر ماموران پلیس به ردیابی جلیل پرداختند اما وی به مکان نامعلومی گریخته بود. تا این که بیست و ششم تیرماه ماموران پلیس در یافته اند جلیل در شیروان تصادف کرده و مجروح شده است.

وی  که به بیمارستان منتقل شده بود تحت درمان قرار گرفت و پس از ترخیص بازداشت شد .

جلیل ۴۷ ساله به قتل مرد قصاب و زخمی کردن پسر شریکش اعتراف کرد و در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پایه میز محاکمه ایستاد.

 در ابتدای جلسه پدر و مادر رسول درخواست اشد مجازات را مطرح کردند.

 مادر وی در حالی که به شدت اشک می‌ریخت گفت: پسرم در آن دعوا بی گناه بود و برای میانجیگری وارد دعوا شده بود اما کشته شده است. پسرم دو سال بود ازدواج کرده بود .من از خون او گذشت نمی کنم و برای جلیل  تقاضای قصاص دارم .

میلاد نیز به خاطر جراحت هایش دیه درخواست کرد.

 وقتی متهم روبه روی قضات ایستاد گفت :من سال ها صاحب مغازه میوه فروشی در یافت آباد بودم .اما مدت دو سالی بود که با پدر میلاد شریک شده بودم . همان روز مشروب خورده و شیشه مصرف کرده بودم که مقابل مغازه رفتم اما شریکم در مغازه نبود.

به پسر او گفتم بهتر است به خانه اش برود تا من در مغازه بمانم اما قبول نکرد. سر هم این موضوع با هم درگیر شدیم و جلیل که کمی آن طرف تر مغازه قصابی داشت برای میانجیگری وارد دعوا شد . من کنترل اعصابم را از دست داده بودم از وانت پدر میلاد چاقویی را برداشتم. من می دانستم شریکم  همیشه داخل ماشین اش برای بریدن هندوانه ها چاقو دارد . من  از پشت سر یک ضربه به میلاد زدم اما  اصلا متوجه نشده بودم ضربه ای هم به سینه رسول زده ام . بعد از آن ماجرا فرار کردم و به خانه خواهرم رفتم . آنجا وقتی فهمیدم رسول کشته شده است به  شهریار و سپس مشهد رفتم. ۱۵ روز را در یک مسافر خانه ماندم و  سپس به شیروان رفتم. من انجا مخفیانه زندگی می‌کردم که یک موتور با من برخورد کرد و به بیمارستان منتقل شدم. آنجا بود که پلیس مرا بازداشت کرد.

 وی ادامه داد :من  زندگی خوب و آبرومندی داشتم اما 15 سال قبل چون من و همسرم بچه دار نمی شدیم از هم جدا شدیم .تا اینکه به دام اعتیاد شیشه افتادم و زندگی ام تباه شد .

وی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من هیچ درگیری با رسول نداشتم و بی گناه و بی دلیل او کشته شد .من شرمنده خانواده اش هستم از آنها طلب بخشش دارم .

وی درباره اتهام  زخمی کردن میلاد نیز گفت: قبول دارم در آن درگیری ضربه ای پشت میلاد زدم . با پایان دفاعیات این متهم قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

وبگردی