اعدام یک مرد خانواده اش را به قهقرا برد! / مهیار 2 خواهر داشت!
حوادث رکنا : جوان 18ساله ای که به جرم زورگیری دستگیر شده است داستان زندگی خود را فاش کرد.
به گزارش رکنا، جوان 18ساله ای به نام مهیار که به جرم زورگیری دستگیر شده است، درباره سرگذشت سیاه خود به کارشناس دایره مددکاری اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: سه ساله بودم که پدرم به جرم فروش مواد مخدر اعدام شد و من از همان دوران کودکی از حمایت های پدر محروم شدم و هیچ گاه نتوانستم به مدرسه بروم چرا که بعد از مرگ پدرم باید مخارج زندگی را به همراه برادر بزرگترم تامین می کردم.
مادرم خانه دار بود و امید داشت تا من و برادرم بتوانیم بار هزینه های زندگی او و دو خواهرم را به دوش بکشیم. اما متاسفانه برادرم از همان دوران نوجوانی به مصرف شیشه آلوده شد و هم اکنون نیز در مرکز ترک اعتیاد اجباری به سر می برد. من هم در یکی از مراکز تجاری منطقه سی متری طلاب مشهد در یک عطرفروشی مشغول کار شدم اما درآمدم کفاف هزینههای زندگی را نمی داد و همواره این وضعیت خانوادگی مرا آزار میداد.
به همین دلیل بیشتر اوقاتم را با بچه محل هایی می گذراندم که وضعیت اجتماعی و اخلاقی درستی نداشتند. چند سال قبل برای درآمد بیشتر و به پیشنهاد یکی از همان دوستان خلافکارم به فروشندگی مواد مخدر پرداختم که بعد از مدتی دستگیر و چهار ماه زندانی شدم ولی بعد از آزادی از زندان، دوباره به معاشرت با همان دوستان خلافکار ادامه دادم تا این که حدود 10روز قبل زمانی که داخل پارک گلشور مشهد در حال مصرف بنگ بودم با جوانی به نام «ع» آشنا شدم که او هم در زیر درختان پارک مشغول کشیدن بنگ بود. خیلی زود با هم دوست شدیم و به معاشرت با یکدیگر پرداختیم. از آن روز به بعد سوار موتورسیکلت «ع» می شدیم و در خیابان ها پرسه می زدیم تا این که حدود یک هفته قبل جوانی را در اطراف پل فجر دیدیم که در حال گفت وگوی تلفنی بود. «ع» موتورسیکلت را کنار آن جوان متوقف کرد و از او خواست گوشی اش را برای یک تماس ضروری به او بدهد ولی آن جوان که ترسیده بود گوشی را داخل جیب اش گذاشت. در این هنگام «ع» چاقو را بیرون کشید و با تهدید به مرگ و به زور گوشی را از او گرفت. پس از این حادثه از محل گریختیم و از هم جدا شدیم ولی هرچه با «ع» تماس می گرفتم پاسخ نمی داد تا این که وقتی در مغازه عطرفروشی مشغول کار بودم ماموران انتظامی سراغم آمدند و مرا دستگیر کردند. اگرچه قصد دارم برای دستگیری «ع» با پلیس همکاری بکنم اما به این نتیجه رسیدم که خلافکاری هیچ عاقبتی ندارد و در نهایت به فرجام پدرم دچار می شوم و ...
شایان ذکر است، با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ علی عبدی (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) تحقیقات نیروهای انتظامی برای دستگیری همدست فراری این زورگیر آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
ارسال نظر